جمعه ۳ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۲
ایران در جنگ جهانی دوم قربانی جدال اندیشه‌ها شد/ اقتضائات بین‌المللی بیطرفی ایران را نقض کرد

رضا حجت، مولف «تاثیر آلمان‌گرایی رضاشاه بر حمله متفقین به ایران در شهریور 1320» گفت: تمرکزم در این پژوهش بر این نکته است که حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 به دلیل حضور آلمانی‌ها نیست و ربط اساسی و بنیادین به موضوع ندارد و به نظرم آلمانی‌ها چه بودند چه نبودند این حمله انجام می‌شد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)؛ سوم شهریور 1320 ایران اتفاق بسیار ناگواری را شاهد بود، نیروهای متفقین ایران را اشغال کردند تا از این طریق بتوانند به شوروی افتاده در دام هیتلر کمک برسانند و رویه جنگ را به نفع متفقین تغییر دهند. طبق آنچه که در اسناد آمده حکومت رضاشاه قبلا اعلام بیطرفی کرده بود اما دو دولت شوروی و انگلیس بدون توجه به این اعلام بیطرفی یادداشتی را در 28 تیرماه تسلیم وزارت خارجه ایران کردند که به دلیل حضور نیروهای آلمانی در ایران هشدار داده و دومین یادداشت هم در 25 مرداد ماه به وزارت خارجه ایران فرستاده شد و سومین یادداشت در نیمه شب سوم شهریور فرستاده شد و پس از آن با نیروهای خود ایران را اشغال کردند؛ «ناوگان بریتانیا کشتی‌های ایران را در بندر شاپور بمباران و جمعی را به قتل رساندن و در بندر شاپور اهواز و آبادان نیرو پیاده کردند از راه خانقین و قصر شیرین نیز شروع به تعرض در داخل خاک ایران کردند.

نیروهای شوروی نیز از راه جلفا و ماکو و نقاط دیگر مرزی و سواحل خزر به داخل ایران هجوم آوردند...» و ایران از این تاریخ به بعد تا مدت‌ها صحنه اشغال متفقین بود که صدمات جبران‌ناپذیری به ویژه به مردم ایران وارد آورد. به مناسبت سالروز سوم شهریور با دکتر رضا حجت، پژوهشگر علوم سیاسی که به تازگی کتاب «تاثیر آلمان‌گرایی رضاشاه بر حمله متفقین به ایران در شهریور 1320» را در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران به چاپ رسانده است؛ بحث و گفت‌وگو کردیم که علت اصلی حمله متفقین به ایران را بر اساس پژوهش جدید او دریابیم.

از چه منابعی در تالیف کتاب بهره گرفتید؟

کتاب «شهریور 1320؛اسرار حمله متفقین به ایران» اثر دکتر محمد قلی مجد که چند سال پیش منتشر شد و توجه محققان را جلب کرد، بر اساس اسناد آمریکایی تالیف شده است هر چند که مولف در چند اثر دیگر خود به بررسی اسناد آمریکایی پرداخت. محمدقلی مجدد در کتاب موضوعاتی را مطرح کرده که قبلا یا در ادبیات تاریخی ایران نبود یا این‌که خیلی کمتر به آن پرداخته شده است. در پژوهشی که انجام دادم بیشتر تمرکزم روی این منابع بوده و در کنار آن تصاویر تاریخی که کمتر منتشر شده و کمتر دیده شده است، نیز استفاده کردم.


چه اندازه از سفرنامه‌ها استفاده کردید در کنار منابع دیگری که به آنها دسترسی داشتید؟

در این پژوهش روی سفرنامه‌ها تمرکز نکردم و بیشتر به اسناد رجوع کردم، چون نوع کار به شکلی است که نیاز بر تکیه به اسناد و خاطرات هم منبعی خوبی برای مرور وقایع آن دوره تاریخی بود. کتاب «خاطرات سرریدر: ویلیام بولارد سفیر کبیر انگلستان در ایران نامه‌های خصوصی و گزارش‌های محرمانه» با ترجمه غلامحسین میرزاصالح نکات مهمی در خود دارد. این خاطرات برای موضوع دست اول بود و سند محور. مکاتبات این دیپلمات با وزارت خارجه بریتانیا شرح وقایع را می‌دهد. لذا منابعی از این دست در این تحقیق استفاده شده است، اما در این دوره کمتر سفرنامه داریم که به وقایع جنگ جهانی دوم در ایران پرداخته باشد. البته در رابطه با جنگ جهانی اول به کتاب «خاطرات لیتن؛ سرکنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول» برگردان دکتر پرویز صدری مراجعه شد، اما چون موضوع جنگ جهانی دوم است کمتر قابل استناد بود.


اما در این دوره چهار پنج سفرنامه از سوی آلمانی‌ها نوشته شده است که مطالب خوبی درباره جنگ جهانی دوم دارد. بحث حضور آلمانی‌ها در ایران از منظر سیاسی توجه شده است، آیا توجه به تاثیرات اقتصادی و فرهنگی نیاز نبود؟

در کتاب اشاره شده به تعداد آلمانی‌ها که البته در این رابطه اختلاف‌نظر هم هست که چند نفر بودند و در چه حوزه کار می‌کردند، اما من از منظر دیگری به موضوع ورود کردم که به طور کلی به حضور سیاسی آلمانی‌ها بیشتر توجه کردم تا حضور فرهنگی و اقتصادی. اگرچه تمرکزم بر حضور و تعداد آنها نیست و از منظر بین‌المللی حضور آلمانی‌ها را در ایران رصد کردم.
به طور کل و معمول جامعه دانشگاهی ما این مساله را تا حدودی خیلی زیادی پذیرفتند که حضور آلمانی‌ها باعث شد بریتانیا و شوروی در شهریور 1320 به ایران حمله کنند. در واقع بعضی از محققان معتقدند چون رضاشاه به سمت آلمانی‌ها رفت و آن موقع هنوز آلمان به لحاظ جنگی پیشرو بود و احتمال داده می‌شد که برنده جنگ بشود به همین دلیل رضاشاه هم به دلیل جنگی یا سیاسی حتی به لحاظ فرهنگی و نوع حاکمیت به آنها نزدیک شد. این نگاه را که برشمردم تا حدودی در میان جامعه دانشگاهی ایران پذیرفته شده  است و حتی در بخشی از افکار عمومی. هر چند ما قبل از نزدیکی به آلمانی‌ها هم دنبال نیروی سوم بودیم و در سی سال اخر دوره قاجار تمایلاتی به سمت آلمان وجود داشت و حتی از دوره امیرکبیر این نگاه مطرح بود تا با ورود نیروی سوم از قدرت گرفتن بیشتر روس و انگلیس در ایران جلوگیری شود.
همان‌طور که اشاره کردم بحث من در این کتاب تمرکز بر این نکته است که حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 به دلیل حضور آلمانی‌ها نیست و ربط اساسی و بنیادین به موضوع ندارد و به نظرم آلمانی‌ها چه بودند چه نبودند این حمله انجام می‌شد.

                              


از چه منظری به این موضوع نگاه کردید با توجه به این‌که حضور آلمانی‌ها را دلیل حمله به ایران نمی‌دانید؟

در کتاب «یران پل پیروزی، سرزمین قحطی» و «شهریور 1320: اسرار حمله متفقین به ایران» محمدقلی مجد هم آمده که برخی معتقدند حمله متفقین به ایران به دلیل حضور آلمانی‌ها در ایران است. اگر با عینک متفقین هم به موضوع نگاه کنیم در کشور ما گرایش به آلمان وجود داشت، اما مسائل دیگری هم در این رابطه مطرح شده است. از طرفی انگلیس و شوروی نگران بودند که مبادا در ایران کودتایی صورت بگیرد و در این میان هر کدام از کشورها مثل آلمان رضاشاه را از حکومت کنار بزنند و خودشان بر اوضاع مسلط شوند و این مساله موجب نگرانی دیگر کشورها می‌شد. به این موضوع در کتاب مجد پرداخته شده است. موضوع دیگر نگرانی از انقلاب و فروپاشی است که در اسناد آمریکایی به آن اشاره شده که در آن زمان فضای انقلابی وجود داشته است. چنان‌که در دفاعیات 53 نفر صحبت از انقلاب هم می‌شود که ما باید علیه حکومت رضاشاه انقلاب کنیم. از آن طرف اسلام‌گرا هم از واژه انقلاب علیه رضاشاه استفاده کردند. موضوعی دیگری که می‌تواند به عنوان علت حمله متفقین به ایران مطرح شود؛ وقتی آلمان توافق خود را با شوروی به هم زد و به آن حمله کرد؛ بریتانیا و آمریکا که می‌بینند آلمان به شوروی حمله کرد وارد معرکه جنگ می‌شوند تا شوروی را نجات دهند. برای این امر از چه مسیری می‌توانند وارد میدان شوند؟ وقتی گزینه‌ها را روی میز می‌گذارند بهترین گزینه کمک به شوروی از طریق ایران است. آن پلی که از آن به عنوان پل پیروزی صحبت می‌کنند، در واقع ایران است. لذا حمله برای شکست هیتلر از طریق کمک به شوروی از طریق ایران بود که متفقین را به اشغال ایران تشویق کرد. نکته دیگر که باید به آن توجه شود جدا از شکست هیتلر بحث نجات دادن شوروی در میان بود؛ یعنی متفقین به میان آمدند تا شوروی را نجات دهند و مانع قدرت گرفتن بیشتر هیتلر شوند. به این دلیل از این پل استفاده کردند.

آنچه برشمردید بر اساس کتاب «شهریور 1320؛ اسرار حمله متفقین به ایران» اثر محمدقلی مجد بود، نگاه و نظر شما در کتاب‌تان به چه دلیلی متمرکز شده است؛ به عبارت ساده علت حمله متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم را بر اثر چه موضوعی می‌دانید؟

موضوعی که در کتاب «تاثیر آلمان‌گرایی رضاشاه بر حمله متفقین به ایران در شهریور 1320» مطرح کردم به عنوان یکی از دلایل اصلی اشغال ایران از سوی بریتانیا، شوروی و آمریکا، خیلی ربط بنیادینی به نکاتی که اشاره کردم، پیدا نمی‌کند. من معتقدم علت اشغال ایران در شهریور 1320 را در سه گزینه زیر باید جست‌وجو کرد؛ نخست جنگ اندیشه‌ها میان فرزندان مدرنیته. فرزندان مدرنیته در کجا بودند؟ لیبرالیسم در بریتانیا و آمریکا و کمونیسم در شوروی بود و نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا و ژاپن. در جنگ جهانی دوم ابتدا فرزندان فاشیسم، نازیسم و کمونیسم با هم متحد می‌شوند علیه لبیرالیسم بریتانیایی آمریکایی اما در حمله اشتباه هیتلر به شوروی، کمونیسم هم به سمت جبهه لیبرالیسم می‌رود. بنابراین در اینجا جدال اندیشه‌ای است که ابتدا باید جنگی در سطح جهانی صورت بگیرد که هیچ ربطی به ایران ندارد بلکه یک جدال بین‌المللی در میان فرزندان مدرنیته است برای تسلط بر جهان. نازیسم آلمانی با مدیریت هیتلر در اتحاد با فاشیسم ایتالیایی و تا حدودی ژاپنی به دنبال این هستند که لیبرالیسم بریتانیایی آمریکایی را تکان دهند تا تسلط جهان را در اختیار بگیرند. از این طرف کمونیسم هم دنبال همین مساله است که گاهی اوقات با این متحد است گاهی با آن دیگری. گزینه دیگری که من درکتاب مطرح می‌کنم؛ ژئوپلتیک ایران که به هر شکلی جدال اندیشه را در آلمان و شوروی را به هم گره می‌زند و در اینجا آن پل پیروزی که از آن حرف می‌زنیم که نقطه‌ای برای شکست آلمان یا پیروزی شوروی است که به ایران می‌رسد و موضوع دیگر اقتضائات بین‌المللی که در واقع جنگ را شکل داده است.

در همان دوره رضاشاه نامه‌ا‌ی به روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا می‌فرستد که از شمال و جنوب به من حمله شده است در حالی که من بی‌طرفی اعلام کردم و سند آن خیلی وقت است منتشر شده که ایران در جنگ بی‌طرف است. پاسخی که رئیس‌جمهور به نامه رضاشاه می‌زند به این مضمون است: «این یک اشتباه بین‌المللی است و کاری نمی‌توان کرد!» بنابراین اقتضائات بین‌المللی به‌علاوه موقعیت ژئوپلتیکی ایران و جدال اندیشه‌ها باعث شد ایران به وسط جنگی کشانده شود که هیچ نقشی در آن نداشت جنگ فضایی را ایجاد کرد تا دو ارتش بیگانه از ایران عبور کنند تا در یکجا به‌هم برسند. بنابراین تا جایی که متوجه شدیم کشانده شدن ایران به جنگ جهانی دوم و اشغال آن از سوی متفقین نه ربطی به آلمانی‌گرایی رضاشاه دارد نه به نجات شوروی از چنگ هیتلر و ... بلکه به اقتضائات بین‌المللی در آن موقع ربط دارد. در این میان یکی از اشتباهات بزرگ رضاشاه خالی کردن حکومت از نخبگان بود از محمدعلی فروغی، علی داور، تیمورتاش و ... هر حکومتی در هر جایی که خود را بی‌نیاز از نخبگان ببیند در جایی قرار می‌گیرد که به بن‌بست می‌رسد.

طبق آنچه که اشاره کردید حضور آلمانی‌ها در ایران و نقشی که در رویکرد صنعتی شدن ایران ایفا کردند، ارتباطی به حمله متفقین به ایران نداشت؟

نه چون در آن موقع انگلیسی‌ها در ایران بیشتر بودند هر چند اگر تعداد آلمانی‌ها چند برابر انگلیسی‌ها هم می‌شد، ارتباطی به اشغال ایران از سوی متفقین نداشت و به هر حال ایران به عنوان پل پیروزی مجرای عبور نیروهای بریتانیا و آمریکا به شوروی می‌شد. چون در هر حال قرار بر این بود که نازیسم در پایگاه کمونیسم شکست بخورد.


با استناد به کتاب مجد درباره نگرانی از کودتای آلمانی‌ها در ایران بحث کردید، چه اسنادی در رابطه با این موضوع وجود دارد؟

سندی در کتاب مجد هست؛ سندی آمریکایی که در آن آمده؛ انگلیسی‌ها معتقدند برای اینکه آلمانی‌ها بتوانند در ایران نفوذ کنند و قدرت را به دست بگیرند، احتمال دارد به فکر کودتا بیفتند. این عمل از این لحاظ مهم بود که هم می‌توانستند در قفقاز جاسوسی کنند هم در خلیج فارس که آن موقع بریتانیا بر آن مسلط بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها