پنجشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۱
جلوه‌های آیرونی در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی

حسین ادهمی، پژوهشگر و دبیر ادبیات فارسی یادداشتی را به مناسبت برگزاری همایش بین‌المللی پروین اعتصامی نوشته و در اختیار ایبنا قرارداده است.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حسین ادهمی: یکی از شاعران بزرگی که روح آیرونی(Irony) به‌خوبی در اشعارش نمایان است، پروین اعتصامی است. آیرونی یکی از صناعات پیچیده است که به‌دلیل ماهیت پارادوکسیکال و لحن دوگانه‌اش مباحث فراوانی را به‌همراه داشته است. با نگاهی دقیق به مجموعه تعاریفی که برای آیرونی ارائه شده است می‌توان دریافت که آیرونی حاصل تضاد میان بود و نمود است یعنی تفاوت آنچه که هست و آنچه که نشان داده یا وانمود می‌شود به‌همین‌دلیل برخی از صاحب‌نظران آیرونی را گفتن چیزی برای رساندن معنی مخالفش می‌دانند.

پروین در اشعارش که سرشار از نگاه حکمت‌آمیز به هستی و زندگی است، سلسله‌ای از تقابل‌ها را مطرح می‌سازد که قوام‌دهنده نگاه آیرونیستی او به جهان است. زیرا همان‌گونه که فریدریش شلگل معتقد بود، آیرونی عبارت است از شناسایی این حقیقت که جهان ذاتاً متناقض‌نماست و فقط رویکردی دوگانه می‌تواند تمامیت متناقض آن را نشان بدهد.

 به‌همین‌سبب به جرئت می‌توان گفت که یکی از دلایل ماندگاری اشعار پروین، حضور آیرونی در ژرفای اندیشه اوست. اگر هسته تشکیل‌دهنده هر آیرونی را تضاد میان بود و نمود و یا ظاهر با واقعیت بدانیم آن‌گاه با نگاهی به جهان اندیشه پروین درخواهیم یافت که زیربنای تفکر او در همه اشعارش، نگاه آیرونیکی او به جهان هستی و کائنات است. این آیرونی نه‌تنها در اندیشه و اشعار پروین بلکه در زندگی و سرنوشت او هم دیده می‌شود.

نمونه‌ای از این تضادهای آیرونی‌وار زندگی او را می‌توان در ازدواج نافرجامش دید. مردی که پروین با وی ازدواج کرد، از افسران شهربانی و رئیس شهربانی کرمانشاه بود. به‌ همین‌ سبب، اخلاق نظامی او با روح لطیف پروین مغایرت داشت و علت غایی جدایی آنان نیز همان اختلاف فاحش اخلاق و طرز تفکر طرفین بود. پروین در سال 1313 شمسی در کرمانشاه قطعه‌ای به عنوان «سختی و سختی‌ها» سرود که بیت پایانی آن چنین است:
بسی خوشتر و نیک تر، نزد پروین/ ز دمسازی یار ناسازگاری

اما آیرونی سرنوشت پروین آن بود که علی‌رغم روح بلند و آوازه بلندش، زندگی کوتاهی داشت. او که برخی صلابت شعر و اندیشه‌اش را همسنگ بزرگان ادبی چون ناصرخسرو می‌دانستند، علی‌رغم همه استعدادهای فوق‌العاده‌اش مدت چندانی را در آسمان زندگی ندرخشید و سرانجام همان‌گونه که خود سروده بود، چون ستاره‌ای در آغوش خاک جای گرفت «اینکه خاک سیهش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است»

اما در جهان اندیشه پروین حقیقت هستی، در رویارویی سلسله‌ای از تقابل‌ها شکل می‌گیرد. نمونه‌هایی عالی از این تقابل‌ها را می‌توان در مناظرات او دید که در قالب گفت‌وگوی میان عوالم انسانی، جانوری، نباتی و جمادی شکل می‌گیرد. در این گفت‌وگوهاست که چهره واقعی حقیقت از پس پرده‌های پندار آشکار می‌شود و این دعوتی است که پروین همه انسان‌ها را به ان فرا می‌خواند:
«بباید زین مجازی جلوه رستن/ سوی نور حقیقت رخت بستن»

در جهان اندیشه و اشعار پروین ما با سلسله‌ای از تقابل‌ها روبه‌رو هستیم که برخی از این تقابل‌ها از تناقض‌های بنیادین جهان هستی است. از نگاه پروین جهان با همه اجزای تشکیل‌دهنده‌اش اعم از جماد، نبات، جانور، انسان و حتی امور انتزاعی در تقابل و کشمکش با یکدیگرند. هدف این تقابل و کشمکش نفی و حذف یکدیگر نیست، بلکه مقصود از همه این رویارویی و قیل‌و‌‌قال‌های جهان آفرینش، کنار زدن پرده‌های ابهام از چهره حقیقت است:
«جز حقیقت هر آنچه می‌گوییم/ های‌هویی و بازی و هوسی است»

پروین فلسفه زندگی را در تلاش برای جستن حقیقت معنی می‌کند جست‌وجویی بی‌انتها که نه‌تنها بیهوده نیست؛ بلکه ارزش زندگی وابسته به آن است:
«به ملک زندگی، ای دوست! رنج باید برد/ دلی که مُرد، سزاوار زندگانی نیست
من و تو از پی کشف حقیقت آمده‌ایم/ از این مسابقه مقصود کامرانی نیست»

او برای رسیدن به حقیقت، عبور از ظاهر و صورت را ناگزیر می‌داند و به‌همین‌سبب از زبان گلی در گوش جان آدمی این چنین زمزمه می‌کند:
«به رنگ ظاهر اوراق ما نگاه نکن/ که ترجمان بلیغ هزار معناییم»

پروین جست‌وجوی حقیقت را نه یک امر انتخابی و ذوقی بلکه یک مسئولیت انسانی می‌شمارد و در جاهایی با سرزنش ظاهربینی و ظاهرپرستی بر بی‌تفاوتی انسان می‌تازد:
«تو پایبند ظاهر کار خودی و بس/ پرسندت اَر زِ مقصد و معنی، چه می‌کنی؟»

او از دیدگاه خردی ناب، از میان همه این تقابل‌ها و قیل‌وقال‌ها، رمز هستی را می‌گشاید و در ورای صورت و ظاهر آن، اتحاد و یکرنگی را به نظاره می‌نشیند:
«بگفت: نیّت ما اتفاق و یکرنگی ست/ تفاوتی نکند خدمت سیاه و سفید»

بی‌تردید یکی از دلایل کسانی که پروین را هم‌تراز شاعرانی چون ناصرخسرو قرار می‌دهند، اهمیت خرد و خردورزی در اندیشه اوست. او از نیروی خرد در جهت فایق آمدن بر تقابل‌های هستی و کشف حقیقت بهره می‌برد و این درست همان چیزی است که هربرت مارکوزه در تعریف خرد ارائه می‌کند: «خرد مقوله اصلی اندیشه فلسفی است، تنها مقوله‌ای که به سرنوشت انسان پیوند خورده است. فلسفه پیوسته خواهان کشف بنیاد غایی و کلی هستی است، پس در پندار خویش، به حکم خرد، اندیشه هستی اصیلی را پروراند که در آن همه اضداد و عناصر متقابل (ذهن و عین، ذات و نمود، اندیشه و هستی) به آشتی و وحدت می‌رسیدند.» البته خردگرایی در اشعار پروین هیچگاه نافی لطافت احساس و زلالی طبع او نیست. زیرا او در اشعار خود میان دو مؤلفه خرد و احساس توازنی برقرار کرده است که او را در رسیدن به حقیقت هستی همراهی می‌کنند.

از این رو به جرئت می‌توان گفت که حضور خرد در کنار احساس از مؤلفه‌های اساسی اندیشه و آثار پروین است. او گاهی به سراغ تناقض‌های بنیادین هستی می‌رود و همانند یک فیلسوف آن را به چالش می‌کشد. هرچند که خود نیز می‌داند که پایان این جدل و چون‌وچراها نتیجه‌ای جز تسلیم و پذیرش ندارد. همانند موضعی که در برابر مقوله مرگ بر می‌گزیند:
«ما بخندیم به هستی و به مرگ/ هیچ گه چهره ما درهم نیست
آشکار است ستمکاری دهر/ زخم بس هست، ولی درمان نیست»

و یا می‌توان به موضع او در برابر جبر و اختیار اشاره کرد که مضمون نهفته بیشتر اشعار اوست: «هر آنچه می‌کند، ایام می‌کند با ما/ به دست هیچکس ای دوست! اختیاری نیست» و یا مسئله «نقصان و کمال» که از دغدغه‌ها و چالش‌های عمیق ذهنی او به شمار می‌رود:
«تفاوتی نبود در اصول نقص کمال/ کمال‌ها همه انجام کار، نقصانند»

آنچه که مسلم است این سلسله تقابل‌ها، شالوده نگاه آیرونیک پروین به جهان و واقعیات آن است. وجود تقابل‌های بنیادین در جهان شعری پروین، بر ژرفای این نگرش آیرونیکی می‌افزاید و دایره شمول آن را از دایره مکان و زمان فراتر می‌برد. در اشعار پروین ما تنها با دغدغه‌های یک دوره یا یک ملت روبه‌رو نمی‌شویم؛ بلکه با دغدغه‌ها و سوالاتی مواجه می‌شویم که از فطرت انسانی سرچشمه می‌گیرند؛ سوالاتی که هرچند پاسخی برای آنان پیدا نمی‌شود، اما طرح آن تسکینی است برای انسان امروزی که در هیاهوی جهان متمدن خویشتنِ خویش را از یاد برده است.

پروین در مقابل این تناقض‌های بنیادین هستی اگرچه موضع تسلیم در پیش می‌گیرد، اما تأثر حاصل از درک این تناقض‌ها را می‌توان در لحن و پردازش فضای تراژیک اشعارش دید. درواقع در اینجا آیرونی کلی به وقوع می‌پیوندد که در آن آیرونیست شاعر خود را در کنار بقیه بشر قرار می‌دهد و همانند آنان خود را یک قربانی آیرونی می‌بیند.

در دیوان پروین انواع گوناگونی از آیرونی‌ها به چشم می‌خورد که هریک از آن با گوش‌های از جهان اندیشه و باور وی پیوند خورده است. به عنوان نمونه در «آیرونی ساختاری» بی‌خبری و غرور انسان مورد سرزنش واقع می‌شود و ناتوانی او در وارونه شدن موقعیت‌های زندگی نمایانده می‌شود. در «آیرونی تقدیر» اراده انسانی در برابر قدرت سرنوشت به زانو درمی‌آید و سرنوشتی محتوم تمام معادلات انسانی را برهم می‌زنند تا به او بفهماند که اراده‌ای برتر از اراده او بر نظام جهان حاکم است. در«آیرونی کلامی» تضاد میان ظاهر کلام و نیّت گوینده بیانگر دروغ و ریاورزی‌های جامعه می‌شود و در «آیرونی ناهمخوانی» این دوگانگی در قالب تصاویری ناهمخوان، تبعیض و بی‌عدالتی‌های جامعه را برملا می‌سازد. در «آیرونی نقش ساده‌لوح» شاعر در پشت شخصیتی ساده‌لوح پنهان می‌شود تا فساد و دوگانگی جامعه را آشکار کند و به همین ‌صورت هرنوع از این آیرونی‌ها دربردارنده مفاهیمی است که پیام شاعر در آن نهفته است. بیشتر این آیرونی‌ها وابسته به زمینه‌های داستانی است که در آن طرح داستان و عنصر شخصیت‌پردازی به تشکیل هسته آیرونی کمک می‌کند.

وجود این نوع از آیرونی‌ها و بسامد بالای آن در سراسر دیوان پروین نشان‌دهنده گرایش پروین به زبان تمثیل است که او را به عنوان شاعری سمبلیک مطرح می‌سازد. زبان تمثیل در اشعار پروین به او امکان را می‌دهد که طیف وسیعی از مخاطبان را اعم از مخاطبین عام و مخاطبین خاص جذب نماید. از این‌روست که نفوذ کلام پروین را در همه طبقات جامعه می‌بینیم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها