هادی امینی، مترجم گفت: نویسندگان جوان از ترس عدم موفقیت و حذف از عرصه ادبیات رو به تقلید میآورند یا با جسارت و شجاعت کاذب، دست به خلق آثاری میزنند که ویژگیهای اصلی ادبیات ژانری را ندارد.
امینی معتقد است که چالشهای اجتماعی و سیاسی صد سال اخیر ایران بر ادبیات تاثیرات منفی داشته و موجب عقب ماندن نویسندگان ایرانی از قافله ادبیات ژانر جهان شده است.
با توجه به تجربه شما در حوزه ترجمه آثار فانتزی، علمی، تخیلی و تریلر، مهمترین ویژگی و لازمه در خلق و نگارش آثار در حوزه ژانر را چه میدانید؟
بدون شک خلق هر اثر نوشتاری در هر ژانری، مستلزم پیشنیازهایی است که باید از سوی نویسنده در نظر گرفته شود. ادبیات ژانری و بویژه ژانرهای فانتزی، تریلر و جنایی نیز از این امر مستثنی نیستند. اما از آنجا که آثار این حوزه طبیعتا فاصله زیادی با دنیای واقعی دارند، در درجه اول، قوه تخیل قویتری را از سوی نویسنده نیاز دارد تا بتواند آثاری جذابتر خلق کند. بدیهی است هرچه تخیل نویسنده بتواند دورتر پرواز کند و بیشتر اوج بگیرد، نتیجه برای خواننده جذابیت بیشتری خواهد داشت.
پذیرش و ورود به ژانرهای مختلف، تا چه میزان به زیرساختهای فرهنگی و فکری یک جامعه ارتباط دارد؟
زیرساختها و پیشینه فرهنگی جوامع در میزان پذیرش یک اثر ژانری نقش دارد. به طور مثال در ادبیات فانتزی، هر اجتماعی موجودات خیالی و افسانههای فولکلور خود را دارد و بر همین اساس پذیرش یک رمان فانتزی با زمینه مشابه را سادهتر میکند.
فرهنگ، زبان و پیشینه ادبی ایران، ظرفیت ورود نویسندگان به چه ژانرهایی را ایجاد میکند؟
پیشینه غنی ادبیات ایران بر کسی پوشیده نیست و وجود یکی از شاهکارهای ادبیات فانتزی حماسی به نام شاهنامه نشان میدهد ایرانیان از قدیم با آثار فانتزی خو گرفته و این ژانر میتواند پذیرش و محبوبیت زیادی در ایران داشته باشد که البته این موضوع با استقبال از کتابهای این ژانر نیز مشهود است.
با وجود داستانهای فولک و شخصیتهای خیالی و فانتزی در ادبیات ما، چرا خلق آثار در ژانرهای فانتزی و علمیتخیلی تا این اندازه دور به نظر میآید؟
نوسانات سیاسی اجتماعی یک قرن اخیر ایران به نحوی باعث شده جریان ادبیات مسیر متفاوتی را طی کند و حتی تا حدودی باعث عقبافتادگی این جریان نسبت به دنیا شده است. همچنین شرایط اقتصادی چند دهه اخیر، موجب شده ادبیات با اقبال کمتری روبهرو شود. در جامعهای که امرار معاش بیشتر به روزمرگی انسان گره خورده، نویسندگان و مترجمان با مشکلات بیشتری روبهرو هستند و این جریان کمتر به عنوان یک حرفه تخصصی موردتوجه قرار میگیرد و در نتیجه این مسئله مانع پیشرفت خواهد شد. پرداختن به هر هنری، نیازمند ذهنی آزاد از دغدغههای روزمره است تا خلاقیت بتواند بستر مناسبی برای رشد پیدا کند.
برخی از منتقدان بر این باورند که شخصیتهای آثار ژانری معاصر از جنبه نامگذاری، ویژگیهای فرهنگی و شخصیتی اغلب باورپذیر نیستند و حتی در مواقعی تقلیدی از آثار خارجی به نظر میآید. نظر شما در این باره چیست؟
اگر بپذیریم که در زمینه ادبیات و به ویژه ادبیات ژانری دچار یک شکاف چند ساله نسبت به دنیا شدهایم؛ به ناچار باید بپذیریم که آثار و محتواهای تولیدی معاصر دارای نواقصی باشند و حتی کپیبرداری واضح از آثار مطرح جهانی به نظر برسند؛ نویسندهای که تازه شروع به نگارش ژانری کرده و در اطراف خود جز ترجمههای بعضا نهچندان قوی از آثار جهانی ندارد و از سوی دیگر نیز با خطر کماقبالی و کمتوجهی مخاطب و بازار روبهرو است، ناخودآگاه تلاش میکند برای موفقیت پا جای پای بزرگانی بگذارد که در این زمینه موفق شدهاند. عرصه ادبیات چه در ایران و چه در جهان بسیار بیرحم است و معمولا اولین شکست میتواند آخرین شکست و به معنای پایان عمر حرفهای هنرمند باشد. از این رو طبیعی به نظر میرسد که نویسندگان جوان از ترس عدم موفقیت و حذف از این عرصه رو به تقلید بیاورند یا با جسارت و شجاعت کاذب، دست به خلق آثاری بزنند که ویژگیهای اصلی ادبیات ژانری را ندارد. همچنین ضعف همکاری بین نویسندگان و مترجمان و ناشران نیز بیتاثیر نیست. در ایران انتشارات به عنوان یک بنگاه اقتصادی صرفا به بقای خود میاندیشد و بدون بهرهگیری از کارشناسان هنری، تنها بر اساس شم بازاری با موضوع کتاب برخورد میکنند و عملا توان ارائه مشاوره خوب و مفید به نویسنده را ندارند.
در بحث ژانرنویسی داخلی به لزوم توجه به متناسبسازی فرهنگی قواعد ژانری اشاره شده است. این مسئله را مستلزم چه میدانید؟
باورپذیری یک اثر ژانر اولین ویژگی مهم و موثر بر موفقیت اثر است. برای باورپذیربودن یک داستان ژانری، باید المانهای این اثر برای مردم جامعه ملموس و قابل درک باشد که در نتیجه نویسنده باید در خلق اثر نگاهی به زیرساخت و پیشینه ادبیاتی جامعه داشته و از سوی دیگر شرایط حال حاضر جامعه را نیز به درستی درک کرده باشد تا با ادغام صحیح این دو، اثری نو و متناسب و باورپذیر خلق کند.
آثار نویسندگان جوان داخلی ژانرنویس را در مقایسه با آثار ادبی خارجی در این حوزه چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفانه به نظر میرسد چالشهای اجتماعی و سیاسی صد سال اخیر ایران، تاثیر منفی خود را روی ادبیات نیز گذاشته و نویسندگان ایرانی از قافله ادبیات ژانری عقب افتاده باشند؛ اما خوشبختانه ظهور برخی از نویسندگان جوان این حوزه و خلق آثار قوی و البته نه بدون نقص، نشانه خوبی برای یک شروع مجدد و جبران این عقبافتادگی است.
تا چه میزان میتوان به آینده داستانهای ژانر در ادبیات ایران امیدوار بود؟
ظهور نویسندگان جوان و خوشآتیه قطعا امیدبخش اقبال بیشتر برای ادبیات ژانری ایرانی است. با کمی مساعدت از سوی مسولین و حمایت از سوی خوانندگان بیشک شاهد خلق آثار جذاب در سطح بینالمللی از سوی نویسندگان داخلی خواهیم بود.
ارتقای سطح کیفی آثار ژانر داخلی چه بایدها و نبایدهایی را میطلبد؟
مطالعه هرچه بیشتر آثار ژانری بینالمللی نخستین شرط پیشرفت تولیدات داخلی است و صد البته پیشنیاز آن نیز فضای باز و مساعد برای ترجمه این آثار و حمایت توسط ارگانهای متصدی و طرفداران خواهد بود. پرهیز از کپیبرداری و تمرکز بیشتر روی ایدههای جدید هم جدیترین خط قرمز به نظر میرسد.
کدام ژانرها در ادبیات ما ناکامتر ماندهاند؟
ادبیات ژانری و بویژه ژانر علمی تخیلی در ایران مهجورترین بودهاست. در سالهای اخیر شاهد خلق آثار ژانری ماجرایی یا فانتزی ایرانی بودهایم و آثار ترجمهای این دو ژانر نیز مورد استقبال قرار گرفته است. البته ژانر علمی تخیلی هم در حوزه نگارش و هم نگارش بیشتر مهجور بوده است.
کدام ژانرها در بازارهای جهانی کتاب، مخاطبان بیشتری دارد؟
با آنکه ژانرهای فانتزی و ماجرایی طرفداران متعصب و پیگیری دارند، همچنان ادبیات رومنس و میناستریم سهم بیشتری از بازار کتاب را در دست دارد؛ در سرتاسر دنیا عده زیادی هستند که برای فرار از دغدغهها و استرسهای روزمره به کتاب پناه میبرند و در نتیجه کتابی که روان بوده و نیاز به تفکر زیادی نداشته باشد یا حین مطالعه هیجان زیادی نداشته و بهراحتی بتوان آن را کنار گذاشت، بهترین پناهگاه است.
نظر شما