وی مهمترین ویژگی نویسندگانی را که برای نوجوانان قلم میزنند شناخت مخاطب دانست و بیان کرد: وقتی نویسنده مخاطب را بشناسد، از اندیشۀ او سر دربیاورد و سلیقهها و نیازهایش را بداند، در انتخاب موضوع دقیقتر عمل میکند و حتی ساخت و پرداختِ طرح، شخصیت، پیرنگ، فضا و زبان را طوری دیگر پیش میبرد.
این مترجم راجعبه چالشهای تألیف ادبیات نوجوان اینطور توضیح داد: باز هم بیش از هر چیز بر مخاطبشناسی و دانستن سلیقههای نوجوانان تأکید میکنم. یکی از راههای شناخت مخاطب تعامل با اوست. این تعامل فقط از طریق نشستهای دیدار و گفتوگو با نویسندگان و مخاطب شکل نمیگیرد؛ بلکه از زندگی و همزیستی اینها با هم حاصل میشود. مثلاً در دنیا و همچنین ایران نویسندگانی که خودشان معلم نوجوانان بوده یا فرزندان نوجوان داشتهاند در آفرینش اثر برای نوجوان موفقتر بودهاند؛ چون شناخت بهتری از او داشتهاند.
شانه در پاسخ به این سؤال که «نویسندهها در چه بخشهایی نیاز به پیشرفت دارند؟» گفت: بهتر است نویسندهها هم در انتخاب موضوعاتی که نوجوانان به آنها رغبت و تمایل دارند دقت کنند و هم سبک و شیوههای روز داستانپردازی و روایت را که میتوانند در آن قلم بزنند انتخاب کنند. شیوۀ یکسان روایت اولشخص یا دانای کل و سیر داستان خطی، مخاطب امروز را کمتر بهسمت خود فرامیخواند؛ بنابراین نوجوان کتابخوان در بین آثار ترجمه بهدنبال گمشدهاش میگردد. این اتفاق بدی نیست و خواندن آثار داستانی از سراسر جهان لازم است؛ اما چه بهتر که آثار تألیفی نیز همپای آثار جهانی، نوجوان را در خواندن و خیالپردازی و رشد با خود همراه کنند تا نوجوان ایرانی با زندگی بومیاش هم همجوار باشد.
وی درباره ضعفهایی که در شخصیتپردازی در داستانهای نوجوان ایرانی وجود دارد، عنوان کرد: اگر چه لازم است نوجوانان و تمام مخاطبان آثار ادبی با ارزشهای اصیل فرهنگ و جامعه خو بگیرند؛ اما وجود شخصیت پاک و مثبت در داستانها کافی نیست و بدون حضور شخصیتهای منفی که خوب ساخته و پرداخته شده باشند و تقابل این دو با هم، شاید نتوان ارزشها را بهدرستی از هم تمیز داد یا حتی وجود شخصیتی لازم است که تقابل خاص اندیشه یا رفتاری در وجود خودش اتفاق بیفتد. همچنین لازم است شخصیتها بهتناسب داستانشان منطبق بر نوجوان جامعۀ امروز باشند تا مخاطب با آنها همذاتپنداری کند.
فهیمه شانه در توضیح اینکه «سوژهها چه کموکاستیای دارند؟» گفت: گاهی سوژهها از زندگی نوجوان انتخاب میشوند و گاهی از طریق سوژهای به مخاطب آگاهی داده میشود؛ درحالیکه ممکن است نوجوان پیشتر درباره آن اطلاعاتی نداشته باشد. در هر دو صورت، جذابیت و تازگی سوژهها و بیانکردن آنها مطابق با سلیقۀ مخاطب و با نوع روایتی که او را به خود جذب کند از سختترین و درعینحال مهمترین کارهاست.
این ویراستار ادبی بر پیرنگهای قوی داستانی تأکید و بیان کرد: هرچقدر پیرنگهای داستانی قویتر باشند، حادثهها بهتر پیش میروند و داستان سیر منطقیتری را طی میکند. در این صورت فرایند خلق اثر برای نویسنده در عین سختی و معماگونگی، بسیار خوشایندتر است و از آن سو نیز مخاطب بیشتر و بهتر میتواند با اثر همراه شود و همزمان با انتقال دانش یا تجربه از فرایند داستان بیشتر لذت ببرد.
شماره اول پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره سوم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره چهارم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره پنجم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره ششم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هفتم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره هشتم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره نهم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دهم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره یازدهم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
شماره دوازدهم پرونده «چالشهای تألیف ادبیات نوجوان»
نظر شما