پروین را باید بدون توجه به برساختِ هویت جنسیتی و فروکاستِ سرودههایش با برچسب مردانهنویسی شناخت.
مفهوم آنیموس (Animus) را که یونگ (Carl Gustav Jung) توسعه داد، به کهنالگوی مردانه ضمیرِناهشیار زنان اشاره دارد؛ یعنی ویژگیهای ناخودآگاه مردانه روان زن.
هنگامی که سخنوران زن از نگرگاه مردانه مینویسند یا به شخصیتهای مرد در شعرهای خود صدا میدهند و آنها را بازنمایی میکنند با انرژیهای کهنالگوی مردانه درگیر میشوند؛ صدای مردانه در سرودههای زنان نمود آشکار این کهنالگو است.
پژوهشگران بر بنیاد مفاهیم یونگی مانند آنیموس، انگیزههای ناخودآگاهِ گزینشهای شاعران زن برای گنجاندن صداهای مردانه را در آثارشان بررسی میکنند. این رویکرد واکاوانه میتواند شامل بررسی تجربیات شخصی، شرطیشدن اجتماعی یا بازنماییهای نمادین موجود در سرودههای آنها برای به دست آوردن تصویری از روان و بیان هنری شاعر باشد.
سخنوران زن با گنجاندن صدای مردانه در آثار خود، ممکن است به موضوعاتی مانند پویایی و چیرگی قدرت، افق انتظارات اجتماعی، روابط جنسیتی یا تجربیات شخصی- که دربرگیرنده تعامل با مردان است، بپردازند و از رهگذر بازنمایی عنصر مردانه در سرودههای خود به درک و دریافت روشنی از تجربیات انسانی کمک میکنند.
صرف نظر از جنسیت، درگیرشدن با صداهای متنوع به سخنوران این امکان را میدهد تا دامنه هنری آثار خود را گسترش دهند و جنبههای مختلف هویت انسانی خود را کشف کنند. همچنین به چالش کشیدن کلیشهها کمک میکند تا فرصتهایی برای ایجاد همدلی فراهم شود و در عین حال جنبههای مختلف هویت و پویاییهای اجتماعی را روشن میکند.
با وجود این، همه سخنوران زن لزوماً صدای مردانه را در آثار خود نمیگنجانند؛ زیرا سبکها، انگیزهها و کشفهای ویژهای دارند که آنها را به آفرینش هنری سوق میدهد. تصمیم برای بازنمایی آشکار صداها یا مضامین خاص، یک گزینش شخصی است که بر بنیاد دیدگاهها و اهداف خلاقانه هنرمندان انجام میشود.
بیان هنری عواطف و اندیشهها، سازنده شاکله شعر است. شاعران زن، مانند شاعران مرد، این آزادی را دارند که درباره طیف وسیعی از موضوعات و دیدگاهها بنویسند. آفرینش «سرودههای مردانه» به این معنا نیست که شاعران زن منحصراً محدود به نوشتن از چشمانداز مردانه باشند؛ بنابراین آنها ممکن است پیرنگها و شخصیتهای مختلفی را برای آثارشان برگزینند، که میتواند شامل صداها یا دیدگاههای مردانه هم باشد.
همان گونه که نویسندگان مرد ممکن است از دیدگاه زنانه بنویسند، شاعران زن نیز ممکن است از روایتها و تجربیات متنوعی الهام بگیرند که رنگ مردانه داشته باشد.
شعر امکان کاوش تخیلی فراتر از محدودیتهای جنسیتی و دیگر مرزبندیهای انتزاعی جوامع انسانی را فراهم میکند و همدلی و تفاهم را بین جنسیتهای مختلف نیرومند میسازد؛ به این ترتیب شاعران بی مرز به گسترش درک گروهی ما از احساسات و تجربیات انسانی کمک میکنند. شعر راهی برای بیان خلاق فراهم میکند که در آن هنرمندان میتوانند از نقشهای برساخته سنتی فراتر روند و خود را از طریق صداها و تجربیات گوناگون بیان کنند.
با وجود اینکه انتساب مستقیم مفاهیم روانشناختی خاص به آثار یک شاعر بدون نشانههای متنیِ آشکار و پنهان یا گفتارهای شخصی وی چالشبرانگیز است، اما میتوانیم عناصر خاصی را که ممکن است با مفهوم آنیموس همسو باشد برشماریم.
پروین بیشتر به موضوعاتی میپردازد که به گونه سنتی با مردانگی مرتبط است، مانند پویاییهای قدرت اجتماعی، تفسیرهای سیاسی و اجتماعی و پرسشهای وجودی.
در دورانی که صدای زنان گاه در محافل ادبی به حاشیه رانده میشد، پروین با حضور خود در حوزه مردانه شعر فارسی به عنوان پیشگام مطرح شد. آثار او مهارت و حساسیت فکری را بدون انطباق کامل با عبارات متعارف زنانه به نمایش گذاشت.
اگرچه نباید گزینشهای هنری پروین را صرفاً به سازههای برونمتنی فروکاهیم، اما آشکار است که فضای اجتماعی در شکلدهی هنجارهای فرهنگی، جابهجایی او از مرزها و ایجاد فضایی برای خود در ادبیات فارسی نقش داشته و در گزینش زبان و گنجاندن تصاویر و مضامینِ مردانه در شعرش تأثیر گذاشته است. در آغاز قرن بیستم، نقشهای سنتی جنسیتی عمیقاً در جامعه ایران جا افتاده بود. زنان بیشتر با محدودیتهایی در آزادی بیان خود مواجه بودند و انتظار میرفت که با هنجارهای تجویزشده مطابقت داشته باشند.
در چنین فضایی، تصمیم پروین را برای گنجاندن عناصری که به گونه سنتی با تجربیات مردان مرتبط است، میتوان راهی برای هدایت افق انتظارات اجتماعی و در عین حال ابراز صدای خود و به چالش کشیدن کلیشههای جنسیتی در نظر گرفت.
او با کاوش در مضامینی که ممکن بود در آن زمان برای شاعران زن غیرمتعارف تلقی شود، تلاش کرد تا مرزهای بیان شاعرانه را که برای زنان در دسترس بود، گسترش دهد.
ادغام دیدگاههای مردانه پروین را میتوان به عنوان یک گزینش راهبردی با هدف دستیابی به مقبولیت گستردهتر برای آثارش در محافل ادبی که عمدتاً مردان بر آن تسلط دارند تلقی کرد.
او با درگیرشدن در موضوعات یا استفاده از زبانی که به گونه سنتی با صدای مردان پیوند دارد، ممکن است به دنبال شناسایی و احترام بیشتر از سوی منتقدان و خوانندگان آثارش بوده باشد.
همچنین پروین از بازنماییهای نمادین در شعرش استفاده میکند که میتواند به عنوان نمودِ کشاکش بُعد زنانه و مردانه وجودِ او تعبیر شود؛ برای نمونه، گنجاندن پیکرهها، نمادها، یا کهنالگوهای مردانه در سرودههایش میتواند بیانگر کنش و واکنشِ بُعد زنانه و مردانه روان او باشد. این تعامل نمادین امکان آمیزشِ ژرفتر ساحتهای جنسیتی زنانه و مردانه را فراهم میکند.
بازنمایی ناخودآگاه مردانگی در ذهن و زبان زنانه نشاندهنده سفری از برساخت هویت جنسیتی به یگانگی انسانی است. این وضعیت در سرودههای پروین از رهگذرِ پذیرش و بازنمایی ویژگیهایی مانند قاطعیت، شجاعت، انعطافپذیری، کنجکاوی فکری و جاهطلبی که معمولاً به مردانگی نسبت دادهمیشود، آشکار میشود.
نسبت دادن یک سبک یا رویکرد خاص آفرینش هنری، تنها بر بنیاد جنسیت ممکن است پیچیدگی کار یک هنرمند را بیش از اندازه ساده کند. به جای ردهبندی سرودههای پروین به نامِ مانندگی به شعر مردان یا چشماندازهای مردانه، بهتر است فردیت او را به عنوان شاعری بااستعداد که صدایش فراتر از هنجارهای تعیینشده جنسیتی است، بپذیریم.
پروین را باید بدون توجه به برساختِ هویت جنسیتی و فروکاستِ سرودههایش با برچسب مردانهنویسی شناخت. او با آمیغِ هنریِ خاصی از زبانِ شاعرانه ناصرخسرو، سنائی، مولوی، سعدی و حافظ و با ژرفنگری ویژهای، هنجارهای ناپسند و هژمونی منشوری و فراگیر در هِرم جامعه عصر خویش را به چالش میکشد و از رهگذر نقدها فضای ناموجودِ پسندیدهای را مینماید؛ آرمانشهری که آگاهانه آن را میسازد.
نظر شما