بیشتر كارشناسان معتقدند شاعران در نوشتن داستان تواناتر و موفقترند تا داستاننویسان در سرودن شعر. عباس جهانگیریان، داستاننویس، خلاف این نظر را دارد: نويسندگان به دليل استعداد و آشنایی با تكنيك در نوشتن و سهولت در دستيابی به حس سرودن شعر، به راحتی میتوانند شعر بسرايند.
وي ادامه داد: كمتر پيش ميآيد شاعري از چاپ كتاب شعرش به جايي برسد مگر آنكه شاعري را از دست بدهيم تا كتابهاي شعر او به فروش برسد و آن هنگام نيز چيزي نصيب ناشر و نه شاعر ميشود.
جهانگيريان اشاره كرد: شاعر و نويسنده هر دو خالق و معمار كلامند؛ پيوند مشترك دارند و رد پاي شعر را در نثر و ردپاي داستان را در تصويرسازي شاعرانه ميتوان ديد.
وي گفت: من كمتر داستاننويسي را ديدهام كه به سراغ شعر رود؛ مگر آنكه سوژهاي او را درگير كند كه احساس كند در قالب شعر بهتر ميتواند آن را بيان كند.
اين نويسنده اظهار داشت: داستاننويس، فيلمنامهنويس، نمايشنامهنويس و شاعر همگي در يك پيوند مشترك قرار ميگيرند و در آثار بسياري از بزرگان ايران و جهان ميتوان اين پيوند را ديد.
وي يادآور شد: به طور مثال محمد علي سجادي علاوه بر داستان و فيلمنامه چند مجموعه شعر خوب نيز دارد.
جهانگيريان تاكيد كرد: از ديگر افرادي كه تمام انواع ادبي در كارنامه او ديده ميشود ميتوان به چخوف اشاره كرد.
وي اضافه كرد: با توجه به آنكه داستاننويسي صرفا يك استعداد نيست و توانايي بالاي نويسنده و آشنايي با تكنيكهاي نوشتن را نيز ميطلبد، كمتر شاعري ميتواند به داستاننويسی بپردازد؛ اما برعكس داستاننويسان ميتوانند شاعران موفقي باشند.
اين نويسنده خاطرنشان کرد: شعر بيان احساس و كلام مخيل است كه به وزن در ميآيد و به همين دليل اين امكان وجود دارد كه نويسنده بتواند به اين حس برسد و شعر بسرايد؛ اما شاعر به سختي به تكنيكهاي نوشتن داستان ميرسد.
نظر شما