چهارشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۳
جای خالی نقد ادبی را باید با گذشتن از نقاب‌های آبرومندی سطحی پرکنیم

مصطفی فعله‌گری، نویسنده و منتقد ادبی گفت: جای خالی نقد ادبی را باید کم کم با جان‌فشانی و گذشتن از نقاب‌های آبرومندی سطحی پرکنیم.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مصطفی فعله‌گری زاده 1341 خورشیدی در قصر شیرین است و آثار متعددی در کارنامه نویسندگی اش دارد. یکی از این آثار «خشت سرخ» است. با او درباره این کتاب گفت‌وگو کرده ایم که در ادامه می‌خوانید؛
 
چرا اسم کتاب را خشت سرخ گذاشتید؟
خشت یک معنای بیرونی دارد و چندین معنای ناپیدا. بگذارید بیش از این بازنکنم. سرخ هم که بسیار معناها را می‌باراند. خون،عشق، پرچم جنبش‌های شکوهمند تاریخ انسانیت و رنگین کمانی از جهان‌های معنا.

این کتاب شامل چند بخش یا فصل است؟
کتاب خشت سرخ، سه بخش دارد با نام‌های پسرک بومی در کارستان زندگی و داستان‌هایش، از دریچه چشم همسایه‌ها و شهرها وسال‌ها .

نگارش خشت سرخ چقدر زمان برد؟
من یادداشت‌هایی در شبانه روز می‌نویسم که بخشی از این یادداشت‌ها هم درباره کتاب‌هایی است که خوانده‌ام و دیدگاه‌هایم درباره آنها و می‌توانم بگویم که در هنگام برانگیخته شدنم برای نوشتن مجموعه نقدهای ادبی، پشتوانه یادداشت‌های روزانه‌ای داشتم که برای کوتاه شدن راه نوشتن آنها همچون صندوق ذخیره پژوهشی یاریم کردند. این کتاب‌های کم برگ، همچون چراغ دستی‌هایی هستند که من ساختم تا بلکه ره‌نمونی برای شناخت نوجوانان و دوستداران کتابخوانی در پیچ وخم گزینش کتاب برای خودشان و خویشان و آشنایان باشند. ترازوهای سنجش خودم را هم داشته‌ام، بی هیچ اما و اگری زندگی، اخلاق،عدالت، فرهنگ ایران زمین، زبان پارسی، ریشه‌های اجتماعی و فرهنگی، دستاوردهای نوین و رشک برانگیز ادبیات کهن ایران و نیز حماسه‌های ادبی جهان که تا زنده هم باشم یکی یکی این کتاب‌ها را منتشر می‌کنم.

چه شد که تصمیم گرفتید این کتاب را بنویسید؟
من احمد محمود را از روزهای نوباوگی‌ام از درگاه کتاب‌ها و داستان‌هایش او را یکی از دو استاد توانمند داستان‌نویسی خودم در خواندن و نیز در پیچ‌ و‌ فرود و فرازهای نوشتن دانستم. سال‌هایی گذشت و من به تهران که کوچیدم، پیاپی به دیدارش در خانه کم‌جایش در کوچه پس کوچه‌های نارمک می‌رفتم. بسیار مهربان و بزرگوار بود و من و همراهانم را به اتاق باریکی می‌پذیرفت که دیدارگاهش با میهمانانش بود. بزرگوار و فروتن با چشم‌هایی به نجابت چشم‌های نویسنده فرودستان و ستم‌دیدگان ژرفای زندگی. به ما جا می‌بخشید تا همنشینش شویم. روزگاری رسید که دل و جانم برانگیخته شد برای نقد روراست کارنامه و سرگذشت ادبی شماری از داستان‌نویسان نوگرای ایران. روراست نشستم و دل و درونم را درباره نویسنده محبوبم نوشتم. بی هیچ باکی از برچسب‌های گوناگون که در کمین منتقد ادبی ایرانی در صد ساله واپسین بوده است.

برای نگارش این کتاب با مشکل خاصی روبه‌رو بودید؟
نقد و نوشتن نقد در جامعه معاصر ایران، کاری سخت و سختی آور بوده است. نقد، رنجش پدید می‌آورد. از منتقد ادبی و هنری پرهیز می‌شود و جای خالی نقد ادبی را باید با جان‌فشانی و گذشتن از نقاب‌های آبرومندی سطحی، کم کم پرکنیم. جامعه تهی از نقد، به کمال نمی‌رسد. در ایران ما، نقدنویسی، منفعل و به دور از تأثیرگذاری و حتی یک مزاحم دانسته می‌‌شود و مشکل من هم در نقدهای شفاهی و کتبی همین موضع همگانی ناپسند در برابر نقد بوده است.
 
مخاطبان اصلی کتاب خشت سرخ چه کسانی هستند؟
من کوشیده‌ام که نقدنویسی‌هایم برای هر کتابخوانی شیرین و داستان‌وار و خواندنی باشد. پر کردن متن نقد از حقایق و نظریه‌های ادبی پیچیده و به رخ کشیدن خوانده‌های خود مخاطب را از نقد ادبی خسته و گریزان می‌کند. بی گمان پرداختن به نظریه‌های ادبی و هنری و اقتصادی و سیاسی هم، بخشی خودویژه از کارستان نقد ادبی است اما بدانیم که رسالت نقدادبی کارساز و کارآمد شناختن کاستی‌ها وگزندپذیری‌های اثر نقد شده و بخشیدن عطر این نقد‌آفرینی به جان و اندیشه مردمی است که با فرهنگ و اقتصاد و سیاست کشاکش روزانه و دم به دم دارند.
 
از چه زاویه ای به سوژه کتاب نزدیک شده اید؟
من روزگاران نوجوانی و جوانی خودم را با نویسندگان گوناگون گذرانیده‌ام. احمد محمود یکی از آن نویسندگان بوده است که شناخته‌ام، مردی اصیل و مهربان و خانواده‌دار و دارای بینش مدافع عدالت اجتماعی اما در برخی داستان‌ها و رمان‌هایش دچار گزند و آسیب‌رسانی شده است که من در کتابم برشمرده‌ام. ما شاید تا سال‌های سال دیگر، نتوانیم نویسنده پرتوانی چون اورا باززایی کنیم. یادم هست در یک گفت‌وگوی تلفنی از او خواستم و خواهش کردم که مصرف سنگین و خطرناک سیگار را کنار بگذارد. خواهش کردم که این هیولای مرگبار را از وجود مهربانش دور و متاسفانه با خنده گرم و پدرانه‌اش به من تشر نرم زد که این یک کار را ازمن نخواه، کاک مصطفی. مرد خوزستانی داستان‌نویسی واقع‌گرای اجتماعی ایران بسیار زودهنگام دچار پنجه‌های مرگبار بیماری شد. او می‌توانست سال‌های سال زنده بماند و رمان‌های دیگری برایمان بنویسد اما  درد ودریغش در جان ما و ادبیات ماند و او زودهنگام رفت.
 
در نگارش کتاب نقد خشت سرخ و آثارهایی از این دست که به زندگی نویسندگان پرداختید چه نکاتی را مدنظر قرار دادید؟
همان گونه که پیشتر گفتم، این کتاب‌های نقد من درباره نویسندگان امروز ایران، چراغ‌های کوچکی هستند برای آنان که می‌خواهند در یک چشم انداختن گذرا، شناخت قناعت‌واری از آنچه را که باید بخوانند یا نخوانند بیابند. در همه جهان  این گونه کتاب‌های نقدواره درباره شاعران و نویسندگان و هنرمندان و فرهنگ‌پردازان از دیدگاه‌های گوناگون و بلکه متضاد نوشته و منتشر می‌شود. برخی از کتاب‌های نقد من، پربرگ هستند مانند همین خشت سرخ و شماری دیگر کم برگ ترند مانند نقدهایم بر کارنامه هوشنگ گلشیری و رضابراهنی که بیش و کم با پذیرش مخاطبان روبه رو شدند. درایران، نقدادبی را با زبان و آهنگی سنگین و خشک همسان می‌کنند اما کوشیده‌ام با آمیختن یادها و تورق زندگی نویسندگان از این سنگینی و خشکی بی‌سبب بکاهم.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها