قم- مهدی کفاش نویسنده و منتقد ادبی با بررسی رمان «کتانیهای کوکام»، مضمون آن را وفاداری دانست.
وی بیان کرد: نویسنده نباید درباره کتاب صحبت کند چرا که در این صورت درباره کتاب، مخاطب و خودش خیانت میکند و نویسنده وارد یک چالش میشود که متفاوت با زمان خلق اثر است و بهتر است که نویسنده در چالش و چاله منتقد و مخاطب نیفتد.
کفاش ادامه داد: زمانی که ما درباره یک مضمون صحبت میکنیم، نهایت درباره یک کلمه یا یک ترکیب وصفی اضافی صحبت میکنیم که تمام کتاب حول محور همان دو یا یک کلمه میچرخد.
این نویسنده توضیح داد: مضمون کتاب به نظرم وفاداری است چرا که هر جای کتاب را باز میکنید با انواع وفاداری و احیاناً بیوفایی مواجه میشوید. وفاداری به خانواده، دوست، خاک و وطن و در مقابل، خیانت به برادر، وطن و خانواده را میبینیم. این مفهوم را درآوردن برای نوجوان کار بسیار دشواری است و نویسنده خوش ذوق ما توانسته این کار را به خوبی انجام.
این منتقد ادبی یادآور شد: نکته غریبی که در این کتاب دیدم آن بود که جنگ نوجوانان را بالغ میکند. این کار یه کار معیار برای نوجوان است و تفاوتی که در کار بزرگسال با نوجوان وجود دارد در موضوع عریانگری است. مثلاً در کار بزرگسال به صورت عریان خشونت را میبینیم اما در کار نوجوان این عریانگری وجود ندارد و آن به دلیل وجه تعلیمی است که در ادبیات داستانی نوجوان وجود دارد.
نویسنده «قرار مهنا» تصریح کرد: داستان ما یک داستانی است که در یکی دو روز اتفاق میافتد. این کتاب، داستان شخصیت نیست و جز معدود رمانهایی است که داستان، داستان وضعیت است، در موقعیت زمانی و مکانی پیش از ابتدای رسمی جنگ. وقتی ما با داستان وضعیت مواجه هستیم به عنوان مثال وضعیت جنگ، زلزله یا انقلاب واکنش فردی در واکنش جمعی رخ میدهد. پس انتظاری که ما از این داستان داریم دیگر منتظر سفر نویسنده و مدلهای پیرنگ شخصیت نیستیم و این رمان در داستان وضعیت خوب درآمده است.
کفاش بیان کرد: چیزی که میتوانید یک داستان وضعیت را سرپا نگه دارد، ضرب آهنگ است. ریتم یعنی اینکه همان مضمون در جای جای داستان تکرار شود و سرعت داستان بالا میرود.
این داستاننویس گفت: ما با یک داستان خانوادگی طرف هستیم. وقتی میگوییم داستان نوجوان، این برداشت میشود که قهرمان ما یک نوجوان است و پیرامون همان قهرمان داریم داستان را روایت میکنیم.
وی افزود: آنچه که من به آن علاقه داشتم شخصیت مادر بود. رابطه بین پدر و مادر و این نوع جنس وابستگی و دلبستگی عجیب مادر به پدر از قشنگیهای است که در کتاب وجود دارد. عشقی که پدر و مادر از بچهها پنهان نمیکنند و همین باعث میشود داستان را به زمانه ما نزدیک کند. میشود گفت این داستان یک معیار تازهای است برای آن چیزی که به واسطه حیا نشان داده نمیشد که اینجا نشان داده میشود و جالب اینکه شعاری نیست و تعلیق ایجاد میکند.
کفاش اضافه کرد: یکی دیگر از نکات مثبت کار این است که از یکی از انواع پیرنگ کلاسیک پیروی میکند. در حقیقت ما داریم یک داستان فرار میخوانیم با یک تبصره که ما بدمن قصه را نداریم چرا که در پیرنگ فرار باید بدمن قصه که باید مانع فرار شود وجود داشته باشد اما در اینجا حضور ندارد.
نظر شما