تبيين رابطه انسان با عشق و بندگي خداوند از ديدگاه آيات و روايات معصومين(ع) در كتابي با عنوان «تو را دوست دارم» تاليف حسنعلي نوريها از سوي انتشارات ميثم تمار منتشر شد._
بر اساس مضامين اين نوشتار، عشق، دوستي و محبت، يك احساس است. احساس علاقهاي است كه شخصي نسبت به فرد ديگر يا چيزي پيدا ميكند. احساس نيز، با استدلال عقلي و مفاهيم ذهني و ادراكات كلي، متفاوت و بيشتر شخصي و جزيي است و مراتب، مراحل، شدت و ضعف دارد.
اگر بخواهيم براي توضيح مطلب، از تعبيرات فلسفي استفاده كنيم بايد بگوييم مفاهيم ذهني و عقلي مانند ماهيت اشياء و حتي مفهوم محبت و نفرت، تصور ميشود و به ذهن ميآيد؛ در صورتي كه احساس بهطور كلي(و از جمله احساس محبت و نفرت) همانند وجود است و مفهومي ذهني نيست. با علم حضوري قابل شناخت و همچون وجود، داراي مراتب، شدت و ضعف است.
بنابر اين، احساس محبت، عشق و همچنين احساس نفرت و دشمني، جزء مفاهيمي نيستند كه مانند ديگر مفاهيم كلي و مشترك باشند و از اين راه قابل انتقال به ذهن بهشمار روند.
در بخشی از پیشگفتار اين کتاب آمده است: «عشق و محبت اگر شديد و با ژرفا باشد، انسان را به اطاعت و فرمانبرداري از محبوب و معشوق وا ميدارد؛ بهطوري كه انسان خودآگاه و ناخودآگاه، تلاش ميكند رضايت محبوب و دوست خود را جلب كند و در مسير خشنودي او حركت نمايد و در صورتي كه محبوب او، داراي آنچنان عظمتي باشد كه عاشق، خود را از شناخت ژرفاي وجود او ناتوان ببيند، در برابر عظمت و قدرت او، دچار نوعي سرگشتگي و حيرت خواهد شد و احساس پرستش محبوب در او به وجود خواهد آمد و در نتيجه محبوب و معبود او يگانه خواهند بود.
افزون بر اين، اگر احساس كند كه محبوب و معبود او، با همه عظمت و جلال و جبروت، به نيازها و تقاضاهاي فطري او، پاسخ مثبت ميدهد و او را به دوستي خود پذيرفته و زير بال عنايت و الطاف بيكران خود گرفته است، گاه و بيگاه، بهويژه در شرايط احساس نياز و درماندگي شديد به سوي او ميرود و به نيايش با او ميپردازد و خود را به دامن پرمهر و عطوفت محبوب ميآويزد.
اين است كه اگر خداوند محبوب انسان شود به دنبال آن، پرستش و نيايش و اطاعت از او، همزمان فرا ميرسند و خداوند محبوب، معبود، تكيهگاه و همه چيز انسان ميشود.»
فلاسفه و دانشمندان علوم عقلي، با همه تلاش و كوششي كه در زمينه ارتقاي معارف بشري و رشد و پرورش درخت تنومند علوم عقلي و بنيانهاي فلسفي داشته و دارند ـ كه البته همه اين تلاشها در خور تقدير و شايسته سپاس است ـ ولي هنگامي كه از راه استدلال و علم و فلسفه به شناخت يا شناسايي خداوند پرداختهاند، ميتوان از آن به تلاشهاي عقيم يا «اكل از قفا» تعبير كرد؛ چرا كه اين روشها، به جاي آن كه انسان را با خداوند و محبوب و معشوق واقعي او آشنا كند و آتش مهر و عشق را در قلب انسان شعلهور سازد با برخي استدلالهاي عقلي و فلسفي، او را از اين راه فطري و مستقيم به بيراههها، كژراههها و يا مسيرهاي غير مستقيم كشانده و در پايان، نهتنها شور و عشق و آتش محبتي در دلهاي انسانها شعلهور نساختهاند، بلكه خود و پيروان خود را به ورطه بيابانهاي بيشور و نشاط استدلالهاي خشك فلسفي و عقلي سوق دادهاند و در بهترين گزينهها، يك محرك اول، علةالعلل يا ناظم جهان ثابت كردهاند كه عملا هيچ شور و شوق، عشق، پرستش و نيايشي را بر نميانگيزد؛ چرا كه همه اينها، از احساسات انسان و قلب او ـ نه از ذهن و مفاهيم ذهنی و كليات عقلي فلسفي ـ سرچشمه ميگيرند.
نویسنده در بخش دیگری از پیشگفتار کتاب درباره قرآن آورده است: «قرآن كتاب مقدسي است كه در جاي جاي آن، بيشترين تاكيد بر تدبر، تفكر و تعقل انسانها شده است و آنان را به سوي عقل و منطق و تجربه و دقت و مطالعه و بينش و دانش دعوت مينمايد و از خرافهپرستي، سادهنگري و تقليد كوركورانه از پدران و گذشتگان نهي فرموده و شديدا از بيدانشي و ناداني پرهيز داده است ولي در مورد خداشناسي، افزون بر استدلالهاي عقلي و روشهايي كه خرد و عقل انسانها را تحت تاثير قرار ميدهد، بيشتر به احساسات آنان توجه كرده و روشي را برگزيده است كه دلهاي انسانها را خاضع و خاشع نمايد و تحت تاثير قرار دهد.
قرآن كريم، خداوند را تنها يك علةالعلل و يا ناظم و حاكم جهان نميداند بلكه او را معبود و اله و معشوق انسانها معرفي مينمايد كه دوستان او، در آشكار و نهان و در حال ايستادن و نشستن و نيز، هنگام آرميدن و در روز و شب با او نجوا، نيايش، مناجات و راز و نياز ميكنند.»
بيشترين كوشش فلاسفه و دانشمندان علوم عقلي در زمينه مباحث خداشناسي، اثبات وجود خداوند است و در اين مباحث خداوند به گونهاي اثبات ميشود كه هيچ رابطه ژرفي را ميان انسان و او برقرار نميسازد و عمدهترين كاربرد اين استدلالها، قانع يا ساكتكردن مخالفان و معاندان است، بدون اين كه اندك شور، عشق و احساسي ايجاد كند. در صورتی که قرآن کریم، اصل وجود خداوند را قطعی و بینیاز از استدلال دانسته و حتي از قول شيطان(دشمن بزرگ خدا و انسان) وجود و عظمت خداوند، به عنوان حقيقتي قطعي و يقيني پذيرفته شده است.
بنابر اين، هدف و تلاش اصلي قرآن كريم در اين زمينه، معرفي اسماء و صفات خداوند و ايجاد ارتباط بين او و انسانها و نيز افشاندن بذر محبت و عشق در دل آنان نسبت به خداوند است. در حقيقت خدايي كه در قرآن معرفي ميشود، يك علةالعلل خنثي و كلي نيست كه در زندگي روزمره و در رفتار خرد و كلان انسان نقش نداشته باشد، بلكه خداوند قرآن كريم؛ در ميان جوامع بشري دوستان و دشمناني دارد. برخي از بندگانش را بسيار دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند.
بر اساس مطالب کتاب، خدايي كه با دلايل عقلي و فلسفي اثبات شود از ايجاد انگيزه، شور، عشق و هيجان ناتوان است و انساني مطيع، فرمانبردار، مسلط بر هواي نفس، مشتاق خدمت به خلق بارور نميكند و در بهترين گزينهها، فيلسوف را همانند پزشكي ميسازد كه ممكن است صدها دليل براي ضرر و زيان سيگار كشيدن يا نوشيدن مشروبات الكلي بيان كند يا در مقالهها و نوشتههاي خود ارايه دهد، ولي خود به كشيدن سيگار يا نوشيدن مشروبات الكلي معتاد باشد. در صورتي كه قرآن كريم و روايات و مضامين دعاهاي معصومين(ع) از خدايي سخن ميگويند كه گاه لرزه بر اندام انسان مياندازد، مو بر بدن او راست ميكند و او را به گريه و اضطراب شديد دچار ميكند و دگربار به آرامش و اطمينان ميرساند.
در اين نوشتار، سعي شده است از عبارات روان، ساده و مناسب جوانان و نوجوانان استفاده شود و حدالامكان از ترجمه آزاد و توضيح مختصر آيات گزينشي فراتر نرود. همچنین بايد توجه داشت كه افزون بر استفاده از تفاسير و كتابهاي گوناگون، از سه تفسير «الميزان»، «مجمعالبيان» و «كشفالاسرار» بهره بيشتري برده شده و در موارد لزوم به نقل قول از آنها پرداخته است.
لازم به يادآوري است كه آيات گزينشي اين كتاب به ترتيب از ابتداي قرآن كريم شروع و تا پايان قرآن ادامه يافتهاند. البته براي اين كه حجم نوشته زياد نشود و سطح مطالب آن، بيشتر مناسب جوانان و نوجوانان باشد، از پرداختن به مطالب بلند عرفاني خوداري شده و احيانا برخي آيات و توضيح آنها، بنا به ضرورتها و دلايلي حذف و يا تكرار شدهاند.
چاپ اول كتاب «تو را دوست دارم» از سوي انتشارات ميثم تمار در شمارگان 2000 نسخه، 184 صفحه و بهاي 20000 ريال راهي بازار نشر شده است.
نظر شما