هيبت الله مالكي، عضو هيئت علمی دانشگاه فيروزآباد فارس در بخش دوم مراسم بزرگداشت عبدالباقي گولپينارلي گفت كه مولانا جلال الدين تسلطي شگفت به احاديث و كتاب آسماني قرآن كريم داشت.
قيطرانی گفت: فرقه حروفيه در سده هشتم قمری توسط «فضلالله حروفی» و در زمان تيمور گوركانی به وجود آمد ، اما به سبب تعبيرات درازدامنی كه فضل الله استرآبادی بنيان گذار اين فرقه از قرآن و روايات اسلامی داشت و ادعاهای حقطلبانهای كه از سوی دراويش ارايه میشد، اين نحله كمكم شكل شورش به خود گرفت و در نهايت سركوب شد.
وی در ادامه اضافه كرد : گولپينارلی همچون ادوارد براون زحمات زيادی برای معرفی فرقه حروفيه و عقايد آن متحمل شده و در مقدمه كتابش ، خلاصهای از عقايد حروفيان را برای شناخت خواننده عرضه كرده است .
قیطرانی افزود : وي در بخش دوم اين كتاب، گزارشي موجز و استادانه از نحوه تهيه مطالب اين منبع مهم ارايه داده كه نشان مي دهد چگونه این استاد بزرگ با عشق و وسواس بسيار ، سعی در بيان مطالب مورد نظرش داشته است.
وی با اشاره به نواده بیست و دوم مولانا ، خاطر نشان كرد: اسين چلبی شاعر، معلم، روزنامهنگار و پژوهندهای است كه در سال 1967 به دنيا آمده و هم از طرف مادر و هم از طرف پدر نسبش به مولانا بازمیگردد . او به خاطر همخونی با مولانا مورد احترام بسیار گولپينارلی بود و از نزديكان وی به حساب میآيد.
رييس مؤسسه پژوهشی مولوی در تركيه يادآور شد: زمانی كه چلبی نخستين ترجمه مولوی را به وزارت آموزش و فرهنگ تركيه تحويل داد، اين اثر برای نظارت به گولپينارلی تحويل داده شد.
وی افزود: اين اثر در نهايت در سال 1946 با تصحيح گولپينارلی منتشر شد . اين ترجمه از مثنوی، بيشترين چاپ را در تركيه داشته و اهمیت آن ، به ویژه از اين نظر است که حاشيه نویسی آن را گولپينارلی انجام داده است و در نتیجه ، بيشتر دانشجويان و محققان نيز از اين اثر استفاده میكنند.
آخرين سخنرانی اين بخش همايش را دكتر «هيبتالله مالكی» عضو هيئت علمی دانشگاه فيروزآباد فارس با عنوان «شرح گولپينارلی و شروح ديگر كليات شمس» ارائه داد.
وی در ابتدا گفت: مولانا به عنوان يك خردمند فرزانه پارسیگوی در شعر چنان اعجاز كرده كه خواننده را به ملكوت میبرد.
اين استاد دانشگاه افزود: مولوی با مطالعه آثار محققان، عرفا، دواوين شعرا و پژوهش در قرآن و احاديث ، به تسلطی شگفت در علوم زمان خویش دست يافت . او مثنوی را زمانی سرود كه به مرتبه عالی ايمان رسيده بود؛ در حالیكه غزلياتش بيانگر تحولات و انقلابات دروني اوست.
وي در ادامه به گولپينارلي اشاره كرد و يادآور شد : گولپينارلی علاوه بر زبان های فارسی و تركی عثمانی، عربی را نيز بسيار خوب میدانست و دانش فقهی و دينی گسترده و ژرفی داشت . به طوري كه ترجمه او از قرآن و نهجالبلاغه نشان میدهد كه تا چه حد به اين گستره احاطه داشته است .
مالكی تصريح كرد: مولانا امروزه به آن درجهای رسيده است كه نمیتوان مقامی برای آن شمرد، كه چه بسا با شرحهايی كه بر مثنوی نوشتهاند، هنوز جای هزاران شرح ديگر بر اين كتاب باقی است.
وی افزود: فروزانفر اولين شارح را مثنوي «احمد رومی» میداند و از اين لحاظ اين شرح را مهم میداند كه او با سلطان ولد، فرزند مولانا، معاصر بوده است . «كمالالدين حسين بن حسن خوارزمی» نيز از شارحان مطرح مثنوی است و نوشته او از اين نظر مهم است كه از بزرگان متصوفه بوده است . بعد از کمال الدین خوارزمی در كشورهای مختلف بيش از 160 شرح بر كليات شمس نوشتند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به اهميت شرح مثنوی عبدالباقی گولپينارلی تأكيد كرد: در ميان اين شرحها، شرح گولپينارلی از جايگاه ويژهای برخوردار است؛ زيرا او بر زبانهای تركی، عربی و فارسی تسلط ويژهای دارد و علاوه بر آن ذوق عرفانی و شناخت عميق او از قرآن و سیره اهل بيت(ع) نيز در شرح مثنوي او تأثير داشته است.
وی جهان امروز را نيازمند انديشههای مولانا خواند و در پايان خاطر نشان کرد : تنها گولپينارلیها میتوانند تعالیم مولانا را به جهان عرضه كنند؛ زيرا لازمه درك مضامين بلند مثنوی ، آشنايی عميق با ادب فارسی، قرآن، احاديث و شناخت عبارات عرفانی است ، و بی شک آشنايي با اين همه كاری بس دشوار است.
نظر شما