شنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۳
زنان در شعر پس از انقلاب چهره‌ای واقع‌گرایانه و مؤثر دارند/ جای خالی شعر در زندگی ماشینی امروز

فریبا یوسفی، شاعر و پژوهشگر ادبی گفت: امروز توصیف‌هایی که از زن در شعر می‌شود با توصیف‌هایی که در قدیم می‌شده است کاملا تفاوت دارد و وضعیت افسانه‌ای و رویایی که از زن در شعرها وجود داشت به واقع‌گرایی تغییر یافته است و نقش اجتماعی زن بسیار در شعر ها مطرح می‌شود.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در سال‌های اخیر شاهدیم تعداد بانوان شاعری با استفاده از ابزار شعر به تبیین نقش‌های مختلف و جایگاه اجتماعی زن پرداختند، افزایش محسوسی یافته است. گفت‌وگویی در این زمینه با فریبا یوسفی از شاعران کشورمان ترتیب دادیم.

چهره زن در شعر معاصر چگونه است؟
یک بخش این موضوع به این بر می‌گردد که شاعران زن از این جهت که هم زن و هم شاعر هستند چطور دارند چهره زن را در قالب شعر منعکس می‌کنند؟ بحث دیگر این است که اساساً چهره زن در شعر چگونه منعکس می‌شود؟ هر دو مبحث جای تامل و بررسی دارد. بحث اول مربوط می‌شود به شاعران زن به‌خصوص کسانی که در دوره‌های اخیر فعالیت بارز دارند که از نظر کمی و کیفی در این بخش شاهد یک رشد هستیم. این رشد عوامل مختلفی دارد که بخشی از آن مربوط به زمینه‌های اجتماعی می‌شود و بخش دیگر به جمعیت‌شناسی بر می‌گردد. اساساً یک رشد عمومی در جامعه به دلیل در دسترس بودن کتاب و افزایش منابع اطلاعاتی اتفاق افتاده است و در زمینه شعر بانوان نیز چه از نظر کمی و چه کیفی شاهد رشد قائل توجهی هستیم به طوری که می‌توان گفت یک دگرگونی در جهت کاملاً مثبت در شعر بانوان رخ داده است. در حقیقت توجه ویژه‌ای به چهره زن در شعر شده است. توجه به شعر بانوان جلب شده است. برخی از کشورها اطلاعی از شاعران شاخص زن ایرانی نداشتند و فکر می‌کردند در جامعه زنان ایرانی، شاعری وجود ندارد. خوشبختانه در دوره‌های اخیر توجه‌ها به شعر بانوان جلب شده است.

چهره زن در شعر معاصر چه تفاوتی با قبل از انقلاب پیدا کرده است؟
یک رویداد طبیعی در شعر رخ داده است و آن واقع‌گرایی است. شعر از حالت انتزاعی به وضعیت واقع‌گرایی تبدیل شده و نتیجه این واقع‌گرایی این شده که چهره زن در شعر از حالت افسانه‌ای و توصیف‌های انتزاعی خارج شود و رو به واقعیت‌ها و توصیف‌های کاملاً جزء‌نگرانه داشته باشد. امروز توصیف‌هایی که از زن در شعر می‌شود با توصیف‌هایی که در قدیم می‌شده است کاملاً تفاوت دارد و وضعیت افسانه‌ای و رویایی که از زن در شعرها وجود داشت به واقع‌گرایی تغییر یافته است و نقش اجتماعی زن بسیار در شعر ها مطرح می‌شود. اگر در شعرهای اخیر دقت کنیم، می‌بینیم مانند سابق زن دیگر موجودی محبوس و پوشیده در یک گوشه و پشت پرده که نقش‌های آشکار ندارد، نیست. این وضعیت در شعر تغییر کرده و اکنون زن در شعرها در متن جامعه حاضر، تصمیم‌گیرنده و مؤثر است. در شعر های کنونی نقش زن هم مستقیم در جامعه نشان داده می‌شود و هم غیر مستقیم با تربیت فرزندانی که در آینده می‌توانند تصمیم‌گیران یک کشور باشند. این نقش‌ها از قدیم وجود داشته است اما توصیف و بازتابش در شعر کمرنگ بوده است. در این دوره تصویر زن در شعر واقع‌گرایانه شده و نقش‌های زن هم به طور موثر و پررنگ تبیین شده است. در واقع نگاه به زن از وضعیت ذهنی به وضعیت عینی و واقعی تغییر پیدا کرده است.

شاعران زن تا چه اندازه احساس مادرانه را در شعرهای خور بروز دادند؟
شاعران زنی که حداقل من با آنها در ارتباط هستم، شعرهایشان را می‌خوانم و دنبال می‌کنم به طور خاص و خیلی مشخص به نقش مادری خود بها دادند و آن را در شعرهایشان منعکس کردند؛ همان طور که شعر آیینی انواع شعر مهدوی، رضوی، علوی و … داریم در شعر زنانه هم وضعیت به سمتی رفته است که می‌توان برای آن انواع شعر مادرانه و همسران تعریف کرد. در حقیقت شعر زنانه را می‌توانیم جزءنگرانه جدا و فصل‌بندی کنیم. امروز تا این حد بانوان دارند به نقش‌های خودشان در قالب شعر بها می‌دهند که می‌توان شعرها را بر اساس نقش‌ها تفکیک کرد. به عنوان مثال عشق‌هایی که در شعر زنان بیان می‌شود را می‌توان به طور جزئی به شعر مادرانه و همسرانه تقسیم‌بندی کرد. در این زمینه حتی کنگره‌ای با نام «زیر یک سقف» چند سالی است که بین فاصله زمانی ازدواج امام علی و حضرت زهرا با ازدواج حصرت محمد و حضرت خدیجه بر گزار می‌شود. این کنگره شعر به طور خاص به خانواده می‌پردازد و عاشقانه‌ها در شعرهای این کنگره عاشقانه‌هایی از نوع مادرانه و همسرانه است.

رویکرد غالب در شعر زنان معاصر چیست؟
متأسفانه استقبال به شعر خیلی جالب نیست و به داستان بیشتر از شعر توجه می‌شود و آن قدر توجه به مسائل دیگر جلب شده که توجه به شعر کاهش یافته است.

جایگاه عرفان در شعر معاصر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
اساساً توجه به موضوع عرفان یک توجه ویژه و مخصوص خواص است. این طور نیست بگوییم اقبال عمومی در این موضوع وجود دارد. عرفان خاص و محدود است به‌خصوص در روزگار ما یک مقدار فاصله بین این مفاهیم با زندگی‌هایی که به شدت شهری شدند، ایجاد شده است در نتیجه مفاهیمی مانند عرفان در شعر هم کمرنگ شده است. هم شاعران کم به عرفان می‌پردازند و هم مخاطبان توجه کمی به این موضوع دارند. در گدشته بخش عمده‌ای از ادبیات ما را عرفان تشکیل می‌داد اما در حال حاضر مسائل دیگری توجه شاعران و مخاطبان را جلب کرده است. شاعران بیشتر به موضوعات روزمره می‌پردازند و زندگی‌ها به‌حدی ماشینی شده که خانه به خوابگاه تبدیل شده است و اکثر افراد در طول روز مشغول کارهای اداری هستند و جای شعر در این روزگار تنگ شده است.

چه چشم‌اندازی برای شعر زنان متصور هستید؟
با توجه به سابقه شعر زنان در دهه‌های اخیر متوجه می‌شویم که تعداد شاعران زن افزایش یافته است. علاوه بر این، اخیراً یک نسل جوان از شاعران زن روی کار آمدند و در حال انتشار و ارائه آثارشان هستند که این نسل به شدت باهوش و خوش فکر هستند و دارند به خوبی رشد می‌کنند. آینده روشنی در انتظار شعر زنان است. در دوره‌ای تعداد شاعران زن کم بود و بعد از طاهره صفارزاده که یکی از شاعران بزرگ است، یک خلأیی حس شد. شاید یک دهه خلأ شاعر و شعر زنان حس می‌شد. اخیراً شاعران زن هم پرتعداد شدند و هم موفق ظاهر می‌شوند. نتیجه این می‌شود که در آینده نزدیک با تعداد زیادی شاعران زن موفق روبه‌رو خواهیم شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها