یکشنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳
رواج مینیمالیسم در دهه ۷۰، سینمای ما را از قصه‌گویی غافل کرد

محمد گذرآبادی، نویسنده و مترجم مطرح کرد: به نظرم دلیل ضعف فیلم‌نامه‌نویسی این بوده که عباس کیارستمی و شاگردانش در مقام پیشروان سینمای دهه ۷۰، طرفدار یک نوع سینمای مینیمالیستی بودند که به دنبال قصه‌گویی به معنای کلاسیک نبود؛ سینمایی ساده، بدون پیچش‌های داستانی و غافلگیری‌ها که آن دوران مد شد و ما در آن دوره از آموزش درام داستانی و فیلم‌نامه‌نویسی غافل شدیم.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -محمد تفرشی: محمد گذرآبادی، نویسنده و مترجم درباره چرایی بیشتر بودن ترجمه در حوزه کتاب‌های هنری گفت: از ابتدا که تولید و چاپ کتاب‌های هنری در دنیا شروع شد با توجه به نداشتن سابقه و تجربه در این زمینه، طبیعی بود که ترجمه کنیم تا با کتاب‌های سینمایی آشنا شویم و کم‌کم سعی کنیم به سمت تألیف برویم. من در همه حوزه‌های سینما، کتاب ترجمه کرده‌ام اما بیشتر در حوزه فیلم‌نامه کتاب دارم. انتخاب کتاب‌ها برای ترجمه هم بر اساس احساس نیاز بود، چرا که می‌دانستم ضعف سینمای ایران فیلم‌نامه است و سعی کردم این ضعف را پوشش دهم و زمان زیادی هم برای آن صرف کردم. سعی کردم کتاب‌های کاربردی فیلم‌نامه‌نویسی و به طور کل سینمایی را برای ترجمه انتخاب کنم و خوشبختانه استقبال هم بسیار زیاد بود. به طور مثال کتاب «داستان؛ ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی» نوشته رابرت مک کی که بسیار هم معروف است، حدود ۴۳ هزار نسخه فروش داشته است.

این نویسنده تصریح کرد: به نظرم دلیل ضعف فیلم‌نامه‌نویسی این بوده که عباس کیارستمی و شاگردانش در مقام پیشروان سینمای دهه ۷۰، طرفدار یک نوع سینمای مینیمالیستی بودند که به دنبال قصه‌گویی به معنای کلاسیک نبود؛ سینمایی ساده، بدون پیچش‌های داستانی و غافلگیری‌ها که آن دوران مد شد و ما در آن دوره از آموزش درام داستانی و فیلم‌نامه‌نویسی غافل شدیم. البته در کیفیت آن آثار هیچ شکی نیست و باعث افتخار سینمای ما هستند، اما همه سینما آن نیست. ما از سینمای قصه‌گو و دراماتیک که عامه مردم می‌بینند، غافل شدیم و دچار خلاء شدیم و کتاب «داستان» رابرت مک کی این خلاء را پر کرده است.

گذرآبادی عنوان کرد: از نظر تاریخی هیچ وقت روی درام داستانی متمرکز نشدیم و نظریه‌پردازی نکردیم، چون درواقع ما درام‌نویسی نداشتیم. از ۲۵۰۰ سال پیش درام داستانی یونان باستان به وجود آمد. ارسطو کتاب «بوتیقا» را نوشت که ۲۵۰۰ سال است راجع به آن صحبت می‌کنند. سابقه ما در حوزه درام‌نویسی و داستان‌نویسی حدود ۱۰۰ سال است. ما در حوزه فیلم‌نامه‌نویسی تازه وارد بودیم و در نهایت چاره‌ای نداشتیم جز اینکه مباحث بنیادی داستان و درام را مرور کنیم و این کار را در این ۲۰ سال گذشته انجام داده‌ایم. کارگاه‌های کاربردی به فراخور زمان برگزار کردیم. کتاب‌های فوق العاده‌ای ترجمه شد و نشست‌های خوبی برگزار شد تا در بحث فیلم‌نامه‌نویسی به جایگاهی درست برسیم.

گذرآبادی درباره منابع اقتباس در ایران توضیح داد: در آمریکا هر یک دقیقه یا هر یک ساعت یک رمان چاپ می‌شود، حساب کنید در سال چند رمان چاپ می‌شود؟ ما اصلاً چنین تولیدی نداریم ضمن اینکه آیا هر داستان ادبی که نوشته می‌شود قابل اقتباس است؟ این فکر که ما یک منبع ادبی غنی داریم و می‌توانیم از آن اقتباس کنیم فکر اشتباهی است. کتاب «تکنیک فیلم‌نامه‌نویسی» من یک فصل درباره اقتباس دارد. اما معتقدم منابع ادبی پربار و متعددی که قابل اقتباس باشد؛ نداریم. در واقع از نظر من هر رمانی قابل اقتباس نیست. در کار اقتباسی تنها تفاوت این است که داستان کلی را داریم و با کمی تغییر می‌توانیم به فیلم‌نامه دلخواه برسیم اما اگر فکر کنیم چون داستان را داریم، کار آسان شده اشتباه کردیم. اساساً می‌خواهم بگویم اگر مخاطبی اول رمانی را خوانده باشد و بعد فیلم آن را ببیند هیچ وقت از آن راضی نخواهد بود. این اتفاقی است که برای اکثر رمان‌های خارجی هم افتاده است. این‌که بتوان در سینما، فیلم قابل قبولی ارائه داد که قابل رقابت با رمان باشد بسیار ریسک بالایی دارد. مثلاً «تت تالی» در این زمینه در آمریکا بسیار معروف است و اقتباس او از «سکوت بره‌ها» بی نظیر بود.

این مترجم در توضیح برخی از کتاب‌هایش گفت: کتاب «داستان» مک کی برای درک مفهوم داستان‌گویی و درام عالی است. من برای پیشرفت فیلم‌نامه کوتاه، کتاب «کم یعنی زیاد» را ترجمه کردم. برای پیشرفت فن فیلم‌نامه‌نویسی «آناتومی داستان» کتاب خوبی است. این‌ها کتاب‌های فیلم‌نامه‌نویسی مطرح دنیا هستند که سعی کردیم بهترین ترجمه را از این کتاب‌ها ارائه دهیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها