دوشنبه ۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۶
خاطره بازی شاعران هرمزگان با قیصر امین‌پور

هرمزگان - به مناسبت شانزدهمین سالگرد قیصر امین‌پور، شاعران هرمزگان با این شاعر برجسته، خاطره بازی کردند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بندرعباس، شاعران هرمزگان به مناسبت سالگرد قیصر امین‌پور، شاعر خوش ذوق جنوبی، خاطره بازی کرده‌اند.

شعر قیصر، سرشار عشق، ظرافت و زیبایی است: «و قاف / حرف آخر عشق است / آنجا که نام کوچک من / آغاز می‌شود». شعر او آکنده از بیت‌های بی‌نظیر، شگفت انگیز و دیوانه کننده است: لبخند تو خلاصه خوبی‌هاست / لختی بخند، خنده گل زیباست.

مخاطب شعر امین‌پور هر کس که باشد، متحیر خواهد شد، مگر می‌شود این آهنگ و آمیختگی را دریافت و گیج نشد؟ دل داده‌ام بر باد، بر هر چه باداباد / مجنون‌تر از لیلی، شیرین‌تر از فرهاد / ای عشق از آتش، اصل و نسب داری / از تیره دودی، از دودمان باد.

او هنوز خیلی حرف برای گفتن داشت اما با ابراز تاسف باید گفت: حرف هایش را نزده رفت. حرف‌های ما هنوز ناتمام… / تا نگاه می‌کنی: وقت رفتن است / باز هم همان حکایت همیشگی / پیش از آنکه با خبر شوی / لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود / آی… / ای دریغ و حسرت همیشگی / ناگهان / چقدر زود / دیر می‌شود.

البته پیش از رفتن، با خدا دوست بود. او مملو از معنویت و عرفان بود: می‌توانم بعد از این، با این خدا / دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا / می‌توان با این خدا پرواز کرد / سفره‌ی دل را برایش باز کرد.

امیرحسین والا - مولف، شاعر و ناشر:

نوعی شادی کودکانه و برقی از عطوفت را در چهره او دیدم

سال ۱۳۸۳، قیصر امین پور برای کنگره شعر و قصه جوان و بزرگداشت محمدعلی بهمنی به بندرعباس آمده بود. من هم از سال ۱۳۸۰ برای برگزاری کنگره شعر و قصه جوان همکاری می‌کردم.

آن سال ما یک غرفه از طرف فصلنامه ادبی سپیدار داشتیم و قرار بود یک ویژه نامه هم برای بهمنی آماده کنیم. از برخی از دوستان شاعر در استان برای نشریه مطلب گرفته بودیم اما دوست داشتیم با برخی از شاعران نامدار مهمان از جمله: قیصر امین پور و محمد سلمانی هم گفتگویی برای ویژه نامه داشتیم.

وقتی این درخواست را با این دو عزیز مطرح کردم، با گشاده رویی پذیرفتند که کمی از وقت شان را برای گفت‌وگو در اختیار ما قرار دهند.

گفت‌وگوها معمولاً در زمان استراحت یا پس از مراسم برگزار می‌شد اما من بیشتر دوست داشتم عکسی از این عزیزان داشته باشم که حالت طبیعی داشته باشد. آن سال یک دوربین کوچک هم داشتم که گهگاه با آن عکاسی می‌کردم. در میانه برنامه، خودم را به ردیف اول رساندم و سعی کردم بدون آنکه قیصر متوجه من شود، از او عکس بگیرم.

اما او همانطور که به شعرخوانی گوش می‌داد و حواسش به جلو بود، با گوشه چشم، نگاهی به من انداخت.

مهربانی قیصر امین پور و رفتار پرعطوفتشان در بین شاعرها بسیار معروف بود. آن روز من نوعی شادی کودکانه و برقی از عطوفت را در چهره او دیدم. بدون آنکه زاویه نگاهش را تغییر دهد، خودش را برای عکس من مرتب کرد و شاید آن روز یکی از بهترین عکس‌هایی که من گرفتم، ثبت شد.

چاپ شده عکس را در یک آلبوم، مخصوص بزرگداشت استاد بهمنی دارم اما فعلاً به آن دسترسی ندارم.

مهدی رستگاری- شاعر:

شعر قیصر به دل می نشیند

این شعر زنده یاد قیصر امین پور برای من (مثل خیلی ها) حکم زبان حال را داشت؛ به ویژه در روزهای جوانی. هر شعر خوبی در جوهره خود بیان حال و هیجان هست و در بسیاری موارد خروش آن موجب خالی شدن شاعر و خواننده از هیجان ها و تنش ها می‌شود.

این یکی از اشعاری بود که در احوال و وقایع بسیاری برای من حکم زبان حال را داشت: توامان شدن زیبایی بلاغی و محتوایی آن با پیام ملموس آن در تجربه زیست اجتماعی، موجب کاهش تنش در برخورد با بسیاری از ناملایمات می‌شد و از آنجا که سخنی از دل برآمده بود، به دل من و بسیاری از اهل این زمانه نشست.

سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالی، لب پنجره
پُر از خاطرات ترک خورده‌ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم...

طاهره اقتدار بختیاری - خالق کتاب «دردهایی که غیرقانونی ست»:

برای ما دهه شصتی ها، آواز و سرودمان بود

خیلی دوست دارم مطلبی بنویسم و از حقی که زنده یاد قیصر امین‌پور بر گردن شعر و مخصوصاً شعر نوجوان دارد صحبت کنم. اما شوربختانه در سفر روستایی هستم که به یک سری منابع احتیاج داشتم که در دسترسم نیست و اینترنت هم ضعیف است.

به هر حال، قیصر به طور ویژه برای ما دهه شصتی ها، آواز و سرودمان بود.

مهرنوش ایزدپرست از شاعران هرمزگانی

ایزدپرست پایان نامه کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی خود را با موضوع: جلوه‌های ادبیات متعهد در آثار قیصر امین پور، در سال ۱۳۹۰ نوشته است که در ادامه خواهید خواند.

نگاهی به زندگی قیصر امین پور

قیصر امین پور در سال ۱۳۳۸ شمسی در شهرستان گتوند از توابع شهرستان در فول به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی خود را در همین شهر گذارند او تحصیلات دانشگاهی خود را در سال ۱۳۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران آغاز کرد. اما خیلی زود انصراف داد و به رشته علوم اجتماعی تغییر رشته داد. امین پور دوباره در سال ۱۳۶۳ تغییر رشته داد و تحصیلاتش را در رشته زبان و ادبیات دانشگاه تهران آغاز کرد. در سال ۱۳۷۶ موفق به دریافت دکترای زبان فارسی از دانشگاه تهران شد.

وی پیش از انقلاب در زمینه های مختلفی همچون: شعر، خط، نقاشی، تئاتر و قصه‌نویسی کار و تجربه آزمایی کرد اما بعد از انقلاب عمده کار او متمرکز در زمینه شعر شد.

پس از تشکیل حوزه هنری از اعضای فعال این حوزه شد و همگام با دیگر شاعران در بسیاری از شب شعرهایی که در جبهه‌های جنگ برگزار می‌شد، حضور فعال داشت و در مناطق مختلف عملیاتی به شعر خوانی پرداخت.

وی عضو شورای شعر و ادبیات حوزه هنری بود و در تشکیل جلسات شعر خوانی و نقد و بررسی اشعار و تشویق شاعران جوان نقش مؤثری داشت.

فعالیتهای امین پور در حوزه هنری تا اواخر سال ۶۶ ادامه داشت. در سال ۷۶ به همراه عده‌ای از دوستانش مجله سروش نوجوان را پی ریزی کرد و به عضویت شورای سردبیری این نشریه منسوب شد.

علاوه بر این کارها، وی در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد. امین پور در سال ۷۶ موفق به دریافت جایزه ویژه نیمایوشیج شد. همچنین جایزه تندیس ماه طلایی را که به برگزیدگان شعر کودک و نوجوان ۲۰ سال اخیر تقدم شده است به دست آورد.

آثار مختلفی از او منتشر شده که از جمله آن‌ها می‌توان به: نفس صبح، در کوچه آفتاب، توفان در پرانتز، بی بال پریدن (نثر شاعرانه)، آینه‌های ناگهان، گل‌ها همه آفتابگردانند، منظومه ظهر روز دهم کتاب برگزیده سال ۶۸ در زمینه شعر به قول پرستو برنده جایزه جشنواره کانون در سال ۶۵، سنت و نوآوری در شعر معاصر، شعر و کودکی، دستور زبان عشق اشاره کرد.

او در شعر، زبانی پاکیزه و رو به رشد دارد؛ که اگر چه هیچ عنصر دائمی را در اشعار خود حفظ نمی‌کند، اما زیبا و مشخص است. او را می‌توان یکی از عاطفی ترین شاعران نسل خود دانست.

امین پور، شعر سنتی غزل و رباعی و نو را در کنار هم پیش برده و پیوسته تعادلی در استفاده از آن‌ها داشته است.
از ویژگی های شعری مرحوم امین‌پور می‌توان به این شاخصه‌ها اشاره کرد:

مضمون بکر، هوشیاری و دقت نظر، از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است.

این مضمون‌یابی به گونه‌ای نیست که وی را از موقعیت‌ها دور ساخته و نازک اندیشی‌های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد.

اندیشه‌های نو:

امین پور در این زمینه تلاشهای فراوانی کرده است. در قطعه راه بالا رفتن، این نو گرایی را به وضوح می بینیم.

امین پور در شعرهایش می‌کوشد از زبان امروزی در نهایت سلامت و روانی استفاده کند و رعایت کامل قوانین به کار گرفتن فرهنگ اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می‌کند.

گوناگونی موضوعات برگزیده او عام و متعلق به نوجوانان و مردم است و تازگی و طراوت خوبی دارد و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می‌دهد.

مضامین اصلی شعرهای او در سال‌های جنگ، حول محور شهادت، شهید، خانواده شهدا و رهبری امام و توصیف مقاومت مردمی در شهرهاست. اما درسال های پس از جنگ، امین پور نیز از جمله شاعرانی است که به حوزه سوگ سرود و یادکرد گذشته وارد می‌شود.

شعر قیصر ظاهر و باطنی صمیمانه دارد. این صمیمیت از سرشت و منشی صادقانه و درد چشیده سرچشمه می‌گیرد، اما بی گمان آشنایی قیصر با شعر و بلاغت سنتی در مقام یک استاد ادبیات فارسی، استعداد بالقوه او را برای تجلی و ظهور آن صمیمیت فطری رخصت بخشیده است.

در بهترین شعرهای قیصر خواه در قالب کلاسیک و خواه در قالب نیمایی توجه آگاهانه و یا شهودی او را در حفظ تطبیق سخن به اقتضای حال موضوع و حال مخاطب می‌بینیم. او وقتی درباره خدا با کودکان سخن می گوید،
می داند چگونه بگوید:

پیش از اینها فکر می‌کردم خدا
خانه‌ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه‌ها
خشتی از الماس خشتی از طلا...

در شعر ظهر روز دهم نیز تطبیق زبان و ساختار و تصویر را با حال کودک و حال موضوع می‌بینیم:

روز عاشور است
کربلا غوغاست
کربلا آن روز غوغا بود
عشق تنها بود (منظومه ظهر روزدهم)

در غزل که شدت هیجان عاشقانه، امکان دشوارگویی و پیچیده گویی نمی‌دهد و در مرثیه که شدت اندوه و بغض گلو گرفته امکان حتی پیوسته گویی و تصویر پردازی و تصنع را نفی می‌سازد، بلاغت ایجاب می‌کند که در اولی سخن به صورت درد دل صمیمانه و تصویر و مضمونی زودیاب و دور از عرض فضل و هنر در آید و در دومی خالی از تصویر و صنعت و خودنمایی شاعرانه، قیصر تقریباً در تمام شعرهای از این دست این نکته بلاغی را که سبب تاثیر و نفوذ بیشتر خواندن می‌شود رعایت می‌کند.

یکی از بهترین غزل‌های او از این نظر گاه در گل‌ها همه آفتابگردانند، آمده است:

می‌خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
می‌جویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
با شبنم سپیده دمان آفتاب را
بی تابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را.

اشعار هر شاعری جدا از اینکه در چه قالب یا سبکی سروده شده باشد، جهان بینی و زاویه دید او را به جهان نشان می‌دهد و اینکه سال‌های زندگی شاعر در چه مقاطع تاریخی سپری شده باشد نیز بر نوع سروده او، انتخاب واژگان و… موثر است.

برجستگی‌های شعری و هنری شاعر در بخش هایی تحت عنوان عشق، جنگ، اعتراض، درد، مورد بررسی قرار گرفته و در همین مباحث تا حدودی
بر تحلیل ساختاری اشعار نیز تکیه شده است.

در حوزه ایجاز و ایجاد آرایه‌های لفظی و معنوی و ریختن معانی بکر در قالب کلمات عامیانه به هنرنمایی پرداخته است. همه تلاش شاعر این است که مدینه فاضله ای را که دستاوردهای او از دین است و تجربه هایش در طول زندگی به او می‌دهد و مفاهیم اعتقادی را که ریشه در شخصیت درونی او دارد به موازات پیش ببرد.

برش هایی از شعر زنده یاد قیصر امین پور:

می‌توان درباره ی گل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت.

سفر ایستگاه

قطار می‌رود
تو می‌روی
تمامِ ایستگاه می‌رود
و من چقدر ساده‌ام
که سال‌های سال
در انتظارِ تو
کنارِ این قطارِ رفته ایستاده‌ام
و همچنان
به نرده‌های ایستگاهِ رفته
تکیه داده‌ام.

بفرمایید فروردین شود

بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گُل کند لبخندهای ما
بفرمایید هر چیزی همان باشد که می خواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما

بفرمایید تا این بی چراتر کار عالم؛ عشق
رها باشد از این چون و چرا و چندهای ما

سرِ مویی اگر با عاشقان داری سرِ یاری
بیفشان زلف و مشکن حلقه ی پیوندهای ما...

رویای آشنا

با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را
در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها