به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، شب شعر «طوفان واژهها» یکشنبه شب (۱۴ آبانماه) در حمایت از عملیات «طوفان الاقصی» و مبارزات مردم فلسطین و غزه به میزبانی دانشگاه امام رضا (ع) مشهد برگزار شد، شاعرانی از ایران و کشورهای سوریه، بحرین و افغانستان، اشعار خود در حمایت از مردم فلسطین را برای حاضران اجرا کردند.
«علی فردوسی»، «مهدی جهاندار»، «احمد بابایی» «سید فضل الله قدسی»، «سید حسین سیدی»، «سید محمدرضا یعقوبی آل»، «مصطفی جلیلیان مصلحی»، «محمدجواد منوچهری»، «سید ابوالفضل مبارز»، «مسعود یوسف پور»، «راضیه رجایی»، «کامل اسماعیل» و «ظافری العلاوی» و با اجرای «حامد عسکری» از جمله شاعرانی بودند که در این برنامه اشعار خود را به ملت قهرمان و مبارز فلسطین تقدیم کردند.
در حاشیه این مراسم، «محمدرضا میری» هنرمند نقاش و گرافیست، تصویری از کودکان مظلوم غزه را بر بوم نقاشی کرد.
برخی از اشعار که در این مراسم خوانده شد:
دیدید یهود، تودهای بدخیم است؟
دیدید که در نهاد صهیون بیم است؟
این ضربه که بر پیکر او وارد شد
زخمیست که غیر قابل ترمیم است
دل شیفتهء ندای اسرافیل است
جان تشنهء "جاء الحق" جبرائیل است
این آیهء سورهء بنی اسرائیل
امروز نوید محو اسرائیل است
تکرار کنید سورهی اسرا را
آیات حریم زینب کبری را
فرداست که با مدافعان حرمش
آزاد کنیم مسجدالاقصی را
در آتش و خون بند دلش پاره شده
بر این همه غم صبر فقط چاره شده
آن طفل یتیمی که از آوار گریخت
امروز میان غزه آواره شده
شاعر: سید محمدرضا یعقوبی آل
زخم را میشمرد و خون میخورد
کودکی بیست سال پیش اینجا
کنج لبخند مادرش میبرد
مرگ را روی دوش خویش اینجا
ظُهر را در کف اش جلا میداد
عصر را در گلو فرو میبرد
شب دلتنگی خیالش را
تا همین صبح رو به رو میبرد
او نه عادت به زندگی کرده
نه دلش را به مرگ خوش کرده
گرچه از تلخی گلو گاهی
روی در زندگی ترش کرده
مثل آن لحظهای که آزادی
آمد، اما ندید میهن را
آمد، اما گرفت جای وطن
دستهای نحیف یک زن را
هیچ حرفی نزد، نشد یعنی
مادرش در غبار جان میداد
هرچه او را اگر صدا میزد
هرچه او را اگر تکان میداد
بیست سال است زندگی کرده
کودکیهای خاکی خود را
مرگ از دست داده است امروز
واقعاً هولناکی خود را
وطنش را رها نخواهد کرد
آرزوهای روشن خود را
چه کسی نفی میکند با ننگ
در سر خویش بودن خود را
ایستاده است پای آن لبخند
اینک، اما جوانی کودک
بین این خاک خفته است آرام
همه زندگانی کودک
شاعر: سید ابوالفضل مبارز
غرض: نقض عدالت باز در بار صدم حتی!....
وسیله: بمبهای فسفر مثل اتم حتی!
هدف: بیمارهای خسته و مجروح، مادرها
تمام کودکان زخمی زیر سِرُم حتی....!
چه خواهد کرد فرزندی که شد در کمتر از آنی
پدر مفقود، مادر، مرده، و آینده گم حتی
شمابستید دست ظلم را ازپشت جوری که
در آمد کفر هم کیشانتان از زنگ و رم حتی
چه کردید آی انسانهای عصر منطق و فرهنگ
که حیوان میزند هی برزمین از درد سم حتی
کسی گفته است گویا قم به اذن الله وقتی که
رسیده تا گلوی غرب هم فریاد قم حتی
به زیتون میخورد احوال این انگور سرگشته
که جا افتاده شور منطق اش بیرون خم حتی
اگر چه دور میبینند، اما سخت نزدیک است
به پایان میرسد این وحشی بی شاخ و دم حتی!
شاعر: سید حسین سیدی
نمیشود که خبر را شنید و ساکت ماند:
به گوش زخمی خواهر، برادر اشهد خواند
سکوت کردن یعنی شریک ظلم شدن
چگونه میشود اخبار را به ناله نخواند
زبان قوم ستمدیده باشای شاعر
کنون که ظلم و ستم را جهان به اوج رساند
غزل غزل همه دردم، چگونه از دل خویش
به سعی واژه توانم غبار غصه تکاند
خدا خراب کند کاخ تیره طایفه اش
کسی که غزه ما را به خاک تیره نشاند
شاعر: مسعود یوسف پور
نظر شما