به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در روز ۲۱ آبانماه ۱۴۰۲ به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی نشستی با عنوان «کتاب و کتابخوانی برای کودکان با نیازهای ویژه» برگزار شد. مهمانان این نشست فاطمه ظرافتانگیز، دبیر، نویسنده، شاعر و دارای دکتری زبان و ادبیات فارسی و بهروز افروز، دبیر، پژوهشگر، نویسنده و دارای دکتری زبان و ادبیات فارسی بودند.
بر اساس این خبر، علی خدابنده مجری این نشست در ابتدا گفت: بخشی از مراکز کانون آماده ارائه خدمات به کودکان با نیازهای ویژه هستند. این توانمندی در مربیان ایجاد شده است تا پذیرای این دسته از مخاطبان کودک و نوجوان باشند. در برنامههای هفته کتابخوانی نیز مشخصاً موضوع کودکان با نیازهای ویژه مورد توجه قرار گرفته است. به دلیل گستردگی برنامههایی که در کانون برای کودک و نوجوان برنامهریزی شده است. تعدادی از برنامهها پیش از ۲۳ آبان و رسیدن به هفته کتابخوانی آغاز شده و بخشی تا پس از روز سیام آبان که پایان هفته کتابخوانی است ادامه خواهد یافت.
خانوادهها از اهمیت پیشدبستانی اول غافل نشوند
فاطمه ظرافتانگیز به عنوان اولین سخنران این جلسه بیان کرد: علت اینکه ابتدا کودکان آسیبدیده بینایی را مورد بررسی قرار دادهایم این است که بسیاری از قشر تحصیلکرده و دانشگاهی را بین این افراد با نیازهای ویژه ببینیم؛ به عبارتی بین افراد با نیازهای ویژه نابینایان تحصیلکردهترین قشر هستند. در رابطه با کودکان با آسیب بینایی خانواده میتوانند مهمترین نقش را در مطالعه و کتابخوانی این افراد داشته باشند. اینکه من مطالعه را از کتابخوانی جدا کردم زیرا متن آن چیزی نیست که ما میخوانیم، چیزی است که میشنویم، میگوییم و حتی آن چیزی است که میچشیم؛ به همین علت مطالعه خیلی گستردهتر از کتابخوانی است. کودکی که آسیب بینایی دارد از همان ابتدا تلاشهای والدین میتواند در امر مطالعه کودک حائز اهمیت باشد. آنها میتوانند حواس مختلف کودک را تربیت کنند که بعدها کودک بتواند از حواس مهمی مثل لامسه و شنوایی به خوبی بهتره میبرد.
ظرافتانگیز تصریح کرد: من طی ۳۱ سال تدریس با خانوادههایی مواجه بودم که به حس لامسه کودک توجه کافی نکرده بودند و در زمان شروع یادگیری زبان بریل کودک با چالشهای جدیای مواجه شده بود. خانوادههایی وجود دارند که کودک کمبینا دارند؛ ولی حتی نمیدانند میزان بینایی فرزندشان چهقدر است و نوع کمبینایی در چه حوزهای است. خوشبختانه این چالشها امروزه کمتر شده است و طی این پنج سال اخیر معاینات پزشکی جدیتر گرفته میشود. برای خانوادهها حائز اهمیت است که در کارگاههایی که برای آنها برگزار میشود شرکت کنند و نحوه توانمندسازی فرزندشان را یاد بگیرند. پس از تقویت حواس به مرحله پیشدبستانی اول میرسیم که بسیار مرحله مهمی است؛ زیرا تقویت حواس را به طور جدیتر و بیشتر پیش میبریم. متأسفانه به دلیل عدم یاددهی خط بریل در این مقطع خانوادهها آن را جدی نمیگیرند یا حتی فرزندانشان را به پیشدبستانی اول نمیفرستند؛ ولی به جرات میتوانم بگویم پیشدبستان از هر نیاز زیستیای برای این کودکان حیاتیتر است. در مرحله پیشدبستانی دوم بچهها ششساله هستند و خط بریل را بدون معرفی حروف به بچهها آموزش میدهیم و لوح و قلم در اختیار آنها قرار میگیرد و «شش خانه» به آنها آموزش داده میشود.
او ادامه داد: در کلاس اول ابتدایی اسم حروف به بچهها آموزش داده میشود. در این مرحله بعضی از خانوادهها هستند که پس از کلاس سوم برای فرزندانشان ماشین تایپ پرکیز را که ویژه نابینایان است تهیه میکنند. از نظر من این کار اشتباه است و توصیه نمیشود مگر برای موارد خاصی که دست کودک دچار مشکل است. نوشتن با لوح و قلم بسیاری از مهارتهای کودکان با آسیب بینایی را تقویت میکند. مسئله اولی که ما در آسیبشناسی کتابخوانی کودکان با نیازهای ویژه باید به آن بپردازیم مسئله انتشارات و نشر نابینایان است. درخصوص امر دسترسپذیری بسیار مهم است که کتابهای بریل در دسترس کودکان باشد. امروزه کتابها به صورت صوتی شده است که کودکان فقط آن را میشنوند. این باعث شده است دیکته نابینایان بسیار ضعیف شده است. برای همین من افرادی را مشاهده میکنم که دانشجوی مقطع دکتری است؛ ولی در نگارش آسانترین کلمه هم به مشکل میخورد.
ورود کانون در هر عرصهای منجر به بهبود کیفیت نابینایان شده است
بهروز افروز در ادامه این نشست خاطرنشان کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یکی از غرورانگیزترین نهادهایی است که در کشور مشغول به فعالیت است و از بدو ورود مؤثر واقع شده است. ما رد پای زرین و درخشان کانون را در دفترهای خاطرات عزیزان زیادی میبینیم. کانون جای بزرگی است و باید این را به خودمان یادآوری کنیم که در چه جای بزرگی قرار داریم. شاید مهمترین رسالت ما حفظ دستاوردهای کانون باشد و در گام بعد به فکر دستاوردهای جدید باشیم. حتی ما بزرگسالان که نهادههای شخصیتیمان از سوی کانون شکل گرفته است هنوز به این نهاد نیازمندیم. کانون برای من نابینا بسیار مهم است، هر کجا کانون بین کودکان و نوجوانان مداخله کرده منجر به رشد و توسعه شرایط شهروند نابینا شده است. وقتی برنامههای آموزشوپرورش، بهزیستی و کانون پرورش فکری را کنار هم میگذارم و مقایسه میکنیم میبینم کانون همیشه خوشبرنامهتر است؛ ولی نیاز است بین این سه تعامل بیشتری صورت بگیرد.
این پژوهشگر اظهار کرد: کانون درخصوص کودکان با نیازهای ویژه باید به کمک آموزشوپرورش بیاید و با مربیان متخصصی که دارد به بهبود فرایند آموزشی دانشآموزان کمک کند، از جهتی با کتابهای خوبی که دارد شوق خواندن را در بچههایی که دلزدگی از خواندن بریل دارند ایجاد کند. خدمت به جامعه نابینایان آسان نیست؛ نیازمند تخصص و هزینه ماست.
افروز در ادامه یادآور شد: ویژگی خوب زبان بریل این است که «ب» در خط نگارشی بریل در تمام زبانها «ب» خوانده میشود. افراد بینا تمام کنشها را با چشمهایشان میبینند و راه متوجه شدن فرد نابینا از این رفتارها خواندن داستان است؛ زیرا قطعاً نویسنده همهچیز را درباره شخصیت داستان توصیف کرده است. توجه کنید آنچه برای شما بدیهی است برای من نابینا در کتاب پیدا میشود. ما «ست» کردن رنگها را در رمانها پیدا میکنیم و اگر کانون بخواهد کتابهای گویایی با این مضامین تولید کند میتواند آموزش مهارت غذا خوردن و خوابیدن را بیاموزد.
او در ادامه عنوان کرد: از مرکز سرگرمیهای سازنده کانون درخواست میکنم بیش از پیش به میدان بیاید و با تولیداتش پشتیان آموزشها باشد. بازی صوتی طراحی بکند یعنی بخشی از داستان پخش شود و کودک برای شنیدن باقی داستان بازی بریل آموزی را انجام دهد و به مرحله بعد برود تا ادامه داستان را بشنود.
فروهر معدنی مدیرکل آفرینشهای فرهنگی کانون، مجتبی حاذق سرپرست آفرینشهای ادبی و هنری و سعیده عزیزیان سرپرست اداره کل آموزش و پژوهش کانون دیگر حاضران این نشست بودند.
نظر شما