سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بیتا ناصر: قدمت ادبیات جنگ در جهان به قدمت جنگ بازمیگردد و از نبردهای تنبهتن تا جنگها و لشکرکشیهایی که در کتابهای آسمانی، داستانهای کهن و افسانهها به کرات از آنها شنیدیم و خواندیم را در برمیگیرد. ادبیات جنگ شجاعت، رزمآوری، صدمات و آسیبهای روحی، جسمی و اقتصادی به بازماندگان، رنج از دست دادن و ظلم و ستم را به تصویر میکشد.
در دومین شماره از پرونده «تصویر جنگ در ادبیات جهان» با معصومه باقری، نویسنده، همکلام شدیم تا با ارائه مثالهایی از آثار ادبیات جنگ در جهان، به فراز و فرودهای ادبیات جنگ در ایران بپردازیم.
جنگ همواره در تاریخ حضور داشته به این سبب موضوع جنگ و پیامدهای آن، علاوه بر کتابهای تاریخی، در متون دینی نیز دیده میشود. پیشینه ادبیات جنگ در جهان به چه زمانی بازمیگردد؟
جنگ مترادفِ پیکار و ستیزه و مبارزه برای بُرد یا باخت است. عنصر تحدّی در خون آدمیزادگان آمیخته است تا برای خاک و سرزمینشان بایستند و مبارزه کنند. از اولین جنگِ تاریخ، یعنی جنگ میانِ هابیل و قابیل، تا جنگهای مهیبِ دنیا مثل بمباران اتمی هیروشیما و جنگ جهانی اول و دوم درمییابیم که دیرینگی جنگ به اندازه پیشینه زیادهطلبی انسانهاست که به دلیل آن در حسرت صلح ماندهاند. جنگ به ظاهر فقط درگیری شدید مسلحانه بین حکومتها و جوامع است، اما در واقع این زورگویی و نزاعطلبی، تاثیرات منفی و مخربی در زندگی مردم هر کشور و زیستبوم آن سرزمین دارد. از آنجا که اصلیترین فاکتور ادبیاتِ جنگ، بازتابِ اندیشههای ناب و احساساتِ دینی و شریعت واضح است، برخی صاحبنظران ادبیات جنگ را ادبیاتِ دینی نامیدهاند. در این ادبیات تفکرات متافیزیکی و باورهای دینی _ مذهبی، بیشتر از هر چیزی موثرند و بسیار پُررنگتر از تفکرات مالی و مادیگرایانه رخ میدهند و با حماسههای مذهبی تلفیق میشوند. دین در جنگها، اهداف متفاوتتری را دنبال میکند که هماهنگ با فطرت انسان است. دفاع از کیانِ مسلمانان و ایستایی در مقابلِ ظلم و ستم از اهداف جنگ است؛ جنگی خواسته یا ناخواسته که گویی باید از آن عبور کنی تا به صلح برسی. گاهی یک حکومت یا ملت، هیچ میلی به جنگ و جنگاوری ندارد، ولی به اجبار و ظلم و شرک ظالمان، وادار میشوند که بجنگند و از خودشان دفاع کنند ولاجرم به این باور میرسند که انسان بدون جنگ به صلح نمیرسد. اثربخشیِ جنگ در ایران در اولین جریانهای ادبیات داستانی اواخر دوره قاجاریه و پس از آن نیز مشهود است و نویسندگانی نظیر مراغهای، اعتمادالسلطنه، میرزا حسن خان بدیع، محمدباقر میرزا خسروی و افراد دیگر، پیرامون استبداد و حقوق شهروندی و ظلمستیزی آثاری نوشتهاند و پایههای رمان جنگ از آن زمان در ایران شکل گرفته است.
ادبیات متاثر از جنگ در دورههای مختلف تاریخی با تحولات و پیشرفتهایی همراه شد. ادبیات جنگ مدرن چه ویژگیهایی دارد؟
ادبیات جنگ از پیشینه غنی، مستمر و بسیار طولانی برخوردار است که مسائل عمده و جزئیات تاریخ جنگ را بیان میکند. پیامدهای جنگ در زندگی مردم، اعم از زن و مرد، کودک و نوزاد، سربازان و کاسبان در ادبیات پایداری خیلی دقیقتر ثبت شده و مخاطب در روند داستان اطلاعات بسیار و بدون کموکاست دریافت میکند. این ادبیات، شامل داستان، ناداستان، خاطرهنویسی، مستندنگاری، شعر و اسناد دیگر است که بهواسطه واکاویِ تاریخ و جغرافیا، پژوهش ادبی محسوب میشوند. در واقع از مهمترین مطالعات ادبیات جنگ، بررسی شکلگیری مولفههای انسانها، جهان و جامعه در خلال جنگ است و بیشک تاثیرگذارترین ژانرِ ادبی در جهان، ادبیاتِ پایداری است که شامل ادبیات جنگ، استقامت، کشمکش، تحدّی و مبارزه فردی و گروهی مقابل نیروی خارجی است. مهمترین سوژههای ادبیات داستانی جنگ مدرن شامل سربازان، اسارت، رنج و شکنجه، زنان و کودکان، موجگرفتگی، شهادت، جانبازی، مهاجرت، بمباران و آوارگی است و شخصیتهای ادبیات جنگ نقش شایانی در روند این پروژه دارند، از جمله شخصیت ازخودگذشتگان، سالخوردگان، کودکان قربانی و آسیب دیده، پرستاران، مجروحان جنگی، فداکاری پدر و پسر، مادران، همسران و خانوادههای شهیدان که بار سنگین زندگی و مشقت را به تنهایی بر دوش کشیدهاند. مکان ادبیات جنگ نیز بسیار مهم است و نویسنده باید اشراف کامل به آن داشته باشد. اطلاعات کافی درباره رزمندگان، مجروحان، صحنههای جنگ، نقشهها و تکنیکهای جنگی، تانکها، تجهیزات و ابزارآلات جنگی، برای نویسنده الزامی است تا بتواند صحنههای جبهه را بهخوبی ترسیم کند. گاهی ادبیات جنگ شامل بمباران شهرها و آسیب به خانوادههاست که خارج از تصاویر نبرد و برای خروج از تکرار، نیاز به ژرفاندیشی و خلقِ صحنههای احساسگرایانه و نخبهگرایی و نوآوری دارد. اصلیترین عنصر داستانی پس از درونمایه، زاویه دید است که در داستانهای جنگ اهمیتی بسزایی دارد.
از آنجا که کشور ما از سرزمینهای کهن به شمار آمده و به لحاظ تمدن، پیشینه غنی دارد، ادبیات کهن ما تا چه میزان از جنگ، حوادث و پیامدهای آن تاثیر پذیرفته است؟
اگر به مجموعه داستانهای شفاهی و مکتوب ادبیات ایران باستان توجه کنیم، درمییابیم که سرودههای دینی، داستانهای عاشقانه و پندهای مذهبی اغلب جایگاه ویژهای در روایتها دارند؛ با این وجود، نبرد و لشکرکشیها در افسانهها و حماسههای پارسی روشن است و قصه نزاع و مبارزه با اساطیر و افسانهها در هم میآمیزد. برخی صاحبنظران حوزه ادبیات داستانی معتقدند که در عصر کهن، روایتهای حماسی قهرمانان و ماجراها و درگیریهای تن به تن آنان و سرانجام غلبه بر دشمن، محتوای این آثار را تشکیل میدهد. در برخی از نوشتهها، جنگ به شکل مرکزی و واحد نمود نیافته و موضوع داستان مسائل متفرقه و اجتماعی و خانوادگی است که حاشیههای جنگ نظیر بمباران و استقامت و اخبار شهادت و آزادی اسرا، پیرامونِ آن نقش گرفته است. پس از آن، جنگِ ایران و عراق تاثیر زیادی بر ادبیات ایران گذاشت و داستانهایی نظیر زمین سوخته از احمدمحمود، طریق بسمل شدن از محمود دولت آبادی و کتابهای ارزنده دیگری از سایر نویسندگان شکل گرفت. آثاری خوب از نویسندگانی همچون جواد مجابی، ناصر ایرانی، احمد دهقان، محسن مخملباف، سیدمهدی شجاعی، اسماعیل فصیح و محمود گلابدرهای که از نویسندگان شناختهشده ادبیات داستانی جنگ به شمار میآیند. ادبیات جنگ با وجود تلخیها و شیرینیهایش، مخاطب بیشماری دارد و هدف اصلیاش شجاعت، استقامت و پایمردی ملتی در مقابل زور و فرومایگی ملت دیگر است.
حرف از ادبیات جنگ که باشد، ناخودآگاه نویسندگان برجستهای از ادبیات جهان به ذهن میآید. لطفاً از شاخصههای آثار بزرگ ادبی در این حوزه بگویید.
رمان بر اساس موضوع، گروه سنی، مخاطب و تجربههای زیستی تقسیمبندی میشود و در جهان، ادبیاتِ جنگ زیرشاخه ادبیات داستانی است که میتواند رئالیسم، کلاسیک، مدرن و پستمدرن و غیره باشد. از آغاز پیدایش دولتها در حدود ۵۰۰۰ سال پیش، فعالیتهای نظامی در اکثر جوامع بشری رخ داده و در کشورهای مختلف جهان نویسندگان بزرگی از جنگ نوشتهاند که برخی خود، ترس و هراس و آوارگی جنگ داخلی را چشیدهاند. در ژاپن افرادی چون دازایی اسامو، ناتسومه سوسه کی، موری آگاهیی و میشیما یوکیو درباره جنگ کشورشان نوشتهاند و هیچ الگویی از اروپا و ادبیات غرب نداشتهاند. در روسیه نویسندگانی همچون شولوخف، لامانوسوف، پوشکین و یوگنی، مقولهها و رمانهای جنگی نوشتهاند که شجاعت سربازان و مردم را نشان بدهند. در کره نویسندگانی همچون چانگ یونگ _ هاک و سون چانگ _ سوپو درباره نظم فروپاشیده، زندانیان و شرایط نامناسب اجتماعی و جنگ کشورشان آثاری نوشتهاند. ادبیات آلمان نیز پس از جنگ، از اندیشههای برگسون و اگزیستانسیالیسم تاثیر پذیرفت که از مهمترین نویسندگان آن میتوان به کافکا، ریلکه، موزیل و بروخ، ارنست یاندل و اریش فرید اشاره کرد. شماری از مهمترین شاعران و برخی از کتابهای آلمانیزبان در فاصله دو جنگ جهانی شامل برلین میدان الکساندر (آلفرد دوبلین ۱۹۲۹)، کوه جادو (توماس مان ۱۹۲۴)، محاکمه (کافکا ۱۹۲۵) و گرگ بیابان (هرمان هسه ۱۹۲۷) است. در آثار داستاننویسان عرب نیز درونمایه قصهها مربوط به ذات جوامع عرب و قدرتمندی و استقامت است که کتابهای بیشماری از جنگ به وجود آوردهاند. در واقع دموکراسی و آزادیخواهی در جهان سبب شده که ادبیات پایداری قوت بگیرد و تبدیل به نیرویی الهامبخش و حقطلبانه برای عموم شود.
سهم نویسندگان ایرانی را در این میان چگونه میبینید؟
ادبیات جنگ به نوشتههایی گفته میشود که به جنگ و مقولههای راجع به آن میپردازند و حتی اگر در داستانهای جنگ، صحنههای جنگی وجود نداشته باشد اما تبعات جنگ و پس از آن را بهخوبی نشان میدهند. اگر بخواهیم کاملاً دقیق و درست تاثیر جنگ را بر ادبیات یک کشور بازیابی کنیم، بررسی یک اثر ادبی کفایت میکند، برای مثال کتاب «زمین سوخته» از احمدمحمود بهترین اثری است که رنجِ مردم بیگناه را در جنگ سرکش نشان میدهد. پیش از آن هم شاهدِ نبرد و کشتار با دیوها و ستمگران در شاهنامه هستیم که با حماسهها و افسانهها میخواهد راه راست را به مخاطب نشان دهد و زشتی جنگ و فلاکت پس از آن، کاملاً در آثار جنگی ایرانی مشهود است و شر را در قصه بازیابی میکند. ادبیات جنگ با امید تلفیق میشود و اگر شخصیتی در داستان، مرگ را تجربه میکند، مرگ در راه وطن است و نوعی افتخارآفرینی و ویژگی اصلی ادبیات پایداری همین است. فردیت فدای جمع میشود که این یعنی حسِ تعهد و مسئولیتِ هر شهروند در قبالِ جنگ؛ واقعگرایی و ژرفاندیشی از شاخصههای ادبیات جنگ ایران هستند که در آنها مناطق جنگی، تجهیرات، لوکیشن، زمان و مکان بدونِ پیچیدگیهای فنی، برای خواننده باورپذیر هستند. ادبیات جنگ در ایران از گذشته تاکنون دارای فراز و فرود و رشد کیفی بوده است و عدهای نویسنده کاربلد، با صحت تاریخ و جغرافیا از رشادتها و ایثار رزمندگان و صبوری و استقامت مردم عادی نوشتهاند. این تکنیک فقط جنبه هنری و سرگرمی ندارد، بلکه برای حفظ ارزشهای سرزمین و ارج نهادن به شهیدان و الگو قرار دادن مردمِ عادی در مقاومت تلاشهایشان برای رسیدن به پیروزی بسیار حائز اهمیت است.
از آنجاییکه شما نیز تجربه نگارش آثاری در این حوزه را داشتهاید، داستاننویسی در این حوزه چه الزاماتی را برای نویسندگان طلب میکند؟
نوشتن از جنگ هرگز تمام نمیشود. جنگ، کلمه زیبایی نیست و تنفر و انزجار مردم از آن امری طبیعی و فطری است. ولی هیچوقت نمیتوان آن را از فرهنگ لغت حذف کرد که حتی اگر این کار هم عملی باشد، خودش را به صورت کاملاً زنده و واضح نشان خواهد داد؛ همانطور که در طول تاریخ آتشش را بر سر مردم عادی خالی کرده است. نویسنده برای نوشتن از جنگ، قبل از هر کار نیاز به مطالعه، تحقیق و پژوهش دارد. ثبت دقیق اتفاقات، تاریخ و زمانِ درست، مکان و لوکیشن قصه، شخصیتها و واکنشهای آنان در کمبود اقلام روزانهی زندگی، همگی نیاز به شناخت کامل دارند. نویسنده ادبیات جنگ، فقط نباید به عناصر داستاننویسی و تکنیکهای ادبی و فرم و محتوای نگارشی دقت کند، بلکه مهمتر از اینها شناختِ او از عمقِ فاجعه جنگ و درک درست آن است. چه بسا نویسندگانی از دهه هشتاد با بازخوانی آثار جنگی و پژوهش در این زمینه و گفتوگو با بزرگان و بازماندگان از جنگ، بتوانند آثاری تاثیرگذار، پُراحساس و ماندگار را خلق کنند.
نظر شما