دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۰
ندوشن ایران را واقع‌گرایانه دوست داشت

سیدعباس صالحی، مدیر مؤسسه اطلاعات گفت: دونکته در مکتب ایران‌شناسی محمدعلی اسلامی ندوشن به چشم می‌خورد. نکته اول واقع گرایی ایران‌شناسانه او بود که نه خودشیفته ایرانی و نه خود تحقیرکننده ایرانی بود.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): امروز، ۲۹ آبان سفر سیمرغ؛ آیین بزرگداشت محمدعلی اسلامی ندوشن در مؤسسه اطلاعات باحضور چهره‌های سیاسی همچون علی اکبر صالحی محسن مهرعلی زاده، محمدجواد ظریف و شخصیت‌های فرهنگی از جمله شهرام ناظری، فریدون مجلسی و سهیل محمودی برگزار شد.

سید عباس صالحی، مدیر مؤسسه اطلاعات در این مراسم با تأکید بر ایران‌دوستی ندوشن گفت: مؤسسه اطلاعات خانه دوم اسلامی بود و این افتخاری برای مؤسسه اطلاعات است. همچنین یاد می‌کنیم از زنده یاد دعایی که فرصت چنین فضا و پناهگاهی را برای اصحاب فرهنگ و ادب ایران ساخت. امروز سوگمندانه مفتخریم که باز محمدعلی اسلامی ندوشن اینجاست. گرچه دیگر او نیست اما روح او باماست و همیشه با ایران بوده است. قلب و روح او همیشه برای ایران می‌تپید. دو واژه، پر بسامدترین واژگان گفتاری و نوشتاری او بود: ایران و انسان. او به راستی فرزند ایران و دلسوز انسان بود. او مکتبی از ایران‌شناسی را اگر نگوییم پایه‌گذاری کرد حداقل قوام و کمال داد.

وی افزود: او ایران را به عنوان پدیده تاریخی و عینی، پیوسته مورد مطالعه قرار داد. نکات فراوانی درباره مکتب ایران‌شناسی محمدعلی اسلامی ندوشن می‌توان گفت، او ایران هزاران ساله را یک واحد متصل تاریخی می‌دانست، ایران هزار ساله را قطعه‌قطعه نمی‌کرد. او ایران قبل و بعد اسلام را متصل به هم می‌دانست؛ گرچه در دوره‌ای ایران امپراتوری سیاسی و نظامی داشت و به تعبیر خود او پس از اسلام ایران یک امپراتوری فرهنگی پیدا کرد که در حد هخامنشی بود.

صالحی تأکید کرد: دو نکته در مکتب ایران‌شناسی محمدعلی اسلامی ندوشن به چشم می‌خورد. نکته اول واقع‌گرایی ایران‌شناسانه او بود. او نه خودشیفته ایرانی و نه خود تحقیرکننده ایرانی بود و به درستی توجه داشت که هر تمدنی از جمله تمدن ایران سه وجه دارد؛ وجه زنده و مانا، وجه مندرس و فرسوده و وجه معیوب و وقتی از روح ایرانی صحبت می‌کنند بخش اول است که او بوده، مانده و باید بماند. از وجه مندرس سخن نمی‌گفتو از وجه معیوب نقد می‌کرد و واشکافی می کرد. واقع‌گرایی ایران‌شناسانه او به او یک نگاه علمی به یک پدیده اجتماعی و تاریخی داده بود. او نسبت به ایران همیشه خوش‌بین و امیدوار بود. واژه‌هایی که او در ارتباط ایران و آینده ایران به می‌برد واژگان حماسی بود در اوج نا امیدی‌ها، اسلامی دریچه امید را می‌گشود.

مدیر مؤسسه اطلاعات در پایان، دو بند از سخنان مرحوم محمدعلی اسلامی ندوشن را قرائت کرد: «رسالت ایران به پایان نرسیده است و شکوه و خرمی به ایران بازخواهد گشت من یقین دارم ایران می‌تواند قد راست کند و کشوری نام‌آور و سعادتمند گردد و آن‌گونه که درخور فرهنگ سالخوردگی اوست نکته‌های بسیاری به جهان بیاموزد و در سخن دیگر در عین دلسردی‌هایی که زاییده تاریخ ایران است من همواره به آینده ایران خوشبین بوده‌ام.

عشق به ایران در تک تک کلمات و آثارش مشهود بود

غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز با بیان اینکه محور همه فعالیت‌های مرحوم ندوشن ایران دوستی بود گفت: امثال بنده که دانشجوی دانشگاه تهران بودیم دست کم شش دهه او را در عرصه ادب فارسی و ایران دوستی به عنوان یک چهره مؤثر می‌شناختیم. او همواره در فضای فرهنگی ایران چهره‌ای تأثیرگذار دارد؛ با قلمش با سخنرانی‌هایش، با تدریسش، با مدیریتش، با مقالات و کتاب های گوناگونش. او چهره‌ای بزرگ در عرصه ایران‌شناسی و ایران‌دوستی است که می‌توانیم بگوییم زندگی او و نسبت او با ایران، یادآور این بیت سعدی است که:
«از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم / ‏‬ همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم». ایران‌دوستی و ایران‌شناسی، محور همه فعالیت‌های او در سراسر عمرش بود. او در ایران‌دوستی، گفتمانی عقلانی داشت و به جز ایران که وطن او بود، وطن قلبی دیگری هم داشت که آن زبان فارسی بود. اسلامی ندوشن همه عمر در وطن زبان فارسی زندگی کرد و مدافع فرهنگ ایران بود. نوشته‌های او، نوشته‌های تربیتی بود. او انسان ایرانی را فرهیخته می‌خواست و با قلم خود فرهیختگان را آموزش می‌داد و عشق به ایران در تک‌تک کلماتش مشهود بود.

همه اندیشه‌ها و افکار او یادآور این دوبیت نظامی بود:
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل ز تن به بود یقین باشد

حدادعادل تصریح کرد: نثر او نثری استوار، نثری مایه گرفته از هزارسال شعر فارسی، نثری بهره‌مند از قریحه ادبی خود ندوشن و نثری در خدمت فرهنگ بود. نهایتاً هم این دلبستگی خودش را در این نشان می‌دهد که وصیت می‌کند به ایران بازگردد و در نیشابور دفن شود؛ نیشابوری که نگین تمدن ایران است. او اینک از آخرین سفر خود به دامن مادر میهن باز می‌گردد. ما ز دریاییم و دریا می‌رویم. دریای او ایران بود.


نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها