چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۷
می‌شود عاشق بود و عالم بود/ کتاب‌ها و روایت‌هایی درباره دومین شهید هسته‌ای

سخت‌گیری در درس و دلسوزی برای دانشجویان، دو ویژگی برجسته‌اش بودند. هرچند او ویژگی شاخص کم نداشت. در پیگیری کارهایی که به عهده می‌گرفت منظم و جدی بود و ساعت‌های طولانی تدریس و مطالعه، او را از توجه به معنویت دور نمی‌کرد.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): شهید شهریاری، استاد سخت‌گیری بود. این را آن‌هایی که از نزدیک با او در ارتباط بودند، نقل می‌کنند. «دانشجوی دکتری بودم. وقتی پیش ایشان می‌رفتم، مثل معلمی که بخواهد به بچه کلاس اول یاد بدهد، اگر اشتباهی می‌کردم گوشم را می‌پیچاند و می‌گفت این را می‌پیچانم که یادت بماند! گوشم داغ و قرمز می‌شد و تا نیم ساعت می‌سوخت!» اما این سخت‌گیری، ریشه در دلسوزی و تعهد به کار داشت. دانشجوها را فرزندان خودش می‌دید و بسیار بیشتر از آنچه معمول بود، به آنان توجه می‌کرد. به روایت یکی از شاگردانش، او «به زندگی شخصی دانشجوها به شدت اهمیت می‌داد. دوستی داشتم که موقع ازدواج، به مشکل مالی برخورد. استاد کمکش کرد تا زندگی‌اش را شروع کند. گفته بود هروقت داشتی، برگردان. آن بنده خدا هم ماهیانه مبلغی را برمی‌گرداند.»

چون خودش، مراحل رشد علمی را پله‌به‌پله طی کرده بود، مسائل و مشکلات زندگی دانشجویان را خوب می‌شناخت و تا جایی که از دستش برمی‌آمد، از آنان حمایت می‌کرد. «همیشه نگران شغل و آینده دانشجوها بود. اگر می‌دید دانشجویی سال قبل فارغ‌التحصیل شده، ولی هنوز شغل ندارد، برایش شغلی پیدا می‌کرد یا در پروژه‌های خود، از او استفاده می‌کرد. این نگرانی همیشه در ذهنش بود. دانشجوهایی که با دکتر پروژه داشتند، می‌گفتند امکان نداشت دکتر سر ماه فراموش کند حق‌الزحمه ما را بدهد. حواسش بود اگر یکی از بچه‌ها متأهل است و درآمدی ندارد، به او کمک کند.»

شهادت برای او سعادتی بزرگ، اما برای کشور، حسرت و خسارتی بزرگ بود. رفت و مجموعه‌ای از خاطرات برای نزدیکانش باقی گذاشت. همسرش تعریف می‌کرد «عادت به ترتیل داشت. انصافاً صدای قشنگی داشت. یکی از دوستان صوت ترتیلش را ضبط کرده. الان در موبایل دخترم هست. به سبک استاد پرهیزگار می‌خواند. با حافظ عجین بود. از خواندن دیوان حافظ لذت می‌برد. وقتی حافظ می‌خواند، اشک روی گونه‌هایش روان بود. بعضی وقت‌ها دلش می‌خواست خانمش را هم شریک کند. می‌آمد آشپزخانه، میگفت عزیز؛ ببین چه گفته، شروع می‌کرد به خواندن من هم ظرف می‌شستم. طوری رفتار می‌کردم که یعنی گوشم با تو است. قابلمه را زمین گذاشتم و نشستم؛ گفتم بخوان. این یک بیتش را دوباره بخوان. می‌خواستم به او نشان دهم که من هم در این حال هستم. خیلی با توجه به او گوش دادم. شاید احساس می‌کرد که من هم یک ذره می‌فهمم. خوشحال می‌شد. همیشه به خدا می‌گفتم چه شد که مجید را سر راه من قرار دادی.»

شهید شهریاری، روایت شهادت و معرفی چهار کتاب

هشتم آذر ۱۳۸۹ ترور شد و به شهادت رسید. آن زمان نماینده دانشگاه شهیدبهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هسته‌ای بود و چند مسئولیت دیگر نیز در این حوزه داشت. در اقدامی تروریسی به شهادت رسید. جنایتی که زیر سر اسرائیلی‌ها بود و آنان هم کوششی برای کتمانش نمی‌کردند. رونن برگمن در کتاب «برخیز و اول او را بکش» می‌نویسد: «پس از آنکه آریل شارون، داگان را به‌عنوان ریاست موساد منتصب کرد، او را مسئول برهم زدن برنامه هسته‌ای ایران قرار داد، چرا که از دید هر دوی آن‌ها یک تهدید علیه اسرائیل محسوب می‌شد. داگان برای به انجام رساندن این مهم به شیوه‌های مختلفی دست زد. دشوارترین و البته کاراترین آن‌ها به اعتقاد داگان شناسایی دانشمندان کلیدی در صنعت موشکی و هسته‌ای و سپس کشتن آن‌ها بود. موساد ۱۵ نفر از این افراد را شناسایی کرد و از بین آن‌ها شش نفر را حذف کرد. عملیات حذف، بیشتر اوقات هنگام صبح که در راه رفتن به سر کار بودند به‌وسیله بمب‌های سریع‌الانفجاری که توسط یک موتورسیکلت‌سوار به خودروی آن‌ها می‌چسبیدند انجام می‌شد. این عملیات‌ها و بسیاری دیگر که توسط موساد کلید زده شده و در بعضی اوقات با همکاری ایالات متحده انجام می‌شدند همگی موفقیت‌آمیز بودند.»

می‌شود عاشق بود و عالم بود/ کتاب‌ها و روایت‌هایی درباره دومین شهید هسته‌ای

حداقل چهار کتاب خواندنی، درباره زندگی شهید شهریاری وجود دارد. یکی از چهار کتاب، «استاد» کاری از فاطمه شایان پویا و نشر شهید کاظمی است که خرده‌روایت‌هایی از زندگی‌اش را مرور می‌کند. «چقدر راحت نفهمیدیم که تو، تنها استاد درس و مشق دانشگاه‌مان نبودی. تو استاد راه‌مان بودی. از میان تمام علم و دانش و سخت‌گیری و دقتت، از میان تمام تواضع اختیاری‌ات، تمام مجاهده و مراقبه‌ات و تمام عشقت به ائمه اطهار که بارها و بارها در کلاس درس و در مناسبات، ابرازش می‌کردی… و ما کیف می‌کردیم که می‌شود عاشق بود و عالم بود. چه ساده نشناختیمت استاد. استاد صاحب مکتب ما… تو با رفتنت هم بلوغ را برای‌مان معنا کردی و بلوغ یعنی رسیدن و رساندن.»

دومین جلد از مجموعه کتاب‌های «به وقت نوترون» که کاری از انتشارات حدیث راه عشق است و به قلم نعیمه منتظری تألیف شده، نیز مطالعه‌ای در شناخت زندگی و فضایل شهید دکتر مجید شهریاری است. «به وقت نوترون، کتاب خاطرات یک نفر نیست که با شادی‌هایش بخندی و در غم‌هایش، همدردی کنی. شاید زره زردی باشد از جنس شکرگزاری که موقع نوشتن این مجموعه روی دلت سنگینی می‌کند. روایت شهدای هسته‌ای، تکرار قصه‌های مکرر نیست. گفتن از دردی است که می‌دانی مثل استخوان باید لای زخم نگه داری.»

همچنین باید از کتاب «شهید علم؛ دفتر اول» نام برد که کاری از حسین مروتی و نشر معارف است و مجموعه‌ای از خاطرات دوستان، شاگردان و نزدیکان دانشمند شهید، دکتر مجید شهریاری با بازخوانی می‌کند. چهارمین کتاب نیز «شهریار سرزمین من» نام دارد و در چهار فصل کودکی، نوجوانی، تحصیلات و ازدواج به زندگی شهید شهریاری می‌پردازد و البته بر بحث شهادت او نیز درنگ می‌کند. این کتاب از تولیدات انتشارات سوره مهر است و نام معصومه زینعلی روی جلد آن به چشم می‌خورد. روایت زینعلی، روایتی داستانی است اما به مستندات زندگی شهید شهریاری تکیه دارد و براساس اطلاعاتی که او از اقوام نزدیک دکتر کسب کرده است پیش می‌رود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها