سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): زهره زرشناس، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشست تخصصی «بنمایههای داستانی مانوی» از سلسله نشست تخصصی «ایران» و «ایرانی» در آیینه پژوهشهای دانشگاهی در بنیاد ایرانشناسی برگزار شد، گفت: نشستهایی که در جهت ارتقاء علم و گستردهتر شدن آن در بنیاد ایرانشناسی انجام میگیرد، مایه امیدواری است. یکی از این پژوهشها میتواند درباره ایران باستان باشد. زمان زیادی نیست که مانویت در ایران مورد تحقیق قرار گرفته است. مرحوم تقیزاده در کمتر از صد سال پیش زمانی که در مورد مانویت سخنرانی میکرد، عذرخواهی کرد که من در مورد یک مطلب ناشناخته صحبت میکنم.
وی افزود: در جامعه ایرانی خیلی به قصه پرداخته نشده است و قصهپژوهی خیلی مورد توجه قرار نگرفته است. مارزلف در مورد قصههای فولکلوریک ایران کار کرده و مجموعهای در این زمینه به چاپ رسیده است. انجمنی به نام «انجمن قصههای فولکلوریک ایران» دایر شده است که من نیز عضو این انجمن هستم. انجوی شیرازی شروع به جمعآوری قصههای عامیانه کرد. یار شاطر یا مرحوم بهار قصههای قدیمی را برای کودکان نوشتند. مادران میتوانند قصههای قدیمی را برای کودکان تعریف کنند. این قصهها فرهنگ ایران را از باستان تا امروز تداوم بخشیده و در فراز و نشیبها حفظ کرده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: قصهها از پیش از اسلام و پس از اسلام هیچگاه جدا نبوده است. قصهها به زبان ساده بیان شده و بچهها را با پهلوانان شاهنامه آشنا میکند. فارسی، زبان دوم جهان اسلام است. فردوسی کمک کرد تا زبان فارسی زنده بماند. روش تبلیغی مانویها جالب بود، به شکلی قصهها را تعریف میکردند تا مردم نتیجه دینی بگیرند. مانویها به گزیده و نیوشا تقسیم میشدند که نیوشایان در خدمت گزیدگان بودند. خوردن گوشت در دین مانوی حرام است. گزیدگان حتی اجازه ندارند، گیاهی را بچینند. این کار را نیوشایان به عهده میگرفتند. گوشت، شراب و هر ماده سکرآور در دین مانی حرام است.
زهره زرشناس در ادامه گفت: آنها مُهر دست و مُهر دهان دارند. نباید دروغ بگویند و کار خلاف کنند. برای تبلیغ دین مانویت پای پیاده میرفتند و اگر حیوانی مرده بود، نیوشایان اجازه داشتند که از گوشت آن بخورند. گزیدگان خیار و خربزه میخوردند. در زمان سخنرانی این قصهها را بیان میکردند و نتیجه دینی میگرفتند. نتیجهگیری به گونهای بود که آدمهای بیسواد درک کنند. هیچ پادشاهی از دین مانی حمایت نکرد. دین مانی بدون شمشیر تا چین و قلب اروپا گسترش یافت.
وی افزود: حتی به قطعیت نمیتوانیم بگوییم که قصهها متعلق به کجا هستند و وطن قصهها به درستی مشخص نیست. مانویها قصهها را از زبانهای مختلف پهلوی اشکانی، فارسی میانه و سغدی بیان میکردند. مانویها بسیار به کتابت اهمیت میدادند و بسیار زیبا کتابت میکردند. مانی نقاش بود و در ادبیات با کتاب ارژنگ معروف است اما در واقع مانی پزشک و سیاستمداری باهوش بود که از دین مسیح، زرتشتی و بودا عناصری را برمیدارد و دین جدیدی میآورد. دین مانی دین مستضعفان بود. در این دین، روح در زندان تن محبوس است. به همین جهت فلسفه مانی نجات روح از زندان تن است. گزیدگان اجازه ندارند که ازدواج کنند. فلسفه نجات روح در آثار عرفا دیده میشود که ردپای مانویت است.
همچنین در این نشست دکتر سیما فولادپور، دانشآموخته مقطع دکتری بنیاد ایرانشناسی گفت: در طول زندگی یک انسان از کودکی تا بزرگسالی همه جامعهپذیری و تمام آداب و رسوم از طریق قصهها منتقل میشود. دین مانوی دین عجیبی است که قابلیت بررسی دارد. این دین پاکستان، چین تا اروپا را طی کرده است. مانی اهمیت بسیاری برای ادبیات و داستان به طور خاص قائل بود. مانی معتقد بود تمام حکمت و آموزههای او دریایی است که در کنار هم جاری است. در ادبیات مانی حضور پررنگ فرهنگهای مختلفی که مانی با آنها آشنا بود، جاری بوده است.
وی افزود: او از قصهها و حتی اصطلاحات فرهنگ هنرمندانه استفاده میکند. در دین مانی کتاب اهمیت زیادی دارد. او در زمان حیاتش آثاری خلق کرده و در آنها همه چیز را توضیح داده است. زمانی که میخواست دستوری گسیل کند، یک کاتب با رسولی که میفرستاد، همراه میکرد تا آن دستور ترجمه شود و در اختیار همگان قرار بگیرد. از متون اصیل و کانونی یا از متونی که خود مانی نوشته، خیلی کم به دست ما رسیده است.
فولادپور بیان کرد: ادبیات شفاهی و مکتوب در شناخت جامعه اهمیت بالاتری دارد و میراث ماندگاری است. پژوهشگران آئین مانویت را به طرق مختلف نیایشی، عبادتی یا بر اساس مضمون به کیهانشناسی، آخرتشناسی و تمثیل تقسیم کردهاند. آنجایی که به داستان اشاره میشود، همین اشاره به تمثیل است. در واقع باید ادبیات مانوی را به عنوان یک ژانر مهم مورد توجه و بازشناسی قرار بدهیم. شناسایی اینها اینگونه اتفاق میافتد. قالبهای کلی این داستانها را بررسی کنیم. یکسری متون بر اساس اتفاقی یا سوالی مطرح میشود. مانی به آن سوال پاسخ میدهد و در پایان داستانی میآورد. فهم این داستانها از افراد ساده شروع میشود تا به مباحثه با شاهزادگان و پیچیدگی میرسد. این داستانها هم شبه تاریخی و هم تمثیلاتی است که از هر دو جنبه قابل بررسی است.
وی در ادامه گفت: وقایعنگاری جزئی دارند. تمام حالتهای اشخاص آورده شده است. از واقعنگاری استفاده میکند. بحث بعدی داستان تمثیلی است که به ادبیات عامه و مردمی شباهت دارند. بسیار ساده است چون کارکرد ساده یک واقعیتی را توضیح داده است. اینها ساختار داستانی، کنش، رویداد و مقدمه دارند ولی بخش انتهایی تفسیر آن داستان است که رمزگشایی میشود. چیزی که بیشتر بر روی آن تمرکز داریم، داستانهای تمثیلی هستند. مجموعهای از منابع مختلف جمعآوری کردهایم.
فولادپور افزود: بر اساس روشهای داستاننویسی با توجه به کارکرد داستان وارد جزئیات میشود. ما ادبیات داستانی را جمع کردیم. بنمایهها را استخراج کردیم. هر یک از اینها را نه تنها در داستانها بلکه در میان مجموعه ادبیات بررسی کردیم و در ذیل آن توضیح دادیم. به عنوان مثال واژه «پدر» چگونه به کار رفته و در متون مختلف چه کارکردی دارد. سعی کردیم شناخت کلی از این بنمایهها بدهیم. منابع مختلف را دیدیم. البته کار آسانی نیست چون منابع به زبانهای مختلف هستند که با کمک افراد مختلف آنها را پیدا کردیم. خیلی دوست داشتم بر روی تمام کلمات مانوی این بررسی را انجام بدهیم تا دستمایه افرادی باشد که در متون مانوی کار میکنند.
همچنین دکتر حمید افشار، دبیر نشست نیز گفت: قصهها و داستانها مهمترین محملهای انتقال فرهنگها هستند. بنمایههای داستانی حاوی فرهنگ هستند از سوی دیگر داستانها بنمایههای پرمایهتری را به جهان عرضه کردهاند. بحث پرباری فرهنگها جایگاه خاصی دارد که خیلی مورد توجه قرار نگرفته است، اما ارزش ویژهای دارد. هنوز هم در مجامع بینالمللی این ارزش از دست نرفته و فقط شکل ارائه آن به سینما و فیلم تغییر کرده است. اگر صدا و سیما ورود کند، میتواند انیمیشنهایی بسازد که از قصههای ایرانی نشات بگیرد و یا در قالب پژوهشهایی این قصهها مورد بررسی قرار بگیرند.
نظر شما