سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -علی احمدیراد، پژوهشگر: انتشارات سفیر اردهال، در سالهای اخیر، اقدام به چاپ و نشر مجموعهای تحت عنوان «تاریخ و ادبیات منظوم کربلا» کرده است. در سال ۱۳۹۹ سومین دفتر این مجموعه با تصحیح محمودطاهر احمدی چاپ و منتشر شد، منظومهای به نام «ضیاءالعین فی المراثی الحسین» سروده یکی از شاهزادگان حکمران سلسله قاجار، به نام محمد رحیم میرزا ضیاءالدوله.
اهمیت این اثر، ابتدا از آن جهت است که یکی از آثار منظوم مرتبط با تاریخ و ادبیات فارسی است و به هر روی باید در جهت حفظ و معرفی آن کوشید و دیگر از آن جهت که این کتاب، نگاهی عرفانی به واقعه کربلا دارد و از این حیث یادآور آثار کم نظیری مانند «گنجینه الاسرار عمان سامانی» است.
محمدرحیم میزا ضیاءالدوله پسر عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه قاجار بود. وی مدت زیادی حکومت ولایات آذربایجان (خوی، ارمیه، اردبیل، مشکین شهر ارسباران، خلخال، مراغه و …) برعهده داشت. همچنین ریاست قشون آذربایجان و نیابت وزارت جنگ از دیگر مناصب او بود. ضیاءالدوله در سن شصت سالگی در سلماس درگذشت.
اهمیت این اثر جایی آشکار میشود که سابقه تاریخی مرثیهسرایی در کهن شهر اردبیل را با وجود شخصیتهای بزرگی چون شمس عطار اردبیلی، مرحوم بیضای اردبیلی و یحیوی تاجالشعرا به زمانی پیشتر میبریم و حضور صاحب اثر و خود اثر را در تشکیل و تدوین فکری آیندگان به تماشا مینشینیم.
در تاریخ ادبیات ایران، آثار منظوم و منثور بسیاری را میتوان یافت که در رابطه با واقعه کربلا و قیام امام حسین (ع) تألیف شده باشد. لکن اکثر این آثار فاقد ارزش هنری و لطافتهای ادبی بوده و در حد نقل وقایع و روایات (که حتی گاه سندیت درستی ندارند) ماندهاند. در این بین ضیاءالعین فی المراثی الحسین بهدلیل نگاه عرفانی به واقعه عاشورا و ارزش هنری خود، کتابی مغتنم و ارزشمند است.
ضیاءالعین فی المراثی الحسین در یک نگاه
ضیاءالعین منظومهای است به بحر رمل مسدس محذوف یا مقصور (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) در بیش از ۱۵۰۰ بیت که شاهزادهای از سلسلهی قاجار به نام محمدرحیم میرزا ضیاءالدوله به نظم کشیده است. از آنجا که شخص ضیاءالدوله در زمان حیات، فرصت تدوین اشعارش را نیافته، پس از درگذشت او یکی از منسوبیناش به نام شیخ محمدتقی دزفولی به تنظیم و تبویت اشعار شاهزاده قاجاری پرداخته و مقدمهای به نثر نیز بر آن افزوده است. طبق قراین موجود، ضیاءالدوله حتی فرصت انتخاب عنوان را هم نیافته و عنوان «ضیاءالعین فی المراثی الحسین» برساخته شیخ دزفولی است.
کتاب، به شیوه معمول منظومهپردازی در ادب فارسی، با نعت خدا و پیغمبر و پادشاه زمان شروع شده، پس از داستان شهادت مسلم و طفلان او در کوفه، به واقعه کربلا میپردازد. بخشهای آغازین به احوالات اولاد و اصحاب حضرت اباعبدالله (ع) پرداخته، سرانجام با ذکر وقایع و احوال شهادت امام حسین (ع) و تعدادی قصص مربوط به کرامات آن حضرت به پایان میرسد.
شیخ محمدتقی دزفولی در مقدمه مجموعه شعر ضیاءالعین فی المراثی الحسین درباره او مینویسد: «ضیاءلدوله فرزند نوزدهم عباس میرزا نایبالسلطنه که خط و ربط درستی داشت و پارهای از علوم متداول زمان خود از جمله ادب فارسی و عربی را آموخته بود در سال ۱۲۶۸ ه.ق به حکمرانی خوی گماشته شد و سپس در ۱۲۷۴ سلماس نیز به حوزه حکمرانی او اضافه گشت. ایشان خود مراتب علوم را حادث و مقامات فنون را مطاوی بوده رعایت اهل فضل و هنر را بسیار کردی و دقیقهای بیصحبت اهل کمال به سر نبردی. هنگام فراغت از معظلات امور مملکتداری مجمعی از فضلا و اهل کمال ترتیب دادی و اوقات را به افاضه و استفاضه و مذاکره علوم احادیث کوشیدی، دمی از مقانات ملوک دم زدی و لحظهای به تواریخ و سیر ملوک سیر نمودی و پارهای از اوقات به صحبت شعر میل کردی و با آن همه کثرت مشاغل گاهی به استعداد فطری و قابلیت ذاتی شاهباز خیال را به صید بدایع افکار پرواز داده شعر گفتی. صاحب معانی دقیقه بلند و الفاظ دلپسند است و در رسوم سخن طرازی، طرزی خاص دارد که شباهتی به کلام دیگران ندارد. قطعه و قصیده و غزل بسیار گفته و از همان فکرت خود گهرهای شایان سفته اما هیچیک به پایه مثنوی ایشان که در مراثی انشا فرموده نیست. او در شعر عشیقی و نورالعین تخلص میکرد.
در اختتام مقدمه کتاب میآورد «نسخه دیگر را کاتبی به نام محمدعلی طباطبایی به خط شکسته در ۱۷۱ صفحه نوشته که به شماره شناسایی ۷۴۵ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود. این کتاب متعلق به «نواب والا شاهزاده اعظم عبدالحسین میرزا (ضیاءالدوله) ست. البته لازم است که روی این نسخه بنویسند و به چاپ بدهند به یادگار نواب والا (محمدرحیم) ضیاءالدوله (پدرش) بماند. هرکس که مطالعه فرمایند به شاهزاده مرحوم رحمت کند و بماند بر او رحمت پایدار. محمدعلی الطباطبایی در شب یکشنبه شانزدهم شهر ربیعالاول دو ساعت و نیم از شب گذشته محرر گردید. سنه ۱۲۹۵ – اول فروردین ۱۲۳۵۷ شمسی.
این نوع بیان روایات و شرح احوالات گوناگون مؤید دو نکته است:
اول آنکه شاهزاده قاجاری منظومه خود را در مدت زمانی نسبتاً طولانی سروده و به همین خاطر است که ساختار کلی آن از انسجام لازم برخوردار نیست و دوم، شیوه بیان ضیاءالدوله و روایاتی که برای منظوم کردن برگزیده است، شباهت تامی به محتوای کتب روضه دارد، و نشاندهنده این مورد است که منابع او برای نظم اشعار از میان این کتابها، بهخصوص «روضه الشهدای ملاحسین واعظ کاشفی» (قرن نهم ه.ق) انتخاب شدهاند. البته بعید نیست آنچه که شیخ محمدتقی دزفولی در این کتاب گرد آورده است، در برگیرنده تمام اشعار ضیاءالدوله نبوده و شماری از اشعار او مفقود شده باشند.
نظم ضیاءالدوله نیز زبانی ساده و حماسی دارد، اما در این میان نوع نگاه او به واقعه کربلاست که قابل توجه است. صبغه عرفانی که در جای جای اشعار او مشاهده میشود، نشان دهنده این مورد است که شاهزاده با وجود برخورداری از مواهب حکومتی، نوعی سیر و سلوک عرفانی نیز داشته، عشقی عمیق نسبت به اهلبیت حضرت رسولl را در سینه جای داده بوده است. ضیاءالدوله در منظومه خویش قریب بر ۳۵۰ بار از واژه عشق و مشتقات آن استفاده کرده است:
عشق را چون نام آمد در میان
لازم آمد شرح او کردن بیان
عشق برتر آمد از وهم و قیاس
برتر از ادراک عقل است و حواس
عشق دریایی پر از غوغاستی
عقل را کی پی بدان دریاستی
عشق دریایی است قعرش ناپدید
روی ساحل کس در آن دریا ندید
اندرین دریا کسی را راه نیست
مدعی از سِر عشق آگاه نیست
کی تواند شد خریدار گهر...
از محیط عشق هر بی پا و سر
نکته دیگری که در این مقام سزاوار یاد کردن است، تأثیرپذیری ضیاءالدوله از مثنوی مولانا است. این تأثیر نه تنها در وزن عروضی منظومه که در روند روایت نیز مشهود میشود. چنانکه ضیاءالدوله بارها از شیوه روایت در روایت استفاده کرده و حتی به حکایاتی نظیر (شغال و خم رنگ) یا (موسی و کوه طور) از مثنوی مولانا اشاره میکند. نکتهای که در انتخاب کنیه عروسش – همسر عبدالحسین میرزا ضیاءالدوله مشهود است و در اسناد نام ایشان (روحالابلاد) ذکر شده است که نامی برگرفته از مثنوی است.
آشنایی با سراینده منظومه
محمدرحیم میرزا ملقب به ضیاءالدوله که در شعر «عشیقی» تخلص میکرد، از نوادگان فتحعلی شاه قاجار و نوزدهمین فرزند عباس میرزا نایبالسلطنه بود. او پس از فراگیری علوم متداول روزگار و کسب کمالات، در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، به حکمرانی خوی و سلماس گماشته شد و تا زمان مرگش در ۶۰ سالگی در این مقام بود. او در سلماس به خاک سپرده شد و از میان فرزندانش، انوشیروان میرزا، بعدها به حکمرانی سمنان و دامغان و شاهرود رسید.
از آنچه که شیخ محمدتقی دزفولی در شرح احوال او نگاشته است، معلوم میشود که: در تاریخ و علم حدیث و تفسیر قرآن و ادب فارسی و عربی تبحر داشته و مجمعی تشکیل داده بوده است که به هنگام فراغت از امور حکومتی با فضل و هنر در آن مجمع معاشرت داشته است. هر چند شیخ دزفولی بلیغترین اشعار او را، مثنویهای او دانسته، وجود پارهای از اشعار در قوالبی مثل: غزل، قصیده و قطعه را نیز از ضیاءالدوله ذکر کرده است که امروزه اثری از آنها در دست نیست.
درباره نحوه حکمرانی و عدل و داد زمان حکومت ضیاءالدوله در کتب مختلف مطالبی درج گردیده که خواندنی است منجمله گوهری اردبیلی شاعر دوره ناصری در مدح محمدرحیم میرزا دو قصیده دارد که در کتابی به همین نام به کوشش دکتر احد پیشگر منتشر شده است.
تاریخ اردبیل در عهد قاجار از دیگر مراجع درباره زندگی ضیاءالدوله است از قول میرزا عبدالوهاب خان آصفالدوله میآورد «… بنده یقین دارم که از او با بودن ایل بیگی که نظم همه ایل از او خواسته میشود خود مصدر امری که موجب شکایت حقه از او باشد نخواهد شد. خاصه با حکومت نواب والا ضیاءالدوله که کسی را از نظم امر حکومت ایشان جرات ارتکاب خلاف و دزدی نمیباشد و طوری جلوی اشرار را گرفتهاند که واقعاً مذکور میشود. در راهها اگر پول ریخته شود احدی جرات نمیکند بردارد …» در بخشهای مربوط به دوره ناصری از این گونه نقل قول ها فراوان دیده میشود
آشنایی با تنظیمکننده ضیاءالعین
شیخ محمدتقی دزفولی از علمای قرن سیزدهم هجری، به سال ۱۲۲۳ هجری قمری در دزفول متولد شده است. وی پس از آشنایی با مقدمات علوم حوزوی در زادگاه خود و تکمیل تحصیلات در نجف اشرف، راهی تهران شده و به دربار قاجار راه مییابد و به لقب ملاباشی مفتخر میگردد. ولی دوران اقامت در تهران با علمای بزرگی از قبیل: ملاعلی کنی، آقا سید سنگلجی، شیخالعراقین تهرانی و ملامیرزا محمد اندرمانی؛ مباشر و همصحبت بوده و فرصت تألیف آثاری در حوزه علوم دینی و ادبی را پیدا کرده است.
علاوه بر تدوین و تنظیم ضیاءالعین فی المراثی الحسین از آثار او موارد زیر را میتوان نام برد:
- الشهابه فی غزوات الصحابه
- آثار ناصری یا آداب الملوک فی اقصی مراتب السلوک
- مرات ناصری، فی قصص انبیا عظام و آله و علیهم السلام
- رساله در تحقیق آیهی (حافظوا علی الصلوه الوسطی)
- شرح قصاید علویات سبع ابن ابی الحدید
- شرحالتفاسیر
- کفایه الخصام فی الفضایل الامام g
پییشینه تصحیح اشعار ضیاءالدوله و نسخ خطی موجود:
پیش از تصحیح محمودطاهر احمدی که توسط انتشارات سفیر اردهال چاپ و منتشر شده است، تصحیح دیگری نیز از این منظومه به چاپ رسیده است که ابتدا به معرفی آن میپردازیم. در سال ۱۳۹۰ ه.ش نسخهای از ضیاءالعین فی المراثی الحسین gتحت عنوان «دیوان عشیقی تبریزی» و شماره بیست و هفتم از مجموعه »گنجینه گذشتگان» توسط انتشارات فن افزار تبریز به چاپ رسید. گردآوری و تصحیح این کتاب بر عهده مجتبیزاد صادق بود. تصحیحزاد صادق بدون ذکر منابع و نسخه بدلها، یک تصحیح ذوقی ضعیف به شمار میرود.
دومین تصحیح ضیاءالعین که توسط محمودطاهر احمدی صورت گرفته و توسط سفیر اردهال منتشر شده است، با مراجعه به سه نسخه خطی، اثر منقحتری نسبت به تصحیحزاد صادق است. دو مورد از این نسخ خطی با شمارههای ۱۵۹۱ و ۷۴۵ در کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی نگهداری میشود که اولی (تاریخ کتابت ۱۲۸۵ ه.ق) نسخه اساس قرار گرفته و دومی (تاریخ کتابت ۱۲۹۵ ه.ق) بهعنوان نسخه بدل به کار رفته است. احمدی به نسخه سومی که با شماره ف ۳/۱۸۷۳ در کتابخانه ملی نگهداری میشود نیز گوشه چشمی داشته است.
با تمام این احوال نمیتوان این دو تصحیح را به معنای پایانی بر منظومه ضیاءالعین محمد میرزای قاجار به شمار آورد. چرا که طبق شواهد و قراین نسخه دیگری از این اثر در کتابخانه امیرالمؤمنین نجف اشرف موجود است، که مورد استفاده مصححان قرار نگرفته ولی بسا با ادامه یافتن جستوجوها نسخ دیگری نیز در مجموعههای عمومی یا خصوصی از ضیاءالعین یافت شود.
نظر شما