سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «به سوی صلح» که سالها پیش به فارسی ترجمه و در کشور ما منتشر شد، روایت دستِ اولی از ماجرای قطعنامه ۵۹۸ و حوادث پیش و پس از آن در اختیارمان میگذارد. روی جلدی این کتاب – که متأسفانه سالهاست تجدید چاپ نشده – نام و تصویر خاویر پرز دکوئیار به چشم میخورد که از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۱ میلادی، دبیر کل سازمان ملل متحد بود و مسأله جنگ ایران و عراق و دستیابی به راهی برای ختم آن، یکی از مهمترین دغدغههایش در آن سالها به شمار میرفت. او در مرور تجربیات سالهای مسئولیتش در مقام دبیر کل، از چگونگی پایان جنگ ایران و عراق و موانع و پیچیدگیهایی که برای مصالحه وجود داشت و نیز نقشی که سازمان ملل در برقراری آتشبس و مذاکرات صلح داشت صحبت میکند.
به روایت او، پس از دورهای کشمکش و رایزنی دیپلماتیک، سرانجام هم ایران و هم عراق، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند و با آتشبسی که سازمان ملل اعلام کرده بود موافقت کردند. در ششمین بند قطعنامه آمده بود که ضروری است مسئول آغاز جنگ (یعنی طرف متجاوز) معلوم شود و وظیفه انجام این کار را به دوش دبیر کل سازمان ملل گذاشته بودند. خاویر پرز دکوئیار باید به جستجوی پاسخ این پرسش میرفت که جنگ هشت ساله میان ایران و عراق با آتشافروزی و ماجراجویی کدام یک از دو طرف شروع شده بود؟ البته او پاسخ این پرسش را میدانست. جریان درگیریها را از ابتدا تا انتها، به دقت پیگیری کرده بود و درباره چرایی و چگونگی شروع این جنگ، ذهنی کاملاً روشن داشت؛ «میدانستم که هر تحقیق بیطرفانهای به این میانجامد که عراق مقصر است.»
میگفت در اوت ۱۹۹۱، از دولتهای ایران و عراق خواستم دیدگاههای خود را درباره جزییات به من ارائه دهند. در همان زمان با گروهی از متخصصان مستقل، متشکل از قاضیان بلندپایه بلژیکی مشورت کردم. نظر آنان این بود که در موضوع جنگ هر دو طرف در تخطی از قوانین بینالمللی مقصرند. به هر روی، عراق به دلیل نفوذ در اراضی ایران و دامن زدن به خشونت، باید به عنوان مسئول همه ویرانیهایی که به ایران تحمیل شده است شناخته شود. با بهرهگیری از دیدگاههای کارشناسان بیطرف و گفتوگوهای مختلف، مشورت با طرفها و دیگر وسایلی که برای سازمان ملل قابل دسترسی بود، در گزارشی به شورای امنیت ارائه کردم که در برگیرنده موضوع مسئولیت جنگ ایران و عراق بود. من یادآور شدم که جنگ در مخالفت با قوانین بینالمللی آغاز شد و تخطی از قوانین بینالمللی به مسئولیت آغاز زدوخوردها انجامید. بر این اساس رویداد بینتیجه حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران قابل پذیرش در چارچوب منشور ملل متحد، هرگونه نقشهای شناختهشده و محتوای قوانین بینالمللی یا هرگونه رعایت اخلاق بینالمللی نیست و مسئولیت نبرد را موجب میشود. بنابراین نتیجهگیری من محکومیت کامل عراق است.
اعلام متجاوز بودن عراق، گزارش دبیر کل و معنای دیگر آن
در بخشی از گزارشی که او در دسامبر ۱۹۹۱ (به تاریخ ما، هجدهم آذر ۱۳۷۰) برای ارائه به شورای امنیت تنظیم کرد میخوانیم: «مسلم است که جنگ بین ایران و عراق که سالیان دراز به طول انجامید، شروعش نقض حقوق بینالملل بود و موارد نقض حقوق بینالملل موجب مسئولیت برای مخاصمه است که موضوع اصلی پاراگراف ششم است. آن بخش از موارد نقض مقررات بینالمللی که در چارچوب پاراگراف ششم باید مورد توجه ویژه جامعه جهانی قرار گیرد، استفاده غیرقانونی از زور و بیاحترامی به تمامیت ارضی یک کشور عضو است. مسلماً در طول جنگ موارد عمده و گستردهای از نقض اصول مختلف حقوق بینالمللی انسانی وجود داشته است.»
سپس میافزاید: «پاسخ عراق به نامه چهاردهم اوت ۱۹۹۱ من پاسخی محتوایی نیست، از اینرو من ناچارم به توضیحاتی که قبلاً از سوی عراق ارائه شده است تکیه کنم. این یک واقعیت است که توضیحات عراق برای جامعه بینالمللی قابل قبول و کافی نیست؛ بنابراین رویداد برجستهای که تحت عنوان موارد نقض در بند پنجم این گزارش بدان اشاره کردم همانا حمله ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ علیه ایران است که بر اساس منشور ملل متحد، اصول و قوانین شناختهشده بینالمللی یا اصول اخلاقی، قابل توجیه نیست و موجب مسئولیت مخاصمه است. حتی اگر قبل از شروع مخاصمه برخی تعرضات از جانب ایران صورت گرفته باشد، چنین تعرضاتی نمیتواند توجیهکننده تجاوز عراق به ایران - که اشغال مستمر خاک ایران را در طول مخاصمه در پی داشت - باشد. تجاوزی که یکی از اصول اولیه حقوق بینالملل، یعنی ممنوعیت کاربرد زور را نقش کرد است.»
گزارش خاویر پرز دکوئیار و اعلام متجاوز بودن عراق (و مدافع بودن ایران)، پیروزی سیاسی قابل اعتنایی برای ما بود. این درست است که ما از همان روز نخست جنگ، بارها و بارها همین واقعیت را - که از خودمان دفاع میکنیم – اعلام کرده بودیم و برای دفاع از خودمان نیز منتظر گزارش این و تحقق آن نمانده بودیم، اما ثبت گزارش دبیر کل به عنوان سندی رسمی در سازمان ملل و اثبات حقانیت ما نیز اتفاقی مهم و تاریخی محسوب میشد. نیز به درستی نوشتهاند این گزارش معنای مهم دیگری هم داشت که معمولاً چندان به آن نمیپردازند و آن اینکه هر دولتی که در جنگ پشت عراق، یا به عبارت درستتر پشت صدام ایستاده بود، در واقع از طرف متجاوز پشتیبانی کرده و در جرم او شریک بود. آنهم متجاوزی که از ابتدا تا انتهای ماجرا هیچ خط قرمزی نداشت و – به پشتگرمی همین حامیانش – نه فقط نقض همه معاهدات رسمی بینالمللی و بمباران و موشکباران شهرهای پرجمعیت و کشتار غیرنظامیان که استفاده از هر ابزاری حتی سلاح شیمیایی را هم مجاز میدید.
نظر شما