به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، محمدعلی رکنی عصر سهشنبه در نشست نقد و بررسی «فصل توتهای سفید» در برنامه «عصرانه داستان» که در حوزه هنری قم برگزار شد، گفت: بهشخصه هر چه میگذرد در ادبیات داستانی نسبت به زبان و نثر حساس میشوم. اوایل قصه و طرح برایم مهم بود اما این روزها بیشتر علاقه دارم در زبان و نثر اتفاق بیفتد.
وی ادامه داد: آنچه در کتاب مشهود است این است که نویسنده تلاش کرده بود و زبان و نثر به چشم میآمد و از دل کار بیرون نزده بود.گاهی برای خلق زبان نویسنده به دام بازیهای زبانی میافتد و کار تصنعی میشود و دل مخاطب را میزند اما در این کار کاملاً مشهود است روی نثر زحمت کشیده شده و مخاطب از داستان لذت میبرد.
رکنی تصریح کرد: برخی کلمات، خاصِ یک زیستبوم است و ممکن است مخاطب به معنای کلمه پی نبرد. چون این کلمات نامانوس است یا باید قرینهای در متن باشد که معنای کلمه را روشن کند یا لازم میشود پاورقی بیاوریم و زحمت را از دوش مخاطب برداریم. البته هر چه پاورقی در کتاب کمتر باشد بهتر است چرا که فراوانی پاورقی باعث سکته در خوانش میشود.
این نویسنده به اسم رمان اشاره کرد و یادآور شد: عنوان کتاب برایم جالب بود. «فصل توتهای سفید» معمولاً خرداد است اما من خرداد را در کتاب پیدا نکردم و نمیدانم به این موضوع رابط داشت یا نه، که من پیدا نکردم.
نویسنده کتاب «سنگی که نیفتاد» ادامه داد: موضوع مثبت دیگر تاریخی بودن کتاب بود. مشخص است که نویسنده یا تسلط خوبی روی تاریخ دارد یا پژوهش خوبی انجام داده است اما سر اینکه تاریخ چقدر باعث ارتقای اثر شده میتوانیم گفتوگو کنیم.
وی افزود: این داستان نیاز به فلشبک دارد چرا که قصه از وسط زندگی شخصیت آغاز میشود. لذا نیاز داریم اطلاعات بیشتری درباره او داشته باشیم اما این فلشبکها بیشتر به ما اطلاعات میدهد و باعث شخصیتپردازی در داستان نمیشود و اینکه این موضوع ما را را به خط اصلی داستان برساند، کمتر کمک میکند.
رکنی اضافه کرد: داستان، داستان زنان ایرانی است چرا که به مسائل زنان میپردازد و توی زنانه بودن خودش رمان موفقی است و بهخوبی زن دهه ۵۰ را روایت میکند. رمان توانسته تا اندازهای چندصدایی زنانه را روایت کند و ما صدای زندگی و نقطه امید را در آن میبینیم.
ادبیات دایره واژگانی مخاطب را افزایش میدهد
سیده عذرا موسوی نویسنده رمان «فصل توتهای سفید»، گفت: قبل از هر چیزی سوژه مشخص میکند کار برای کدام دسته از مخاطب نوشته شود. اگر کاری برای نوجوان است را برای بزرگسال روایت کنید، سوژه نابود میشود و بالعکس. من در مسیر نویسندگی با سوژههایی مواجه میشوم و از یک زمانی برای نوجوان نوشتن به دایره عمل من اضافه شد، در حالی که من نوشتن را برای بزرگسال شروع کردم.
وی افزود: مدرک من ادبیات کودک و نوجوان است و پیش فرض مخاطب این است که من برای کودک و نوجوان مینویسم اما من نوشتن را برای بزرگسال شروع کردم.
موسوی با اشاره به بخشی از داستان «فصل توتهای سفید»، گفت: با توجه به کلماتی که در کتاب به کار رفته است یکی از وظایف ادبیات این است که دایره واژگانی مخاطب را افزایش دهد و مخاطب با یک جستجو و مطالعاتی میتواند معنی کلمات را پیدا کند. این موضوع هم به نفع مخاطب و هم آثار ادبی است.
موسوی بیان کرد: بهنظرم مخاطب هم باید دست به پژوهش بزند تا از نظر ادبی ارتقا پیدا کند. به هر حال اینگونه واژهها در کتاب کم است و تا این حد برای یک کتاب ادبی قابل قبول است و مخاطب میتواند با تامل در فحوای کلام به معنی واژه پی ببرد.
نویسنده «فصل توتهای سفید» افزود: هیچ قصه نگفتهای در جهان وجود دارد، ممکن است دقیقاً همان نباشد اما بخشی از آن میتواند باشد اما نوع روایت کردن و استفاده از زبان که برای من نثر و زبان بسیار مهم است و زمان مبسوطی برای آن کنار میگذارم، میتواند بین آنها تفاوت ایجاد کند.
نظر شما