سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهدی نجفی، دبیر کارگروه دائمی شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی: ادبیات عرفانی در ایران، به ویژه از عصر سنایی غزنوی به بعد و در دوره شاعرانی چون عطار، مولوی، سعدی و حافظ، با زبان فارسی پیوند یافته است و ترویج زبان فارسی، توانمند ساختن آن و ایجاد غنای فرهنگی، در سرلوحه آن قرار داشته است. اگرچه در آغاز، عرفا به زبان عربی مینوشتند و بزرگان و مشایخ مانند دیگر صاحبان اندیشه، دانستههایشان را بر پایه این زبان، مکتوب میکردند؛ اما به محض اینکه زبان فارسی این قابلیت را پیدا کرد که وارد عرصههای فکری و علمیِ گوناگون شود؛ عرفان نیز رنگ زبان فارسی به خود گرفت. پس از مدتی شُمار عارفانی که به زبان فارسی مینوشتند و میسرودند نسبت به عربی نویسان فزونی گرفت. مناسبت نزدیک زبان فارسی با عرفانِ اسلامی و ظهور بزرگان فارسی زبان در عرصه عرفان، باعث شده بعضی محققان از یک جریان قوی در سنت عرفانی یاد کنند که در شعر فارسی تبلور یافته است و از سنایی و عطار و مولانا، به عنوان نمایندگان این جریان یاد میکنند. در شاخۀ عملی عرفان که عارفان و شاعران بزرگ خراسان (از جمله شاعران یادشده) به آن نام بُردارند، آثار ماندگاری برجای مانده که سرشار از معانی عرفانی، الفاظ شیرین، تمثیلها و حکایتهای زیباست.
هنگامی که سخن از ادبیات عرفانی در ایران میشود، باید از سرآمد شاعرانِ عارف، مولانا جلالالدین محمد بلخی یاد کرد که هم در عرصه ادب عاشقانه عرفانی بیمانند است و هم در عرصه ادب تعلیمیِ عرفانی. مثنوی معنوی، اثر گرانسنگ او، از بهترین و غنیترین میراث عارفانه به شمار میآید.
مولوی شاعری است که زبان خویش را پارسی میخوانَد و چنان شیفته و دلداده زبان پارسی است که سخن گفتن به این زبان را، چون شکر خوردن و مزه کردنِ شهد توصیف میکند:
مسلمانان مسلمانان، به کوی او سپاریدَم / بر آن خاکم بخسبانید که زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان، زبانِ پارسی گویم / که نَبْوَد شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
مولوی فارسی را زبان ذوق و چَشِش و کَشِش نیز میداند:
پارسی گوییم، یعنی این کَشِش / زان طَرَف آید که آمد آن چَشِش
چشم هر قومی به سویی مانده است / کان طرف یک روز، ذوقی رانده است (مثنوی دفتر اول)
مولوی به زبان عربی، ترکی و یونانی آشنایی و اِشراف کامل دارد؛ ولی به غیر از چند غزل و ابیاتِ نادر و پراکنده ترکی، عربی و یونانی؛ حجم عظیم دیوان کبیر و مثنوی را به زبان فارسی میسُراید. او در سرودن شعر، فارسی را آگاهانه و به عمد به خاطر نزدیک شدن به توده مردم و بالا بردنِ سطح درکِ آنان، به خاطر رهانیدن غریق از گردابهای نادانی، نه به خاطر رهاندن گلیم خویش از تندباد حادثهها، برگزیده است.
این مقدّمات بیان شد تا به نقشی بپردازیم که کرسیهای مولوی پژوهی میتوانند در صیانت از زبان فارسی و ترویج و پاسداشت آن ایفا کنند. بدون تردید استفاده از ظرفیت کرسیهای مولوی پژوهی در این عرصه ضرورتی تام و تمام دارد و در این راستا، سزاوار است از حرکتهای شایستهای که انجام شده یا میشود، حمایت گردد. بدون تردید یکی از شخصیتهایی که میتوان ایشان را تکاپوگر اندیشهها از معبر واژهها دانست، علامه فقید استاد محمدتقی جعفری فیلسوف، فقیه و عارف نامدار معاصر است که با نگارش و تدوین کتاب سترگ «از دریا به دریا: کشف الابیات مثنوی» کمک شایانی به مولوی پژوهی از منظر واژگان و ابیات زبان فارسی کرده است. کافی است که جوانان و دانشجویان ما این کتاب را مطالعه کنند تا دریابند چه مایه از دانش و چه میزان از زحمت و دقت و ممارست در آن به کار رفته است. خوشبختانه نرم افزار کتاب «از دریا به دریا» نیز موجود است و از ویژگیهای این نرم افزار آن است که متن کامل شش دفتر مثنوی بر اساس نسخه رمضانی، در آن قابل جستجو است. اقدامات شایسته دیگری هم در سالهای اخیر صورت پذیرفته است؛ از جمله تدوین چندین لوح ادبیِ قرائت لُبِ لُباب مثنوی و قرائت گزیده غزلیات شمس که در واقع یک نرم افزارِ کاربردی برای همه دوستداران اشعار مولانا و مولوی پژوهان است. این گونه الواح فشرده، کمبودهای ناشی از آموزش از راه دور و دروس غیر حضوری را جبران میکنند. هدفِ اصلی چنین نرم افزارهای کاربردی در حوزه زبان و ادبیات فارسی؛ گسترش زبان و آموزش مهارتهای ادبیِ موجود در آن زبان است که تلفظ صحیح کلمات و رعایت اوزان عروضی در درست خوانیِ اشعار، از آن جمله است. این نوع استفاده از اطلاعات، علاوه بر رعایت اقتصادِ زمان از اتلاف هزینههای ناشی از جستجو و گردآوری منابع اطلاعاتی نیز جلوگیری میکند. البته تجربیات موفق دیگری نیز در این زمینه موجود است که از جمله میتوان به لوح ادبی «حافظ لسان الغیب» اشاره کرد.
نه تنها از ظرفیت کرسیهای مولوی پژوهی که باید از ظرفیت دیگر کرسیها نیز در جهت ترویج و صیانت از زبان فارسی بهره جُست. باید توجه کنیم که گسترش زبان و فرهنگ ایرانی زمانی میسر میشود که ابتدا کاخ عظیم آن در این مرز و بوم برافراشته باقی بمانَد و آن را از هرگونه باد و باران، سلیقه انگاری، سُست اندیشی و مسامحه مصون بداریم و سپس، در پی راههای گسترش و ترویج زبان و ادب پارسی باشیم. در واقع در ابتدا میبایست اقداماتی در سطح عمومی جامعه صورت پذیرد و پس از آن یا به موازات آن، در سطح نخبگانی نیز تلاش صورت گیرد و از ظرفیت نخبگان و دانش آموختگان زبان فارسی بهره گرفته شود. برای مثال، در زمینه مولوی پژوهی میتوان اقدام به دایر نمودن جلسات مثنوی خوانی برای عموم کرد و از دانش اساتید و دانشجویانِ توانمند زبان و ادبیات فارسی در جهت گسترش فرهنگ مولوی پژوهی در بین عموم مردم بهره جست.
اینک که صحبت از ترویج و صیانت و پاسداشت زبان فارسی شد، به عنوان دبیر کارگروه دائمی شورای هماهنگی پاسداشت زبان فارسی، لازم میدانم یادآور کنم که باید در کنار رویکردهای ترویجی در داخل و در کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان، در باب مخاطراتِ پیش روی زبان فارسی و تهدیدهایی که در این زمینه وجود دارد کار آسیب شناسیِ علمی و دانشگاهی صورت بگیرد.
و سر انجام اینکه، مواردی همچون تشکیل سند راهبردی زبان فارسی، جلوگیری از اقدامات انفعالی و حرکت بر طبق نقشه راه، شناخت انگیزه داوطلبان آموزش زبان فارسی، تحقق دیپلماسی عمومی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، جلوگیری از تعطیلی بخشهای زبان فارسی و فراهم کردن مقدمات تبدیل زبان فارسی به زبان علم طی پنجاه سالِ آینده طبق فرمایش مقام معظم رهبری؛ از دیگر اقدام هایی است که میبایست به جِِدّ و با قوت تمام دنبال شود.
در پایان ضمن تقدیر از تلاشهای استادان و پژوهشگران عزیز در عرصه سترگ مولوی پژوهی، آرزوی موفقیت و بهروزی برای تمامی دست اندرکاران چهارمین همایش بینالمللی مولوی پژوهی خصوصاً استاد ارجمند جناب آقای دکتر سیدعلیاصغر میرباقریفرد رییس کرسی مولوی پژوهی دارم. امید آنکه ضمن فراهم نمودن بسترهای مناسب در کشور در جهت مولوی پژوهی، اهداف بلند علمی در این زمینه نیز تحقق یابد.
نظرات