سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «من اعتراف میکنم» تالیف محمد رحمانی برگزیده شانزدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد در بخش مستندنگاری شد. محمد رحمانی در این باره گفت: ابتدا از خبرگزاری کتاب تشکر میکنم، زیرا در زمانهای که مشتری بازاری به معنی اینکه به کتاب توجه کند، وجود ندارد و کتاب در عرصه رسانه به معنی واقعی کلمه مهجور است، در خط مقدم دفاع از این سرمایه عظیم فرهنگی کشور قرار دارد.
وی افزود: کتاب «من اعتراف میکنم» یک کتاب تقریباً هزار صفحهای در مورد یکی از اعضای مرکزی سازمان مجاهدین خلق در پیش از انقلاب است که البته کتاب بر روی آن فرد یعنی وحید افراخته، عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق متوقف نشده و به زندگی و زمانه او پرداخته است. شخصیتی به نام وحید افراخته داشتیم که اتفاقاتی برایش رخ داده است. وحید افراخته از یک جوان خوشگذران در یک خانواده غیرمذهبی به یک فرد کاملاً مذهبی تبدیل میشود و بعد در ادامه به یک چریک جدی معتقد به مبارزه مسلحانه و به یک مارکسیست که دوست خود را به راحتی حذف میکند، تبدیل میشود. ماجرای تغییر ایدوئولوژی او تا نهایتاً دستگیری، بریدن و اعترافات گسترده و اعدام ادامه مییابد. این خود یک روایت دارد که بسیار جذاب و تکاندهنده و مستند است. در کنار این روایت اصلی خرده اتفاقهای دیگری رخ داده است. شریف واقفی خودش زندگیش چگونه بوده است؟ ارتباطش با آنچه که معروف شده است به همسرش چیست؟
رحمانی بیان کرد: خیلی در روایت درست تلاش کردیم، با توجه به اینکه بسیاری از این موارد برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران مطرح میشود. شما را ارجاع میدهم به مصاحبههایی در طول یک سال گذشته و از زمانی که این کتاب منتشر شده است از شخصیتهای مختلفی که از سازمان مجاهدین خلق تجربه ارتباط با سازمان از داخل و خارج کشور را داشتند. خیلی از این اعضا امروز اپوزیسیون جمهوری اسلامی هستند. ولی وقتی در مورد کتاب صحبت کردند، گفتند خیلی از نکات را برای اولین بار ما در مورد سازمان از این کتاب متوجه شدیم. نگفتند دروغ است، چون نمیتوانستند بگویند دروغ است. اسم کتاب را نبردند و برای اینکه تبلیغ نشود، گفتند کتاب رژیم، چون کتاب محکم و مستند است و به روش علمی نوشته شده است.
وی در ادامه گفت: اعتقاد داریم در نوشتن کتاب باید به مخاطب عمق بدهیم. باید مخاطب به دانش پایه دست یابد. ما کار تبلیغاتی برای خودمان قائل نبودیم اگرچه معتقدیم اگر کتاب درست تدوین شود، روش تبلیغاتی هم به درستی ایفا میشود. کتاب پر از خردهروایتهای جذاب است که باعث شده است برخلاف پیشبینی بسیاری که میگفتند کتاب هزار صفحهای آن هم در مورد بخشی از تاریخچه یک سازمان مخاطب نخواهد داشت. الان چاپ چهارم کتاب هم انجام شده است. ضمن اینکه انتشارات ایران اصلاً در مورد این کتاب توزیع نداشت و کتاب ما در کتابفروشیها نیست.
رحمانی با بیان اینکه کتاب مستند است، افزود: اساساً مستندنگاری و ارزش تاریخی را دستهبندی میکنیم. ابتدا سندهای مکتوب برای من در اولویت است. سندهای مکتوب چند دسته هستند. نامهها و اسناد ساواک سندهای دولتی محسوب میشود. بخشی دیگر مطبوعات و رسانههایی است که در همان مقطع خبری را انتقال دادند. این چهارچوب اولیه است برای اینکه بر اساس آن پیش برویم و بخش دیگری از پازل را کامل کنیم.
وی بیان کرد: طبیعتاً در کنار این روایتهای پسینی هم داریم. این روایتهای پسینی بخشی تاریخ شفاهی است که نمیتوان نادیده گرفت، اگرچه تاریخ شفاهی یکسری خطاهایی دارد که گریزناپذیر است. چون هر چقدر از آن زمان فاصله بگیرد ممکن است به اعتبار آن خدشه وارد شود. حافظه ضعیف میشود و البته نمیخواهم تاریخ شفاهی را نقد کنم. ولی با اینهمه بخشی از تاریخ شفاهی در تاریخ رسمی و تاریخ مکتوب وجود ندارد و ما به سراغ تاریخ شفاهی رفتیم. خود این تاریخ شفاهیها چند دسته است. بخشی خاطرات است که در بخش منابع کتاب آورده شده است.
رحمانی در ادامه گفت: ولی بر روی این نقطه متوقف نشدیم و به سراغ مصاحبههای اختصاصی رفتیم که برای این کتاب گرفته شده است. ما ساعتهای طولانی با شخصیتهای متفاوتی که به صورت مستقیم درگیر پرونده بودند، گفتوگو کردیم و این سخنان برای اولین بار در کتاب «من اعتراف میکنم» مطرح شد. با احمدرضا کریمی در حدود ۵۰ تا ۶۰ ساعت گفتوگو داشتیم. احمدرضا کریمی زندانی بود که شبیه وحید افراخته بود. او هم بریده بود و همکاریهایی با ساواک داشت و کیفرخواست و متن مصاحبه وحید افراخته به قلم او بود. ماهها طول کشید تا او را پیدا کنیم که خط برای اوست و او را راضی کنیم تا با ما گفتوگو کند.
وی افزود: کلی مصاحبه اختصاصی داریم. این مصاحبهها گرفته شده، پیاده شده و گل مصاحبهها انتخاب شده و در متن نشسته است تا بتواند متن کتاب را روان کند. علاوه بر همه اینها در زمان نگارش با خودمان گفتیم که ما بخشی مخاطب داریم که خیلی اهل تاریخ معاصر نیست، پس اینها را به حال خودشان رها نکنیم. به خاطر همین برای تمام شخصیتهای کتاب پینوشت در همان صفحه کتاب آورده شده است. یک مدخلنویسی جدی داشتیم تا کسانی که اولین بار کتاب را میخوانند، بتوانند با کتاب ارتباط بگیرند. چون شخصیتشناسی کتاب کامل بود، نقطه ابهام برای ذهن مخاطب باقی نگذاشتیم. سعی کردم تا کلماتی که کمی ثقیل بود را ساده کنم. چون سالها کار روزنامهنگاری کردم برایم مهم بود که ضمن اینکه مفاهیم عمیق را مینویسم، سادهنویسی نیز با توجه به اینکه بخشی از کار مربوط به تغییر ایدئولوژی و فهم مارکسیست بود، رعایت شود.
محمد رحمانی در پایان سخنانش به جایزه جلال آل احمد نیز اشاره کرد و گفت: مهمترین نتیجه چنین جوایزی و جایزه جلال آل احمد این بود که کتابهای مولفان بیشتر دیده میشود و از مهجوریت خارج میشود. خارج شدن کتاب از مهجوریت بزرگترین دستاورد جایزه جلال است.
نظر شما