شاه منصور شاه میرزا در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با بیان اینکه فرهنگ شاید تنها ابزار و وسیلهای باشد که ما، دو ملت تاجیک و ایرانی را به هم پیوند میزند، درباره ویژگیهای مشترک فرهنگی میان ایران و تاجیکستان، عنوان کرد: این فرهنگ که تاریخ و سابقه بیش از هزارساله دارد، مایه تفاخر و بالندگی ماست و مردم تاجیکستان همچنان که در ایران نیز مشاهده میشود، به این فرهنگ میبالند و مینازند و مشاهیر و مفاخر آن را از جان دوستتر دارند. به طوریکه زیارت آرامگاه بزرگان ادب فارسی و تاجیکی برای آنان بیشترین و بهترین اقبال محسوب میشود و هر تاجیکی که پایش به خاک ایران برسد، ابتدا در پی زیارت قدمجا و آرامگاه بزرگانی مثل فردوسی، عطار، خیام، حافظ، سعدی و کمال خجندی-شاعر و عارفی که از خجند تاجیکستان برخاست و در تبریز مدفون شد- است. اشعار شعرای معاصر ایران در کتابهای درسی دبستان، مدارس متوسطه و عالی به طور فراوان آمده و دانشآموزان تاجیک از همان سال اول تحصیل با زندگی و آثار شاعرانی همچون ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، رهی معیری و سهراب سپهری و در دورههای بعدی با نثر نویسندگانی همچون محمدعلی جمالزاده، گلشیری و محمود دولتآبادی آشنایی پیدا میکنند و زبان آثار همه این گویندگانِ بانام برای خواننده تاجیک مفهوم و قابل فهم است. قهرمانان و دلاوران و شاهان ایران فرهنگی همچون رستم دستان، فریدون، سیاوش، کوروش کبیر، بابک خرمدین، یعقوب لیث صفاری و ابومسلم خراسانی، حلقه وصل دو ملتِ برادر است که در بنیاد کاخ بیگزند ادبیات و تاریخ سهم مشترک دارند و جای افتخار همه ما فارسیگویان است که زادگاه و آرامگاه پدر شعر فارسی، استاد رودکی در تاجیکستان، شهرستان پنجکنت قرار دارد.
این پژوهشگر و کارشناس میز تاجیکستان مؤسسه فرهنگی اکو در پاسخ به این پرسش که «رد و نشان اشتراکات فرهنگی تا چه میزان در آثار کهن موجود در ایران و تاجیکستان مشهود است؟»، توضیح داد: سعدی در گلستان از مردی سمرقندی حکایت میکند که در حال غرق شدن در جیحون است، حافظ شعر استاد رودکی، بوی جوی مولیان را تضمین میکند «خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی» و این تنها حافظ نیست که قصیده سرای اولین گوینده شعر فارسی را نظیره (همانندسازی) کرده بلکه هزاران غزل دیگر در پیروی از این نظم زیبا گفته شدهاند «بوی باغ و گلستان آید همی / بوی یار مهربان آید همی» (مولانا). در مدارس عالی بخارا، سمرقند، خجند، خیوه و فرغانه، گلستان سعدی و دیوان حافظ و میرزا بیدل به عنوان کتب درسی تدریس میشده و فردوسی در شاهنامه از شهرهایی نام میبرد که امروزه در ماوراءالنهر قرار دارند و در مجموع خاطرات و سفرنامههای زیادی به این مهم اشاره دارند.
شاه میرزا درباره تأثیر پیشینههای فرهنگی، قصهها و آداب و رسوم میان ایران و تاجیکستان، بر خلق آثار ادبی و هنری، عنوان کرد: از لالایی مادران بر سر گهواره اطفال تا بدرقه از دسترفتگان به سینه خاک، همه و همه با شعر انجام میشود و تاجیکان را در این میان اشعار فراوانی است. افسانههایی همچون شنگول و منگول، داستانهای گلپری و سبزپری، ورقه و گلشاه و فرهاد و شیرین همچنانکه در ایران رایج است، در میان ما تاجیکان نیز از شهرت زیادی برخوردارند. نوروز-این جشن شادمانی زمین و آسمان- از بدو پیدایش تاکنون در میان مردم ما رواج دارد و در هیچ کشور دنیا نوروز همانند تاجیکستان با شکوه و جلال نکوداشت نمیشود. جشن مهرگان و سده نیز در میان تاجیکان محبوب است و آن را به بهترین نحو جشن میگیرند. نامگذاریهای ما نیز شبیه است و اکثر نامها از شاهنامه برگرفته شدهاند و رئیس جمهور تاجیکستان نیز تاکید کرده که شاهنامه فردوسی بهترین نامنامه است و برای فرزندانتان از این کتاب ارجمند نام برگزینید. همچنین امامعلی رحمان، رئیس جمهور تاجیکستان اخیراً دستور داد شاهنامه با شمارگان زیاد منتشر و در دسترس هر خانواده تاجیک به طور رایگان قرار بگیرد. ما در زمان شوروی سه فیلم بر پایه داستانهای شاهنامه تدوین کردیم، داستان رستم، سیاوش و کاوه آهنگر که با استقبال زیادی مواجه شدند. جا دارد کارگردانها و سینماگران دو کشور در زمینه شاهنامه فیلم مشترک بسازند و یا داستانهای شیرین ابومسلم نامه و سمک عیار و هزارویک شب و یا درباره کوروش کبیر، افتخار همه ما فارسیگویان که نخستین اعلامیه حقوق بشر را تدوین کرد و یا یعقوب لیث، نخستین امیری که دستور داد با فارسی شعر بگویند و دهها بزرگی که برای ما ایدهآل و سرمشق زندگی محسوب میشوند، موضوع کار برای هنرمندان دو کشور است. همچنین میرسید علی همدانی، شاعر و عارف بزرگ که از همدان برخاست و در کولاب تاجیکستان آرمید و مزارش زیارتگاه رندان جهان است و یا کمال خجندی که در تاجیکستان زاده شد و در تبریز خفت. اینها نقطههای وصل دو ملتند و باید به آنها توجه جدی شود.
نویسنده آثاری همچون «باغ شفتالو»، «سرمه دل» و «هزار قندل» با بیان اینکه زبان مهمترین عامل پیوند ملتهاست، گفت: آیا جای افتخار نیست که شمای ایرانی اشعار شاعران تاجیک را بهراحتی متوجه میشوید و ما نیز دیوان حافظ و کلیات سعدی را همین گونه توتیای دیده و دل میکنیم؟ ما و شما بدون مترجم زبان یکدیگر را درک میکنیم و رؤسای جمهوری ما بدون مترجم مینشینند و صحبت میکنند. فیلمهای ساخت ایران و شبکههای تلویزیونی ایرانی در کشور ما هوادار و طرفدار زیاد دارند و همینطور خوانندگان محبوب شما عزیز ما نیز هستند. ایرانیان نیز ترانههای جوره بیک مراد (خواننده آهنگ «جدا از اصل خود میرد کسی ما را جدا کردهست») و دولتمند خال (ترانه «دور مشو، دور مشو» و «شاه پناهم بده») و مرادبیک نصرالدین (خواننده ترانه «میزند باران به شیشه») را دوست دارند. کتابهای صوتی نویسندگان و شعرای شما را به آسانی تهیه میکنیم و متوجه میشویم و قدر این نعمت را باید دانست.
مترجم کتاب «بازگشت خواجه نصرالدین»، درباره اینکه آثار ادبی ایران و تاجیکستان تا چه اندازه در بحث مبادلات فرهنگی قابلیت سرمایهگذاری دارند؟، عنوان کرد: تمام آثار استاد صدرالدین عینی، پدر ادبیات نوین تاجیک و قهرمان تاجیکستان، برخی رمانهای استاد ساتم الغزاده (از جمله رمان «واسع» و داستانهای کوتاه ایشان)، و آثار بزرگانی همچون فضل الدین محمدی یف، بهمنیار، کوهزاد، ساربان، عبدالحمید صمد، مهمان بختی، اشعار استاد میرزا ترسونزاده، مومین قناعت، لایق شیرعلی، بازار صابر، گلنظر و فرزانه، باید در ایران با خط فارسی برگردان و منتشر شوند. البته از برخی از این ادیبان در ایران آثاری منتشر شده است ولی یا با شمارگان اندک هستند و یا به طور شایسته توزیع نشدهاند. از ایران نیز آثاری از نویسندگان و شاعرانی همچون محمود دولتآبادی، قیصر امینپور، محمدعلی بهمنی، فاضل نظری و حسین منزوی باید برگردان و منتشر شوند که همه این نامها برای خواننده تاجیک آشناست و آثارشان نیز بارها منتشر شده است. یک کمیسیون عبارت از فرهنگیان دو کشور باید تاسیس شود و طبق رای طرفین در این زمینه اظهار نظر کنند و در زمینه چاپ آثار ادیبان دو کشور به توافق برسند. شاید در هیچ بخش دیگری همانند ادبیات ما نیاز به همکاری نداشته باشیم. هرچند کارهایی انجام شده ولی هنوز اندر خم یک کوچهاییم.
نظر شما