یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ - ۲۳:۵۲
یک سوژه‌سوزی تمام‌عیار!

درباره کارگردانی بسیار ضعیف، طراحی صحنه و لباس چیزی نمی گویم، چون ماقبل بحث است و نظر. بگذریم از اینکه این فیلم هیچ ارتباطی با کتاب «حوض خون» نداشت و یک سوژه سوزی و فرصت سوزی تمام عیار است.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - امید نعیمی‌خرد، محقق و مستندساز؛ بار اولی که در این ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر دلم برای وزارت ارشاد سوخت، شب افتتاحیه جشنواره بود. همان موقعی که پرویز شیخ طادی کراوات را درآورد و مشغول ادا و اطوار بود و آن حرف‌های مضحکی را زد که خودش هم می‌دانست ریشه آن هیچ ربطی به وزیر ارشاد نداشت؛ حتی خودش هم می‌دانست که برخی از همان تصمیم گیران که به آنها می تاخت دیگر الآن حتی ایران هم نیستند. قاب تلخی بر روی سن تالار وحدت شکل گرفت. ترکیب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره فیلم فجر و کمی جلوتر گزینه پاسداشتی که یک هدیه برایشان آورده بود. حالا از این بگذریم که وزیر چقدر در انتخاب این سوژه پاسداشت نقش داشته است، ولی در انتخاب آقایان مسئول این کار چطور؟

دومین بار که دلم برای وزارت ارشاد سوخت، همین چند دقیقه پیش بود، وقتی مشغول به تماشای فیلم «دست ناپیدا» بودم. یاد جلسه آن روز با وزیر افتادم که وقتی اسم کتاب «حوض خون» آمد، با شور و انرژی همیشگی گفتند که از فیلم «حوض خون» حمایت کردند تا خانم انسیه شاه حسینی آن را بسازند. خب ما هم خدا را شکر کردیم که بالاخره بعد از چند سال قرار است فیلم سینمایی کتاب «حوض خون» ساخته شود. الحق به قدری این کتاب ظرفیت دارد که می‌توان از آن به ده‌ها طرح فیلم‌نامه سینمایی یا یک سریال درخشان رسید.

اکثر سوژه‌های این کتاب البته بهتر است بگویم زنان قهرمان اندیمشکی که در این کتاب با آنها گفت‌وگو شده است، خودشان به تنهایی سوژه یک فیلم سینمایی هستند. از گل سرسبدشان یعنی مرحومه فاطمه اسلامی‌پور گرفته تا خانم گوطلا که اولین بار وقتی زیارتشان کردم، با درد و دل‌هایشان اشکم را درآوردند و طاقت شنیدن نداشتم. اصلاً مگر می‌شود از شیطنت‌های مهین خانم گذشت و از فداکاری‌های خانم آقابزرگ فیلمی نساخت؟ سرگذشت اشرف صمدی‌فر به تنهایی یک فیلم است. زندگی در رخت‌شورخانه، امید و توکل خانم‌ها، اعتقاد راسخ آنها، مطیع و گوش به فرمان بودن امام و رهبرشان حضرت امام خمینی (ره)، مسئولیت پذیری و نقش اجتماعی‌شان، ماجراها و داستان‌های خیلی جذاب هر کدام از زنان، شوخی‌ها و خنده‌ها و گریه‌ها و لحظات فوق العاده غمگین و البته حماسه این زنان را در هیچ کجای دنیا نمی‌توانید پیدا کنید.

نمی‌دانم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آیا نتیجه حمایتشان را دیده اند؟ اگر پاسخ مثبت است، نمی دانم وقتی فیلم دست ناپیدا را تماشا کردند، چه حسی داشتند. اما احتمالاً حالشان طوری بوده که دلم برای وزارت ارشاد کباب شود.

درباره کارگردانی بسیار ضعیف، طراحی صحنه و لباس چیزی نمی گویم، چون ماقبل بحث است و نظر. بگذریم از اینکه این فیلم هیچ ارتباطی با کتاب «حوض خون» نداشت و یک سوژه سوزی و فرصت سوزی تمام عیار است. فقط در این اثنا من مانده‌ام و کلی سوال. واقعاً دانستن سازوکار تایید این فیلم‌نامه خیلی برایم جذاب است. سرمایه‌گذاران محترم حتماً درست و دقیق خوانده بودند و صلاح دانسته بودند که از این فیلم حمایت کنند. خدا خیرشان دهد. اما آخر این چه بلایی بود که بر سر پشتیبانی جنگ و نقش زنان آوردید؟ نیتتان ساخت فیلم کمدی بوده؟ این چه ظلمی بود که در حق محققین و نویسندگان زنان پشتیبانی جنگ کردید؟ چگونه این فیلم در بخش سودای سیمرغ پذیرفته شده است؟

کاش یک نفر پیدا بشود و درباره بلایی که بر سر این موضوع مهم یعنی نقش زنان در پشتیبانی از جنگ آمده است پاسخی بدهد. آقایان بنیاد سینمایی فاربی و بنیاد شهید با ۲۵ و ۵۱ درصد از سهم ساخت فیلم. کاش لااقل شما چیزی بگویید.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها