به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» تالیف کورش سالاری از سوی انتشارات رهآوردمهر به چاپ دوم رسیده است.
در این کتاب میخوانیم: جشنها یکی از مظاهر تمدن و ویژگیهای فرهنگی نزد هر ملتی است که در حفظ هویت و ایجاد همبستگی فرهنگی- اجتماعی نقش بسزایی دارد. نحوه برگزاری این جشنها و فلسفه آنها، جلوهای از اعتقادات، باورها و فرهنگ مردمان یک سرزمین است. همه ملتها، قومها، ایلها و در همه سرزمینها، روزهایی از سال را جشن میگیرند. در ایران باستان جشنهای متعدد با فلسفه و حکمت خاص و در زمانی مشخص از سال با مراسم مخصوص برگزار میشد.
بسیاری از این جشنها در فرهنگ امروز مردم ایران هنوز پابرحاست. شناخت آئینهای سنتی که همواره جنبه ملی- مذهبی داشته است به عنوان یک عامل در جهت تثبیت هویت ملی نقش بسزایی دارد. در واقع این آیینها نه تنها کیستی ما را تعیین میکنند، بلکه عادتها را نیز ایجاد میکنند و این عادتها هستند که تعیینکننده نحوه زندگی انسانها هستند.
هدف کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» آشنایی مخاطبان با پیشینه فرهنگی و آداب و رسوم کهن سرزمین ایران است که بیشتر با شادی و گرامیداشت برکتها و نعمتهای ایران زمین و پیروزی نیکی بر بدی و روشنایی بر تاریکی همراه بودهاند و میتواند انگیزهای باشد برای زنده کردن دوباره و پاسداشت آیینهای زیبایی که همه در راستای احترام به طبیعت، پاکیزگی، دادگری، میهنپرستی و شادی است و سبب تداوم تمدن کهن ایران و فرهنگ پربار آن خواهد شد.
در بخش دیگری از کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» در توصیف چهارشنبه سوری میخوانیم:
جشن «سور» یا چهارشنبهسوری طلایهدار نوروز است و از دورانهای بسیار کهن در ایران زمین مرسوم بوده؛ این جشن، جشنی است ملی و مردمی که ایرانیان در شب آخرین چهارشنبه سال با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن به استقبال بهار میروند.
واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است، ساخته شده است.
در نزد ایرانیان، آتش مظهر پاکی و پاککنندگی و از میان برنده آلودگی بوده، در این روز مردم به گرد آوردن بوته مشغول می شدند و آتش بزرگی میافروختند، (در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش و یا هفت کپه آتش فراهم میکنند که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشد، که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی است که واژه «سوری» نیز به آن اشاره دارد.
به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی، زردی، سستی، بیماری، رخوت زمستانی و مشکلاتشان را بگیرد و به جای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
پیرامون فلسفه چهارشنبه سوری نظریات مختلفی مطرح است:
گروهی از صاحبنظران بر این باورند: چهارشنبهسوری یادمان عبور سیاوش از آتش است. سیاوش یکی از شخصیتهای شاهنامه است که کیکاووس، یکی از فرمانروایان کیانی او را برای تربیت شدن و آموختن مهارتهای جنگی به رستم سپرد. رستم او را با خود به زابلستان برد. بنابراین سیاوش سالها از خانه و خانوادهاش دور بود، اما بعد از بازگشت به ایران با توطئه سودابه به خیانت به پدر متهم میشود و به توصیه موبدان از آتش میگذرد تا گناهکار از بیگناه مشخص شود، البته سیاوش از این امتحان سربلند خارج میشود، برخی دیگر از صاحبنظران نیز تصور میکنند که چهارشنبهسوری بزرگداشت یاد قیام مختار ثقفی است. آنها باور دارند که قیام مختار به خونخواهی امام حسین (ع) در روز چهارشنبه و با روشن کردن آتش روی پشتبامها شروع شد. البته شواهد تاریخی این پیشینه را تأیید نمیکنند.
برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده است. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یومالارباع» -روز نحس- خوانده میشد، بدینترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه به دست اعراب ندهند.
شادروان استاد پورداوود معتقد است: «آتشافروزی ایرانیان در پیشانی نوروز از آیینهای دیرین است و شک نیست که افتادن این آتشافروزی به آخرین چهارشنبه سال پس از اسلام رسم شده، چون ایرانیان شنبه و آدینه نداشتند…روز چهارشنبه یا یومالاربعاء نزد عربها روز شوم و نحسی است. این است که ایرانیان آیین آتشافروزی پایان سال خود را به شب آخرین چهارشنبه انداختند تا پیشامدهای سال نو از آسیب روز پلیدی چون چهارشنبه بر کنار ماند… همچنین چهارشنبهسوری ریشه درگاهنبارِ هَمَسْپَتْمَدَم زرتشتیان و نیز جشن نزول فروهرها دارد که شش روز پیش از فرارسیدن نوروز برگزار میشد.»
روانشاد دکتر بهار نیز معتقد است آتشافروزی و گذاشتن چراغ در کنار غذا بر پشت بام به واسطه جشن آمدن فروهرهاست، تنها به این طریق همه فروشیها (فروهرها) میآیند، نه یک تنه بلکه همه با هم و به کمک هم میآیند و از سیلهای بهاری جلوگیری میکنند و میتوانند اگر دشمنی بخواهد به بازماندگان صدمه رساند او را دفع کنند. جشن بهار را هَمَسْپَتْمَدَم مینامند که جشن آمدن فروهرست و ایشان ذکر میکنند که در گذشته هرگاه جنگ خیلی مهمی در پیش داشتند، سعی میکردند که جنگ را در بهار آغاز کنند، چون فروشیها (فروهرها) در بهار به یاری بازماندگان میآیند.
شادروان استاد فروشی در این باره میگوید: «این آتشافروزی درست پیش از آغاز روزهای گاهانیک یا پنجهوه انجام میگرفته است، زیرا ایرانیان بر آن بودند که فروهرهای نیاکان در آغاز از این روزها به زمین فرود میآیند و برکت و نیکروزی برای خاندان میآورند. در همین روزها بود که برای راهنمایی آنان به هنگام آغاز شب در بالای بام یا صحن خانهها آتش میافروختند و مایه آتش را هم از آتشدان ویژه خانه فراهم میآوردند تا آنها راه خاندان خود را باز یابند و به سوی خانواده بشتابند.
دکتر کورش نیکنام، موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبهسوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکلگیری این مراسم را پس از ورود اعراب به ایران میداند؛ در این باره میگوید: «ما زرتشتیان در کوچهها آتش روشن نمیکنیم و پریدن از روی آتش را زشت میدانیم.»
به هر روی بنمایه این جشن گریز از سرما و فراخوانی گرما و به آتشافروزی سحرگاه اورمزد و فروردین ماه بر میگردد که یادآور پذیرایی و راهنمایی فروهر درگذشتگان است. در واقع ایرانیان باستان در این شب بر بالای بامها آتش روشن میکردند تا کار مقدسی انجام داده باشند و با احترام رفتگان خود، بر این باور بودند که چند روز به نوروز مانده، ارواح به خانهشان برمیگردند که دوستان و کسانشان را ملاقات کنند. به همین جهت خانهها را تمیز میکردند که به اصطلاح خانهتکانی گفته میشود و آتش بر بامها مینهادند تا نور آتش سبب شود، ارواح خانه خود را گم نکنند و این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتشافروزی پنج روز آخر سال در ایران باستان است، به احتمال زیاد ایرانیان برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند.
در ایران قدیم چند روز پیش از نوروز مردمانی به نام آتشافروزان که پیامآور این جشن اهورایی بودند به شهرها و روستاها میرفتند تا مردم را برای این آیین آماده کنند. آتشافروزان، زنان و مردانی هنرمند بودند که با برگزاری نمایشهای خیابانی، دستافشانیها، سرودها و آوازهای شورانگیز به سرگرم کردن و خشنود ساختن مردمان میپرداختند؛ آنها از هفت روز پیش از نوروز تا دو هفته پس از نوروز با پدید آمدن تاریکی شامگاه، در تمامی جایهای شهر و ده آتش میافروختند و آن را تا برآمدن خورشید روشن نگاه میداشتند. این آتش، نماد و نشانه نیروی مهر و نور و دوستی بود. هدف آتشافروزان برگرداندن نیروی فزاینده و نیک به مردمان برای چیره شدن بر غم و افسردگی بود.
آتش بازی در شب چهارشنبهسوری در دوره ناصرالدین شاه و به وسیله فرانسویها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام میشد، پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپخانه صادر شد و مردم در آنجا به تماشای آتشبازی میایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا میشود، درآمد...
از باورها و رسمهای چهارشنبهسوری که هنوز به کلی فراموش نشدهاند و در برخی از شهرها و روستاها هنوز این مراسمها برگزار میشوند، عبارتند از: کوزه شکستن، قاشق زنی، توپ مروارید، فال گرفتن با بولونی، فالگوش، شالاندازی و آجیل مشکلگشا.
متاسفانه امروزه اکثر، آیینها و سنتهای چهارشنبهسوری به فراموشی سپرده شده و به جای آن مردم به ترقهبازی روی آوردهاند و این باعث ایجاد مخالفتهای بسیاری برای اجرای آیین چهارشنبهسوری شده است.
کتاب «جشنهای کهن ایران زمین» تالیف کورش سالاری در ۱۵۱ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۱۵ هزار تومان از سوی انتشارات رهآوردمهر به چاپ دوم رسیده است.
نظرات