سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ زهرا اسعد بلنددوست نویسنده ادبیات پایداری است که حوزه نویسندگی خود را موضوعات امنیتی و شهدای امنیت میداند؛ به بهانه چاپ اثر جدید او «باروت سوخته» گفتوگویی با زهرا اسعد بلنددوست انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
- اسم کتاب جدیدتان چیست و آیا در ادامه کتاب «باروت خیس» پیش میشود؟
پس از کتاب «باروت خیس» جلد دوم این کتاب با عنوان «باروت سوخته» چاپ شده در انتشارات کتابستان به نمایشگاه کتاب تهران آمده است.
- رفتن سراغ موضوعات امنیتی و نوشتن چهارمین کتاب در این حوزه علت خاصی دارد؟
من به شدت به موضوعات امنیتی علاقه دارم و علت انتخاب این موضوع علاقه من بود. موضوعات امنیتی اینقدر میتوانند به روز شوند و از نظر من هیچوقت کهنه نمیشوند. با توجه به شرایط کشور ما و دنیا، باید بیشتر به آن پرداخته شود، خصوصاً با شرایطی که در کشور ما با توجه به هجمه و دروغی که رسانهها به مردم میدهند و به دلیل اینکه ذهن مخاطب خالی است، این دروغ ها را میپذیرد. در این بخش احساس میکنم باید یکسری افراد باشند که آنچه هست را به صورت واقعی روایت کنند، چه از نظر نوشتن کتاب یا ساخت فیلم.
من معتقدم در این حوزه خیلی کمکاری میشود و این کمکاری و نبود بیان درست واقعیتها در وضعیتی قرار گرفتیم که ذهنها به راحتی مسموم شده، میشود و باز هم مسموم خواهد شد، زیرا هیچ تلاشی برای مرهم گذاشتن روی زخمی که رسانههای معاند در ذهن گذاشته میشود، انجام نشده است. یکی از دلایلی که حوزه امنیتی را انتخاب کردیم همین بود.
- انتخاب این موضوع سلیقه خودتون بوده یا سفارشی نوشتید؟
انتخاب این موضوع سلیقه خودم بود زیرا اصلاً سفارشنویسی انجام نمیدهم و علاقهای نیز به ورود به این حیطه ندارم و تا به حال این پیشنهادات را قبول نکردم.
- برای نوشتن «باروت سوخته» از اسناد و منابع استفاده کردید؟
برای نوشتن «باروت سوخته» معمولاً از اخبار و مستندات استفاده کردم، اخبار و تیترهای خبری که میخوانم را با داستان آن مرور میکنم و پرونده هر کدام به صورت فیلم، مستند یا نوشتاری دنبال میکنم. به راحتی میتوان از بین آنها قصه درآورد زیرا آن قدر در دنیای امنیت قصه وجود دارد که میتوان با خواندن هر تیتر، بالغ بر هزار رمان تولید کرد. نوشتن «باروت سوخته» بر اساس اتفاقاتی بود که در عراق و کردستان عراق افتاد. من فقط از منابع خبری استفاده کردم.
من از بچگی به این علاقه داشتم که یک تصویر را ببینم و بر اساس آن تصویر که در ذهن من نقش میبست، داستانی راشکل دهم. مثلاً یک فرد قصهای در خصوص فردی میگفت، علاقه داشتم ادامه داستانش را خودم بسازم. یا اینکه برای آن تصویری که میدیدم شروع به تصویرسازی کنم.
اینکه به تیترهای خبری اشاره کردم به این خاطر بود که اگر تیتری بخوانم و برای آن تیتر قصهسازی کنم را خیلی دوست دارم. مثلاً از جاسوسها در سراسر دنیا اطلاعات زیادی نیست و در اخبار یک اطلاعات کلی میدهند و اصل و کامل قصه گفته نمیشود. اینکه من برای یک جاسوس یک دنیای قصه و یک دنیای واقعی بسازم از علاقه من است.
- چند درصد داستان یا واقعیت تطابق دارد؟
نمیتوان به صورت درصدی گفت، زیرا برگرفته از داستانهای واقعی بوده و بخشی از آنها تصور است.
- بازخورد مخاطب نسبت به «باروت خیس» چطور بود؟
بازخورد به این کتاب خیلی خوب بود. البته میتواند بازهم بهتر شود. شخصیت اصلی قصه یک جاسوس اسرائیلی بود که داستان را روایت میکرد. من فکر میکردم مخاطب نمیتواند با آن ارتباط بگیرد و از این بابت نگران بودم. زیرا این فرد جاسوس و اسرائیلی بود و این امر میتوانست ارتباط گرفتن را خیلی سخت کند. اما زمانی که کتاب برای خوانش مخاطب رفت، دیدم مخاطب کتاب را خیلی دوست دارد و برعکس چیزی که فکر میکردم مخاطب اریحا را خیلی دوست داشت. اریحا یک جاسوس است که چند شخصیت دارد و هر بازه از زندگی خود را با یکی از این شخصیتها سر میکند و در قالب یکی از آنها رفتار میکند. هیچ شخصیت مستقلی برای خودش قائل نیست و خودش هم نمیداند کدام از اینهاست. مخاطب جنگ، جدل، دوستی و ارتباطی که این شخصیت با شخصیتهای درون سر خود دارد را خیلی دوست دارد.
- چرا طرح جلد کتاب قبلی عوض شد؟
طرح جلد کتاب «باروت خیس» تغییر کرد که دو دلیل داشت. از نگاه خودم، طرح جلد کتاب، روحی را که باید از قصه میگرفت و به مخاطب میداد، در خود نداشت و من و مخاطب این طرح جلد را دوست نداشتیم. خیلی پیش میآمد که بگویند این چه طرح جلدی است و بر چه اساس انتخاب شده است. همچنین قرار بود این سری کتابها یک یونیفرم ثابت داشته باشند که مشخص شود این کتابها در امتداد هم هستند و بهم مرتبط هستند و به همین دلیل به نتیجه رسیدند که طرح جلد تغییر کند.
- بعد از «باروت سوخته» باز هم کتابی با این موضوع مینویسید؟
انتهای کتاب «باروت خیس» گفته شده که ادامهای وجود خواهد داشت، زیرا به نظرم قصههای امنیتی آنقدر جای پرداخت و مانور دارد که میتوان تا بینهایت پیش رفت و تصمیم بر این است که همچنان ادامه پیدا کند.
در دنیای الان که با هجوم خبرهای مختلف روبهرو هستیم، از مخاطب درخواست دارم چشمبسته هر خبری را نپذیرند، در دنیایی هستیم که با وجود هجوم اخبار اگر کمی سرچ کنیم میتوانیم به اصل خیلی چیزها برسیم. بازیچه دست رسانهها نشوند. دومین درخواست اینکه سیگار نکشید. شخصیت قصه و رفتار آن نباید باعث شود شما به سیگار میل کنید زیرا آن فقط برای شخصیت قصه است و بس.
سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم، بسازیم» ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه در مصلای امام خمینی(ره) و همزمان بهصورت مجازی در ketab.ir برگزار میشود.
نظر شما