سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: پنجم خردادماه، روز ملی حمایت از خانواده زندانیان یا «نسیم مهر» است؛ خانوادههایی که شاید کودکانی در آن حضور داشته باشند که هیچ نقشی در به زندان افتادن سرپرست این خانواده نداشتهاند اما جزو اولین قربانیان این اتفاق هستند.
هرساله برای پاسداشت جایگاه انسانی زندانیان و خانوادههای آنان و همچنین برخوردی اخلاقی با آنها، حمایتهای فرهنگی و مادی زیادی از آنها صورت میگیرد. خواندن کتاب کودک مناسب برای فرزندان این خانوادهها نیز، میتواند یکی از حمایتهای فرهنگی ما از این اشخاص باشد؛ زیرا کتابهای کودک برای بچههایی که والد زندانی دارند اهمیت بسیار زیادی دارند. این کتابها میتوانند به این بچهها کمک کنند تا با وضعیت خانوادگی خود بهتر آشنا شوند، احساسات و افکار خود را بیان کنند و با ترس و نگرانیهایشان مقابله کنند. خواندن کتابهای کودک مرتبط با این موضوع ممکن است فواید دیگری هم داشته باشد برای بچههایی که والدین آنها در زندان هستند. در ادامه، تعدادی از این فواید را با هم مرور میکنیم؛
- ارائه الگوهای مثبت: کتابهای کودک معمولاً داستانهایی را روایت میکنند که شخصیتهای مثبت و الگوهای تقلیدپذیر را دربرمیگیرند. این الگوها میتوانند به بچهها کمک کنند از رفتارها و ارزشهای مثبت الهام بگیرند و سرنوشتی متفاوت از والد خود و اتفاقی که برای او افتاده است برای خود بسازند.
- تسلط بر احساسات: این داستانها میتوانند به بچهها کمک کنند تا احساساتی را که برحسب این اتفاق برای آنها به وجود آمده، شناسایی کنند و به درستی با آنها برخورد کنند. همچنین کودکان مهارت حل مسئله و روبهروشدن با مشکلات و اتفاقات حاصل از این اتفاق را نیز، در این داستانها یاد میگیرند.
- ارائه اطلاعات: بچههایی که والد زندانی دارند، وضعیت خانوادگی آنها نسبت به دیگر همسنوسالانشان منحصربهفرد است و به این نیاز دارند که درک و آگاهی بیشتری از شرایط خود داشته باشند. کتابهای کودک میتوانند به آنها در درک بهتر وضعیت خود و تقویت اعتمادبهنفسشان کمک کند.
- ارتباط با والد زندانی: خواندن کتابهای کودک ممکن است به فرزندان این والدین کمک کند تا شرایط پیشآمده والدینشان را بهتر درک کنند؛ درنتیجه این یک فرصت عالی برای برقراری ارتباط عمیق با والدینشان است که در زندان حضور دارند.
پس از ذکر فواید مطالعه این آثار برای کودکان، نوبت معرفی کتاب در اینباره است. در ادامه معرفی دو کتاب از انتشارات نردبان را که به همین موضوع اشاره دارد میخوانیم؛
«شبی که بابا رفت زندان»
این کتاب را ملیسا هیگینز نوشته، هایده کروبی ترجمه و انتشارات نردبان منتشر کرده است. این کتاب از زبان کودکی روایت میشود که شبی، مأموران پلیس درحالی که تمام همسایهها به آنها زل زدهاند و تماشایشان میکنند، پدرش را دستگیر میکنند. در صفحههای نخست این داستان، اندوه بزرگ کودکانهای احساس میشود که همدردی مخاطب را برمیانگیزد؛ اما با ورقزدن آن، گویا از شدت این اندوه کاسته میشود و درک چگونگی کنارآمدن با این وضعیت، فضای تاریک غمانگیز داستان را دگرگون میکند. در این داستان، برای کودک مهم نیست پدر چه جرمی مرتکب شده، او پدرش را در هر شرایطی دوست دارد و به مرور زمان درک میکند که قانونشکنی عواقبی دارد. اندوه و کلافگی و عصبانیت در این شرایط طبیعی است؛ اما باید آموخت که چگونه با هر مشکلی کنار آمد.
«من اشتباه پدرم را تکرار نمیکنم»
این کتاب به قلم جولیا کوک و ترجمه جواد کریمی از سوی انتشارات نردبان منتشر شده است. با مطالعه داستان این کتاب، با درگیریهای درونی و احساساتی از قبیل خشم و غم در کودکانی که یکی از والدینشان در زندان است آشنا میشویم؛ اما در میان داستان و پایان کتاب، راهکارهایی را هم، برای کنار آمدن با این موقعیت در داستان میخوانیم. این کتاب برای نوجوانانی مناسب است که از والدین خود به دلیل قانونشکنی خشمگیناند.
نظر شما