سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در دهه سوم اردیبهشت برگزار شد و با فرازوفرودهایش، به کار خود پایان داد. یکی از نکاتی که باعث میشود نمایشگاه در سالهای آتی بهتر برگزار شود، رصد آن از سوی ناشران و پدیدآورندگان است. آنها به نمایشگاه به چه شکل نگاه میکنند؟ این رویداد بزرگ بینالمللی چه تاثیری در آثاری که در آینده مینویسند، خواهد داشت؟ چه ایدهای براس نوشتن به آنها میدهد؟ ارتباط رودرو با مخاطب چه تاثیری در یافتن ایدههای بعدی دارد؟ با طرح چنین سوالاتی، سراغ مولفان و نویسندگان دفاع مقدس و ادبیات مقاومت رفتیم و از برخی از آنها پرسیدیم که نمایشگاه چه فرصتی برای یک مولف، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس ایجاد میکند؟ نصرتالله محمودزاده، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس و ادبیات پایداری به این پرسش اصلی و چند سوال فرعی پاسخ داد.
- نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چه فرصتی برای یک مولف و پژوهشگر دفاع مقدس ایجاد میکند؟ به عبارتی شما با چه نگاهی به این فرصت مینگرید؟
فرصت نمایشگاه بسته به جایگاهی که فرد دارد، متفاوت است، مثلاً امکانی که برای یک پژوهشگر و مولف ایجاد میکند نسبت به ناشر یا ارگانهای به اصطلاح مسئول ادبیات مقاومت متفاوت است. از ارگانها نام بردم، چون فقط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این حیطه مسئولیت ندارد، الان ارگانهای زیادی در رابطه با ادبیات جنگ و مقاومت بودجه و سرفصل دارند، اما فقط مدعی هستند. آنها یک نگاه به نمایشگاه دارند، ناشران یک نگاه دیگر و نویسندگان هم نگاه متفاوتی. مخاطبان هم مردم هستند نگاه دیگری به نمایشگاه کتاب تهران دارند.
- شما به عنوان یک مولف و نویسنده چرا به نمایشگاه کتاب تهران میآیید؟
به عنوان یک مولف و پژوهشگر جنگ هر سال که به نمایشگاه میآیم جستوجو میکنم که چه حرکت جدیدی نسبت به سال قبل در نمایشگاه اتفاق افتاده است؟ آثاری که بیشتر در چشم هستند و مردم به آنها مراجعه دارند، آیا در اثر یک جو تبلیغاتی است یا ایدئولوژی؟ این نکته خیلی مهم است. ضمن اینکه دریابیم چه کتابهایی فروش زیادی دارد؟ کتابهای فروش ویژه را کنار میگذارم. آثاری که تقریظ شدند، هم در فروش ویژه نمیگذارم. چون تقریظ امتیازی است که مقام معظم رهبری برای کتاب قائل میشود و پیام ویژهای دارد که در اینجا مجال بحث درباره آن نیست. پس آن فروش متعلق به کتاب نیست. کمااینکه کتاب قبل از تقریظ چاپ شده، اما به چاپ دوم نرسیده است.
- به نظرتان ناشران هم مخاطبان و آثار آن را رصد میکنند؟
به نظرم مهم است که یک ناشر چنین دیدگاهی داشته باشد. ناشر حاضر در نمایشگاه باید ببیند چه ناشرانی قوی شدند و چه ناشرانی ضعیف. شمارگان کتابها چه تعدادی است؟ چه قدر از این شمارگان چاپ جدید است؟ به عبارتی کمیتگرایی را کنار بگذاریم که یک ناشر با چاپ ۱۰ عنوان کتاب بالاتر از شمارگان ۵۰ هزار خیلی بهتر است از ناشری با ۱۰۰ تا ۱۵۰ عنوان کتاب و شمارگان ۵۰۰ نسخه. هم از نظر اقتصادی هم مخاطب. چه تعداد از ناشران ما مشتری ثابت دارند؟ مشتری ثابتی که باور دارد فلان ناشر هر کتابی منتشر کند، به درد بخور است. اگر با این نگاه به نمایشگاه بنگریم، درمییابیم که نمایشگاه بهترین فرصت برای هر نویسنده و پژوهشگر است. چون با قرار گرفتن در این فرصت با رصد مخاطبان با توجه به دادههایی که به دست میآورد، تکلیفش برای پژوهش و نوشتن درباره یک موضوع مشخص است.
- به عبارتی دادههای نمایشگاه از پرفروش شدن برخی کتابها برای شما به عنوان نویسنده ادبیات مقاومت پیام خاصی دارد؟
بررسی دادههای نمایشگاه به معنای آن نیست که در پژوهش و نوشتن ایدئولوژی و پیام خود را کنار بگذاریم، بلکه این شیوه نگریستن به نمایشگاه کتاب به ما نشان میدهد که به چه شکل پیام خود را به مخاطب منتقل کنیم. لذا در نمایشگاه سراغ غرفههایی میروم که در حوزه فعالیت من کتاب منتشر میکنند و از آنها اطلاعاتی درباره کتابها میگیرم. این شیوه رصد کردن بازار نشر در نمایشگاه کتاب، به من نویسنده و پژوهشگر یک جمعبندی میدهد که وقتی کتاب «سفر سرخ» به شمارگان ۱۵۰ هزار نسخه رسید، مغرور نشوم. همچنین بررسی سوالاتی از این دست که وقتی کتابی مینویسم طی سیسال به طور مستمر به فروش میرسد. چرا فروش یک کتاب متوقف شده است؟
- دغدغه شما به عنوان یک نویسنده برای نوشتن آثاری در آینده چه ایدهای میتواند باشد و نمایشگاه چه نقشی در این ایدهپردازی دارد؟
طرح پرسشهایی از این دست برای این است که بعضی از رمانها در جهان طی مثلاً دو قرن متمادی در با ترجمههای مختلف حال نشر و خواندن هستند، مانند آثار چخوف، داستایفسکی، همینگوی و … این بررسی شامل ۲۵ کتاب خودم میشود هم کتابهای دیگری که در حوزه کاری من است که چه کتابهایی هنوز خواننده دارد؟ چه کتابهایی دیگر مخاطب ندارد؟ من در زمینه داستاننویسی مستند کار میکنم. وقتی به نمایشگاه میآیم یکی از دغدغههایم بررسی داستانهای مستند است که در چه وضعیتی هستند؟ چه کتابهایی در ایران سالهاست به چاپ مسمتر میرسند و هنوز خواننده دارند؟ استمرار در انتشار یک کتاب نشان میدهد که آن اثر در نسلهای متعدد میتواند خواننده خودش را پیدا کند. وقتی چنین بررسیهایی انجام میدهم با خودم به این نتیجه رسیدم که مخاطب من هنوز به دنیا نیامده است. این موضوع نیازمند بررسی دقیق و زیاد است و برای همین باید آینده جامعه خودم را بدانم. نسل بعدی چه میخواهد؟ علاقه و تمرکزش روی چه آثاری است؟ من در خلق آثارم برای او چه باید بکنم؟ این نکات را برای این گفتم که بسیاری از نویسندگان در زمان حیاتشان اصلاً دیده نشدند، اما باور همان نویسندگان که بالاخره روزی دیده خواهند شد، باعث میشود که روزی آثارشان به چندین زبان ترجمه شود. با توجه به آنچه که گفتم به نظرم نمایشگاه برای نویسنده و پژوهشگر بستری است که بتواند در آن ارزیابیهایی در زمینه کارش انجام دهد که در جای دیگری ممکن نیست.
- فرصت روبهرو شدن با طیف وسیعی از مخاطب در نمایشگاه چه فایدهای دارد؟
وقتی در نمایشگاه حضور پیدا میکنم با جوانانی که کتاب میخرند و در میان کتابهای خریداری شده اثری از من هم هست، گفتوگو میکنم تا مخاطب خودم را بیشتر بشناسم. در این گفتوگوها بحثهایی پیش میآید که متوجه میشوم گمشده آنها چیست و بر اساس آن سال آینده کتاب جدیدم را مینویسم. ضمن اینکه در همه این مراحل، اصول و ایدئولوژی خودم را تغییر ندادم. چون منِ ادبیات، از اسب افتاده هستم اما از اصل افتاده نیستم! منظورم از اسب افتاده، همین کتابهای تکراری و شعاری دفاع مقدس است که با تحقیقهای آبکی طبع و نشر و در غرفههای زیادی از نمایشگاه ارائه میشود. به نظرم این کتابها، ضد دفاع مقدس و ضد جنگ هستند از موضع بد دفاع کردن.
- برخی گلایههای ناشران از نمایشگاه تا چه حد پذیرفته است؟
ناشر هم باید از فرصت نمایشگاه استفاده کند و به بررسی آثار و وضعیت نشر بپردازد. در حالی که اگر از آنها بپرسید نمایشگاه چطور بود؟ اولین ایرادی که میگیرند جای ما بد بود! این سخن چه موضوعی را منعکس میکند؟ به عبارتی ناشر با این گله میگوید در نمایشگاه باید غرفهای برایش درنظر گرفته شود که بازدیدکنندگان نمایشگاه هنگام عبور از او هم کتاب بخرند. در حالی که چنین انتظاری را یک دستفروش دارد نه یک ناشر حرفهای! به نظرم ناشر حرفهای آنقدر با خودش اعتبار میآورد که اگر در انباری هم باشد، مخاطبان سراغ آثارش را میگیرند و از او کتاب میخرند و میخوانند. ایراد دیگری که ناشران در عدم ارائه درست آثار خود میگویند کاغذ گران است! این بزرگترین انحرافی است که البته بعضی زیرکانه سود آن را میبرند و یکسری هم چون نتوانستند کتاب خوب چاپ کنند، ایراد را به گردن موضوع دیگری میاندازند. هر وقت وزیر یا مسئول دیگری به نمایشگاه بیاید، اکثر ناشران میگویند کاغذ گران است. در حالی که به نظرم گرانی کاغذ از دلایل دست آخر موفق نبودن ناشران در چاپ کتاب است. مگر میشود که کتاب خوب به چاپ برسد و مردم آن را خریداری نکنند. به نظرم نخست باید دید که کتاب در سبد خانوادهها چه جایگاهی دارد و چه قدر برای خرید کتاب هزینه میکنند؟ به نظرم در سبد خرید خانوادههای ما کتاب جایگاهی ندارد. اگر این حرف را قبول ندارید بهتر است که مسئولان نمایشگاه آماری ارائه دهند که خانوادهها چه قدر از درآمد خود را صرف خرید کتاب میکنند. ضمن اینکه در بیرون همین نمایشگاه یکسری غرفههای خوراکی است که اگر بررسی انجام شود کاملاً مشخص خواهد شد که آنها چه فروشی داشتند و نمایشگاه چه فروشی داشت!
- درباره دادههای نمایشگاه طی چند سال گذشته بررسیهای انجام شد و نتایج آن منتشر شد. به نظرتان این دادهها برای شما تا چه اندازه سودمند است؟
به نظرم باید بررسی کرد که مخاطبان از نمایشگاه چه آثاری خریداری میکنند؟ چه نوع کتابهایی بیشتری فروش را دارد؟ ضمن اینکه فرصت خوبی است که مسئولان بررسی کنند کتابهای جایزه جلال و کتاب سال دفاع مقدس چه فروشی داشتند؟ آیا برگزیده شدن آثار در چنین جوایزی باعث شده که مخاطب به آنها اقبال پیدا کند؟ این نکته خیلی مهمی است. آیا کتابهای جایزه جلال و کتاب سال دفاع مقدس مانند جوایز خارجی خواهان دارند و مخاطب برای خرید آنها صف میکشد؟ چرا کتابخوان ما از طریق آثار برگزیده جوایز داخلی گمشدهاش را پیدا نمیکند. لذا نمایشگاه برای من نویسنده، ناشر و مخاطب جایگاه دیگری دارد. با این نگاه و سوالاتی که طرح شد، پاسخ پرسش شما به دست میآید که نمایشگاه برای هر صنفی جایگاه و کارکرد خاصی دارد. به نظرم اگر به سوالات عمیق فکر کنیم نگاه جدیدی به نمایشگاه کتاب خواهیم داشت.
نظرات