جمعه ۱ تیر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۴
«رفتن به قاف عشق» مجموعه‌ای ساده، شفاف و به‌دور از پیچیدگی است

کیوان ملکی سوادکوهی به بهانه انتشار مجموعه «رفتن به قاف عشق به وقت قرنطینه» گفت: سعی کرده‌ام بیشتر به زبان گفتار با برآیند اتوریته از آنچه به واسطه تجربه زیستم کسب کرده‌ام، و از پنجره خیالم، دست به دقت در رفتار کلمه، بنویسم.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا مجموعه «رفتن به قاف عشق به وقت قرنطینه» ششمین دفتر شعر کیوان ملکی سوادکوهی است که به تازگی از سوی انتشارات هِمِن به بازار کتاب راه یافت. این کتاب از دریچه عشق به روزگاری می‌نگرد که انسان مجبور به انزواست و از پسِ آن، خصلت‌های انسانی محک می‌خورد. به بهانه انتشار این کتاب با شاعر این مجموعه به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید:

ابتدا کمی درباره مجموعه «رفتن به قاف عشق به وقت قرنطینه» و تمایزات آن نسبت به آثار قبلی توضیح دهید.

این دفتر حاصل روزگار وارونه کرونا و بعد از آن است. «قاف»، حرفِ آخرِ کلمه «عشق» و زیستگاه پرنده اساطیریِ البرز یعنی «سیمرغ» است و «قرنطینه» نیز به زمان اپیدمی کرونا بازمی‌گردد که به نوعی بن‌بست انسان امروز در درگیری با ویروسی بود که همه ما راهی پستوی درون کرد و درواقع هشداری برای زیست انسانی‌مان بود. این کتاب پیشتر به همه پرستاران و کادر درمان تقدیم شد؛ آنهایی در روز مبادا جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند تا امید رنگ نبازد و زندگی دوباره جاری شود.

در بخشی از این دفتر گفته‌ام:

«درخت را از مردن نترسان

در نشود

پنجره‌ای می‌شود

برای آمدن آفتاب.....»

درباره تفاوت‌ها باید از مخاطب دفترها پرسید، اما از نگاه من شکل و فرم شعرها از نظر زبانی نسبت به دفترهای قبلی‌ام یکدست‌تر و زایشی‌تر است. همچنین دقت ناشر در چاپ عالی این کتاب بود.

Screenshot_20240615-171226_Instagram.jpg

آن طور که از کارنامه ادبی شما پیداست، از دهه هفتار سرایش شعر را به شکل جدی دنبال کرده‌اید. از لحاظ جریان‌شناسی با کدام جریان‌ها و شیوه‌ها همسو و همراه بوده‌اید؟

کارکرد شعر در هر فرم و زبانی، رابطه با مخاطب است؛ حالا چه در فرم کلاسیک که بعد جریان نیما به سمت تغییر خودش -چه از لحاظ زبانی و شگردهای خاص آن- رفت و چه شعر نو که هر دهه پوست‌اندازی کرد. از لحاظ جریان شعر سعی کردم تا بیشتر به زبان گفتار با برآیند اتوریته از آنچه به واسطه تجربه زیستم در پناه زبان صمیمی و خیال‌انگیزی عاطفی با خودم و مخاطب کسب کرده‌ام، ساده و شفاف بسرایم و نه آنکه با پیچیده حرف زدن دنبال اتفاقی تو خالی باشم.

تجربیات زیستی شما در طبیعت مازندران -که زادبوم نیما یوشیج است- چه تاثیر و نمودهایی را در آثارتان به همراه داشته است؟

به هر حال تجربه زیست و جغرافیا یکی از فاکتور برجسته‌سازی در شعر است. درخت یک رو ساخت دارد و یک زیر ساخت، رو ساخت آن درخت است اما زیر ساخت آن در جنوب ایران نخل و در شمال ایران درختانی همچون سرخدار، نمدار و افرا، را در فرامتن متبادر می‌سازد. شعر نیما تمامش پر است از همین اتفاق‌ها که نوگرایی تازه‌ای را از اتفاق‌های بکر در دایره واژگانی ادبیات پارسی فراهم کرده است. من هم سعی‌ام بر آن است تا با همین نگاه از پنجره خیالم، دست به دقت در رفتار کلمه بنویسم.

«کاش دو سرخدار بودیم

در چکاد جنگلی دور

از کنار هم

تکان نمی‌خوردیم

قرن‌ها!!!!

و

دست هیچ آدمی به ما نمی‌رسید»

حضور در محافل و انجمن‌های ادبی نیز بخشی از کارنامه شما را تشکیل می‌دهد. درباره این سوابق توضیح دهید و اینکه فضای حاکم بر این جلسات را چگونه می‌بینید؟

حدود ۲۵ سال است که دبیری انجمن ادبی قلم شمال در قائمشهر و ساری را برعهده دارم که در این مدت همواره جلسات مدونی تشکیل شده است. با حضور دوستان ناب، چراغ ادبیات در این خاک کهن -که شعر هنر اول آن است- همواره زنده نگه داشته شده که در این راستا شب‌های شعر و آیین‌های بومی و ملی در راستای ادب و فرهنگ برگزار و برپا شد. همچنین برگزاری جشنواره‌ها و حتی جوایز ادبی برای اولین‌بار در شمال کشور و آموزش رایگان نوآمدگان از اهم کارهای این انجمن است. هر آنچه کردیم ایستادن کنار شکوه ادبیات سترگی‌ست که زبانش جز پنج زبان برجسته کلاسیک دنیاست که در زایش مدام شور و شعر می‌آفریند.

به طور کلی، برآورد شما از موقعیت شعر و جایگاه آن در سال‌های اخیر چیست و آینده را چگونه می‌بینید؟

غنای زبان و رسایی آن به دست شاعران نویسندگان هر ملتی برجسته می‌شود. زبان فارسی در کنار دیگر زبان‌های ایران مهم‌ترین کارشان ایجاد تفاهم نامه عاشقانه در کار هم زیستی است، مثل فردوسی که خردنامه ایرانیت ما را سرود. امروز هم شاعران در حال سرودن و زایش سطری بکر برای هر چه باشکوه‌تر کردن این اتفاق‌اند، اگرچه ممکن است خیلی‌ها به بیراه بروند اما همیشه این زمان است که نشان می‌دهد چه سروده‌هایی جاودانگی شاعر و زبان را فراهم می‌کند.

«مردن معنی‌اش را

از دست می‌دهد

حتی در گور هم خیالم

تخت است

چون تو را بوسیدم»

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کیوان ملکی IR ۱۱:۲۵ - ۱۴۰۳/۰۴/۰۱
    سپاس بیکران از مهرتان. همیشه ی همیشه باش همیشگی باش

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها