محدثه احمدی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در توضیح داستانهای دنبالهدار عنوان کرد: در حوزه خلق رمان، این نوع از داستانها در واقع به مجموعهکتابهایی گفته میشود که روایتهایشان از نظر خط زمانی پشت سر هم میآیند و معمولاً قصه ماجراجوییها یا حوادث زندگی یک کاراکتر اصلی را در طیف گستردهای از زمان تعریف میکنند. از طرفی شخصیتهای جانبی و کمکی هم داریم که ممکن است در خلال داستان بروند و بیایند که در این صورت به مخاطب حس آشنایی میبخشند. امروزه میتوان گفت داستانهای دنبالهدار بر دو نوع هستند؛ دستهای که در هر جلد با کلیفهنگر یا نوعی تعلیق به پایان میرسند و مخاطب برای دانستن ادامه ماجرا باید سراغ جلد بعدی برود و میتوان آنها را به سریالهای تلویزیونی شبیه دانست و دسته دوم هم داستانهایی هستند که در هر جلد، پایانی کامل دارند اما در هسته همه آنها، شخصیتی اصلی قرار دارد که زندگیاش در خلال هر قصه ادامه دارد و پیش میرود.
وی که ترجمه بیش از ۳۰ عنوان کتاب را در برعهده داشته، تاکید کرد: در بحث نویسندگی داستانهای دنبالهدار، بیش از همه باید شخصیتهایی خلق کرد که مخاطب با آنها پیوندی عمیق برقرار کند، برایشان اهمیت قائل باشد و از صمیم قلب بخواهد در مسیر داستان با آنها همراه شود و از حوادث زندگیشان سر در بیاورد. همین احساسِ «اهمیت دادن» است که خواننده را وا میدارد جلد به جلد و داستان به داستان پیش برود. از طرفی هم قطعاً پیرنگ داستان مهم است؛ آنچه که همواره کنجکاوی مخاطب را برانگیزد و جایی برای غافلگیری داشته باشد.
مترجم رمانهای «کاخ کاغذی» و «مردی که دو بار مُرد» در پاسخ به این پرسش که «به نظر شما داستانهای دنبالهداری که با موفقیتهای جهانی همراه بودند از چه ویژگیهایی برخوردارند؟»، عنوان کرد: یکی از ویژگیهای اصلیشان، حفظ یکدستی شخصیت یا شخصیتهای اصلی است؛ یعنی کاراکتری که مخاطب در جلد اول با او همذاتپنداری میکند و در ذهنش از او انسانی واقعی میسازد، باید تا آخرین جلد داستان ثبات داشته باشد و این ثبات در تمام جنبهها حتی تکیهکلامها و نوع زبان رعایت شود.
وی که صاحب ترجمههای متعددی در حوزه داستانهای معمایی، جنایی و وحشت است، با اشاره به رمانهای دنبالهداری که در ژانرهای معمایی و وحشت به فروشهای چند میلیون نسخهای دست یافتهاند، گفت: مجموعه رمان «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» یکی از آثار جذاب و پرطرفدار ژانر معمایی و جنایی محسوب میشود که شامل سه رمان و یک ناولا یا رمان کوتاه است. مجموعه دیگر «انجمن قتل پنجشنبهها» است که در ژانر جنایی جای میگیرد و شامل چهار رمان است که ترجمه جلد آخر آن بهزودی با ترجمه من منتشر خواهد شد. به جز این دو مورد، میتوانم به مجموعه رمان «جک ریچر» نوشته لی چایلد اشاره کنم که با فروش بیش از صد میلیون نسخه از برترین کتابهای جهان هستند.
این مترجم با اذعان بر اینکه ترجمه آثار در ژانر معمایی جنایی – به دلیل فضا و شخصیتهای مطرح در چنین داستانهایی- به خودی خود چالش برانگیز است که این مساله در داستانهای دنبالهدار پررنگتر جلوه میکند، درباره چالشهایی که مترجمان در این حوزه با آن مواجهاند عنوان کرد: برای حفظ زبان ترجمه بهتر است کل یک مجموعه داستان به یک مترجم سپرده شود. مترجم باید با شخصیتهایی که در هر جلد حضور دارند و ویژگیهای رفتاری و جنس کلماتشان کاملاً آشنا شود و دقت کند در هر جلد، از همان به اصطلاح امضای زبانی استفاده کند. مترجم باید بخشی از بدنه رمان شود و خود را بخشی از ماجرا بداند و در هر داستان، جایگاه ثابت خودش را پیدا کند و در آن قرار بگیرد؛ درست مثل راوی اصلی؛ این مسئله در کنار روانی و درستی ترجمه جا میگیرد و گرچه صرفاً برای داستانهای دنبالهدار نیستند، اما در چنین پروژههایی اهمیت بیشتری دارند؛ چون مخاطب با هر بار شروع داستانی جدید از یک مجموعه، دنبال حسی آشناست که قبلاً تجربه کرده است. به علاوه ترجمه نامطلوب دقیقاً یکی از عواملی است که خواننده را از پیگیری داستانهای دنبالهدار باز میدارد و روی میل و رغبت او اثر منفی میگذارد.
نظر شما