سه‌شنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۳
تأملی بر نقش مناسک عاشورایی در اعتبارِ فردی و اجتماعی

بوشهر - محکم‌ترین پشتیبان و پشتوانه شیعیان، تبدیل کردن حادثه کربلا به یک اسطوره برای تمام دوران است. بدیهی است مراسم و مناسک مذهبی خصوصاً عاشورایی نقش عمیقی در اعتباربخشیِ فردی و اجتماعی دارد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حجت‌الاسلام عباس فضلی، نویسنده و پژوهشگر: در آغاز انقلاب اسلامی ایران که انقلابیون مدهوش حضور بودند، یک شب در مراسم حسینیه اعظم زادگاهم، بندر دیر، شاهد اخراج گروهی از جوانان از مراسم سینه‌زنی عاشورایی از سوی همین انقلابیون بودم. با این‌که نوجوانی بیش نبودم، این طرد به مذاقم خوش نیامد و ناراحت شدم. آن خاطره تلخ که در کتاب «خاک غریب» هم به آن اشاره کرده‌ام، بهانه‌ای برای قلمی کردن مطلب فعلی است.

در این کتاب آورده‌ام، این بار دیدم افراد دیگری رشد کردند. آنهایی که با مسجد و منبر آشنا بودند هر چند گاه گروه اول هم در مساجد و حسینیه‌ها می‌دیدم. آرام آرام نسلی که انقلاب کرد آنها را از مسجد و حسینیه راند و این را یکبار خودم در حسینیه اعظم دیّر شاهد بودم که اندکی ناراحت شدم. ناراحتی‌ام از این نظر بود که شاید حضورشان در حسینیه و مسجد به نوعی توبه پنهان محسوب شود و آنها هم بتوانند سهم‌شان را از این محافل بگیرند.

چنانکه افراد دیگر هم که به این مجالس می‌آیند از گرایش‌های مختلف برخوردارند. یکی برای پاداش، دیگری برای خودنمایی و شاید یکی برای سرپوش گذاشتن بر زشتی‌هایش. بنابراین تنوع در فلسفه حضور اقتضاء می‌کند که ما کسی را از این مراسم و محافل نرانیم. مگر ما نمی‌گوییم: «بازا، بازا، هر آنچه هستی، بازا؛ چون درگه ما درگه ناامیدی نیست.» مسجد و حسینیه درگه الهی‌اند که می‌توانند در فرد تحولی ایجاد و مسیر زندگی‌شان را دگرگون کنند. ما چه می‌دانیم شاید بخش وسیعی از توبه‌ها و تصمیم به انجام خوبی‌ها در همین مجالس شکل می‌گیرد. (خاک غریب ص ۴۷) یعنی مراسم و مناسک مذهبی خصوصاً عاشورایی نقش عمیقی در اعتباربخشیِ فردی و اجتماعی دارد.

یادآوری این نکته هم حائز اهمیت است که طرح این مسئله به معنی پذیرش خرافه‌ها و ناسفته‌های این‌گونه مراسم نیست؛ چراکه نگارنده این سطور، پیش از این در چند مقاله در پی پیرایه‌زدایی‌های عاشورایی برآمده است.

اسطوره عاشورا

محکم‌ترین پشتیبان و پشتوانه شیعیان، تبدیل کردن حادثه کربلا به یک اسطوره برای تمام دوران است. هر قومی در پی اسطوره‌سازی برای هویت‌بخشی خود در بستر تاریخ بوده است. فاجعه کربلا درام عظیم تاریخی و مذهبی در شیعه است که توان و شأن اسطوره شدن دارد. شیعیان خوب دریافته‌اند که با اسطوره‌سازی می‌توان نهضتی را زنده نگه داشت. از این رو، نه فقط در ایران؛ بلکه در عراق، هند و پاکستان چنین گرایشی وجود دارد.

اسطوره‌ها کارکردهای نمادین دارند و حفظ این نمادها امری ضروری است. برافراشتن پرچم سیاه و سرخ، شبیه‌سازی، علم‌گردانی، روضه‌خوانی و سینه‌زنی و زنجیرزنی بیانی روشن از همین نمادها هستند و از نگاه روان‌شناختی پذیرش یک واقعه از طریق نمادها به مراتب آسان‌تر است.

مهم‌ترین عنصر در جذب نمادهای اسطوره‌ای، هویت‌سازی است. از این‌رو، مردم برای حفظ هویت مذهبی و فرهنگی در پرتو نمادها، تردیدی ندارند که باید از تمام امکانات گذشته و مدرن در راستای تقویت و پیشبرد مناسک بهره گرفت. با وجود این‌که جهان امروز در پی یکسان‎‏سازی و جهان‌وطنی پیش می‌رود اما از آن سو، عوامل هویت‌ساز نیز فعال هستند. پیوستن به نشانه‌ها و نمادهای قومی و مذهبی در قالب مناسک و مراسم، امری اجتناب‌ناپذیر است.

از طرفی اسطوره‎‏‌ها آثار روانی و اخلاقی بسیاری در پی دارند. در مقابل هجوم بی‌وقفه یأس و ناامیدی‌‎‏های زیستی زمانه، وجود این نوع مراسم یک نوع حس مقاومت در افراد ایجاد و تا حدودی آنها را واکسینه می‌کند. بروز بیماری‌ها و وجود ویروس‌های ناشناخته، ضرورت توسل به اسطوره‌ها را بیشتر کرده است. شفاطلبی و عافیت‌خواهی، سکه رایج خواسته‌ها و دعاها در این نوع مراسم و مناسک است.

مناسک مذهبی

مناسک و تشریفات جزئی از دین هستند. آنها ما را از لحاظ روانی به دیگران و به میراث فرهنگی مشترک خود نزدیک‌تر می‌کنند و این امر یگانگی ما را به منبع مفروض هر نوع خیر و نیرو تضمین می‌کند و باعث می‌شود احساس کنیم که می‌توانیم حتی بر مرگ غلبه کنیم. آیین جنبه مهم ایمان است که در حین غم و اندوه نقشی سازنده ایفا می‌کند. به عبارتی، آیین برای آن‌که حسامنیت ایجاد کند، معانی سازنده جدیدی به دست می‌دهد باید به نحوی سازنده از خود بیگانه کننده باشد؛ به تعبیر دیگر، آیین شخص را از هیجاناتش دور می‌کند و باعث می‌شود که به جهان بازگردد.

فرایندی که مانع خودنگرانی وسواسی است. در سطح دیگر، آیین‌ها ایجاد ساختار می‌کنند حمایت اجتماعی پدید می‌آورند و اغلب باعث دوری از غم و اندوه می‌شوند. تشریفات رسمی موجب می‌شود که افراد داغدیده درد فقدان را از سر بگذرانند. مرگ زندگی بازماندگان را تلخ می‌کند و ایدئولوژی و آیین مذهبی می‌توانند ثبات را به زندگی ماتم‌زدگان بازگردانند. (روان‌شناسی دین، ترجمه محمد دهقانی ص ۳۲۵)

نعیمه پورمحمدی در صفحه ۲۲۷ کتاب «علوم شناختی دین» نوشته است: «مناسک مدت‌ها است هدف تحقیقات گسترده علمی، به‌ویژه در رشته مردم‌شناسی دینی، است.دانشمندان علوم شناختی دین، مناسک را همچون رفتاری طبیعی که با سوگیری‌های شناختی یا فرهنگی ما به شدت مرتبط است، می‌شناسند و مناسک را از همین وجه شناختی‌اش دنبال می‌کنند.»

وی با توجه به پژوهش های فراوانی که در این عرصه صورت گرفته، ۱۰ مورد از کارکرد مناسک و آیین‌های مذهبی را در این کتاب برشمرده است که عبارتند از: ۱- فقدان سازوکار علیّ مناسک ۲- دستورالعمل دقیق، سخت، پرتکرار و پرمرحله مناسک ۳- دفع خطر و دفع طرد اجتماعی با اجرای مناسک ۴- نظام شهودی یادگیری مناسک ۵- عنصر فراطبیعی در مناسک مذهبی ۶- مناسک آموزه ای و مناسک نمایشی / مناسک پرتکرار و مناسک برانگیزاننده ۷- کارکرد ضد اضطراب مناسک ۸- کارکرد علامت دهی پرهزینه مناسک ۹- کارکرد افزایش یا کاهش اعتبار مناسک ۱۰- کارکرد تقویت پیوندهای درون‌گروهی مناسک.

تأملی بر نقش مناسک عاشورایی در اعتبارِ فردی و اجتماعی

اعتبار فردی و اجتماعی

در میان ۱۰ مؤلفه‌ای که نعیمه پورمحمدی معرفی کرده است با توجه به عنوان بحث، سه مورد آن یعنی کارکرد ضد اضطراب مناسک و دفع خطر و دفع طرد اجتماعی و کارکرد تقویت پیوندهای درون گروهی مناسک، برجسته می‌شود.

مناسک بر روی فرد تأثیر روان‌شناختی حیاتی همچون کاهش اضطراب در مواجهه با بی‌اطمینانی، تنظیم عاطفی و بهبود بهزیستی روانی دارد. (ص ۲۳۹) سوسیس و همکارانش نمونه‌ای از زنان را در طول جنگ بررسی کردند و دریافتند که میزان بیشتر تلاوت کتاب مقدس در میانشان با میزان کمتر اضطراب رابطه مستقیم دارد. همچنین دریافتند زنانی که در طول جنگ، مراسم منظم تلاوت داشتند، پس از جنگ استرس و فشارهای کمتری تحمل می‌کردند. از این‌رو، به این نتیجه رسیدند که مراسم به بازیابی حس تسلط بر زندگی و مهار آن و مواجهه با اضطراب‌ها و فشار روانی کمک می‌کند. (ص ۲۴۱)

تحقیقات علوم رشدی و شناختی نشان می‌دهد که ویژگی‌های منحصربه‌فردی در کنش‌های مناسک وجود دارد که باعث می‌شود احتمال تکثیر و انتقالشان به شدت افزایش یابد. یکی از این ویژگی‌ها دفع خطر است. ویژگی دیگری که باعث تکثیر و انتقال وافر مناسک است، دفع طرد اجتماعی با انجام دادن مناسک است. رفتارهای تقلیدی، خطر طرد گروه را برطرف می‌کند. بنابراین؛ تهدید طرد اجتماعی و از دست دادن موقعیت در گروه انگیزه‎ای قوی است که مردم به سمت تقلید از مراسم و آیین‌ها بروند تا مطمئن شوند چتر گروه بر سرشان همچنان گسترده خواهد ماند. (ص ۲۳۴)

شرکت در مناسک کمک می‌کند اشخاص پیوندهای درون گروهی‌شان را تحکیم و از آن محافظت کنند. مناسک اجرا شده بخشی از خاطرات مشترک همه اعضای گروه است که میانشان عواطف مشترکی ایجاد می‌کند که ناشی از این نوع تجربیات فیزیولوژیکی است. اجرای این مناسک چنان هویت گروهی می‌سازد و آن را تحکیم می‌کند که اگر تهاجم یا خطری گروه را تهدید کند، هر شخص حاضر است برای گروه فداکاری کند و بمیرد، چراکه خود را عضو گروه حساب می‌کند. (ص ۲۴۷)

عزاداری مظهر اتحاد

پیش از آغاز ماه محرم، اعضای هیئت‌های عزاداری، در فضایی بسیار عاطفی و صمیمی، تمام لوازم سینه‌زنی و زنجیرزنی که معمولاً در انبار حسینیه‌ها و مساجد نگهداری می‌شود؛ غبارروبی و بازسازی می‌کنند و در جلسات متعدد، مسئولیت هر فردی مشخص می‌شود. سیاه‌پوشی حسینیه‌ها و گذرگاه‌های منتهی به آنها از اولین اقدامات افراد هیئت است. پس از آن با برگزاری مقدمات اولیه چون پرچم‌گردانی و دمام‌زنی، مردم را به این مراسم دعوت می‌کنند.

موارد سه‌گانه‌ای که در بخش قبلی بیان شد، بر آیین عاشورایی هم قابل تطبیق است؛ اولاً با خواندن زیارت عاشورا و دیگر ادعیه وارده در مساجد و محافل حسینی، شیعیان احساس امنیت روانی بیشتری پیدا می‌کنند. در این مراسم علاوه بر زیارت‌خوانی، ذکر مصیبتی هم صورت می‌گیرد.

اعضای هیئت خود را برای برگزاری مراسم سینه‌زنی و زنجیرزنی آماده می‌کنند. معمولاً مراسم از حسینیه و مسجد محل شروع و مسیرهایی انتخاب و حرکت صورت می‌گیرد. در این مسیر افرادی به جمع هیئت می‌پیوندند و دیگران اعم از زن و مرد، هیئت را همراهی می‎کنند.

تمام این مراتب و مراسم در راستای اتحاد و همدلی صورت می‌گیرد. مردمی هم که هیئت را همراهی می‌کنند، با زدن بر سر و سینه و ریختن اشک، به گونه‌ای خود را شریک ماجرا می‌دانند. این آیین‌ها در روزهای تاسوعا و عاشورا به اوج خود می‌رسد. خصوصاً وقتی که با تعزیه و شبیه‌سازی همراه باشد.

دیوید پینالت در فصل هفتم کتاب «اسب کربلا» می‌نویسد: به علت برگزاری مراسم باشکوه شبیه ذوالجناح در شهر له پایتخت لداخ هند و حضور پررنگ ساکنان اعم از شیعه و سنی و بودایی نوعی اتحاد و همبستگی در میان آنان ایجاد شده است.

مؤلف که بارها به شهر له رفته است، می‌گوید: «تا جایی که من می‌فهمم، این آیین نه تنها تنش‌ها را از بین مسلمان‌ها و بودایی‌ها کاهش می‌دهد؛ بلکه میان خود مسلمان‌های شهر، بین شیعه و سنی نیز میانجی‌گر است. این آیین به صورتی برگزار می‎شود که تا حد مشخصی بتواند نمایشی از آشتی طایفه‌ای نشان دهد و در عین حال تمایزات میان طوایف (مشخص‌تر از همه میان شیعه و سنی) حفظ و برجسته شود. (اسب کربلا ص ۲۵۰).


منابع:

  • «خاک غریب»؛ عباس فضلی
  • روان‌شناسی دین؛ برنارد اسپیلکا، رالف دبلیوهود، بروس هونسبرگر، ریچارد گرساچ؛ مترجم محمد دهقانی
  • علوم شناختی دین؛ نعیمه پورمحمدی
  • اسب کربلا؛ دیوید پینالت؛ مترجم: طاها ربانی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها