به پزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، انقلاب اسللامی، اوج تلاقی عرفان و حماسه است. مبارزات و مقاومت در برابر طاغوت، دلاورمردیهای دفاع مقدس و دست آخر جانفشانیهای دفاع از حرم، همگی جلوههایی است از این تلاقی که در صحنهصحنه آن میتوان ترکیب حماسه و عرفان را به نظاره نشست.
و چنانکه آرمانهای حماسی انقلاب محدود به مرزهای جغرافیایی نبود، اثرگذاریهای عرفانیاش نیز در مرزهای جغرافیایی محدود نماند و به سرعت به چهار گوشه جهان رسید. کیست که بتواند منکر موج معنویت و عشق به خدا در بین دلدادگان انقلاب در داخل و خارج از کشور شود؟
در این بین خاطرات و تحلیلهای جناب سید حسن نصرالله (یکی از قلههای حماسه در جهان امروز و از پرورش یافتگان نور انقلاب) درباره حضرت آیت الله بهجت (یکی از قلههای عرفان در جهان امروز و از پرتوآفرینان انقلاب) برای دلدادگان عرفان و حماسه و در یک کلام برای عاشقان انقلاب اسلامی، هم جذاب است و هم خواندنی. کتاب «پدر معنوی حزبالله» همین خاطرات و تحلیلها را در دل خود دارد. خاطرات و تحلیلهای سید حسن نصرالله درباره آیتالله بهجت.
مدتی بعد از رحلت مصیبتبار حضرت آیت الله بهجت، سید حسن نصرالله در گفتوگوی اختصاصی با شبکه المنار لبنان، تفصیلا به بازگویی خاطرات و تحلیلهای خود درباره ایشان پرداخت. ستون فقرات این کتاب را ترجمه کامل همین مصاحبه تشکیل میدهد. گذشته از آن، سید حسن نصرالله در مراسم یادبودی که در لبنان برگزار شده بود، بهصورت غیرحضوری ولی مستقیم سخنرانی کرد. متن کامل این سخنرانی هم به عنوان پیوست در این کتاب قرار گرفته است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
در روزهای جنگ ۳۳ روزه، شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا بود. خاطرتان هست که در آن جنگ تقریباً همه دنیای استکبار علیه ما دست به دست هم داده و نیروهایشان را علیه ما جمع کرده بودند و بسیاری از حکومتهای منطقه هم از این جنگ حمایت میکردند. حتی داخل جامعه لبنان هم اختلاف بود. واقعاً احساس غربت میکردیم و خودمان را در یک حصار شدید میدیدیم. حتی به حسب ظاهر هم وقتی به عوامل مادی و سیاسی و نظامی و میدانی نگاه میکردیم، آسان نبود که انسان بخواهد از پیروزی صحبت کند؛ بلکه شاید برداشت غالب در بین بسیاری از برادرها و مسئولین حزبالله در لبنان این بود که آنچه این جنگ به آن منتهی خواهد شد، «کربلا» است نه مثل «بدر» یا «خیبر».
اما حضرت آیتالله بهجت در همان روزهای اول جنگ برای من پیغام فرستادند و راستش الان یادم نیست پیغام را چه کسی برایم آورد؛ چون در روزهای جنگ شدیداً سرمان شلوغ بود. انتقال پیام هم بهصورت غیرمستقیم صورت گرفت یعنی آن برادری که از قم آمده بود با یکی از برادرانمان تماس گرفت تا آن برادر هم به یکی از برادرها که پیش من بودند خبر داده بود و این برادر برای من نقل کرد که حضرت آیتالله بهجت برایتان پیغام فرستاده که «خیالتان راحت باشد. شما انشاءلله در این جنگ پیروز خواهید شد.» طبعاً این حرف خیلی به ما روحیه داد؛ چون به حضرت آیتالله بهجت اعتماد و ایمان داشتیم. آن هم در وقتی که حسب ظاهر هیچ افقی از احتمال پیروزی به چشم نمیخورد.
این قضیه تقریباً مربوط به هفته اول جنگ است؛ یعنی روزهایی که شرایط از هر جهت بسیار سخت و سنگین بود.
این اثر با گردآوری و ترجمه وحید خضاب در ۸۰ صفحه در قطع رقعی، با شمارگان هزار نسخه و با قیمت ۵۵ هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار نشر شده است.
نظر شما