سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _ مرصع موسیالرضایی، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی: نام جمشید از دو بخش جم و شید تشکیل شده است. جم که در زبان اوستایی و پهلوی و سانسکریت به شکلهای مختلف آمده، به معنی توأمان و دوقلو است و دلیل نامگذاری جمشید این است که او با خواهرش همزاد است. بخش دوم این نام، شید، به معنی درخشان است. پس معنای جمشید دوقلوی درخشان است.
چو گیتی سرآمد بران دیوبند…جهان را همه پند او سودمند
به سوگ اندرون شد دل هر کسی…نیامد بران، روزگاران بسی
گرانمایه جمشید فرزند اوی… کمر بست یک دل پر از پند اوی
برآمد بر ن تخت فرخ پدر… به رسم کیان بر سرش تاج زر
کمر بسته با فرّ شاهنشهی…جهان گشته سرتاسر او رهی
یکی از مهمترین داستانهای شاهنامه فردوسی، داستان جمشید است. جمشید مهمترین پادشاهان دوره پیشدادی است. براساس یکی از قدیمیترین اساطیر آریایی، نخستین انسان بوده که در هند و ایران داستانش دو مسیر جدا را درپیش میگیرد، در هند شاه مردگان و در ایران پادشاهی قدرتمند میشود. در اوستا به جز زردشت، او تنها کسی است که رویاروی با اهورامزدا سخن میگوید؛ اهومزدا از جمشید خواست تا دینش را در زمین گسترش دهد، اما جمشید این جایگاه را نپذیرفت و اهورامزدا این امر را به زردشت سپرد و از جمشید خواست تا جهان را فراخی ببخشد و او قبول کرد.
در روایات کهن اسطورهای، جمشید پسر ویجهان (ویونگهان)، برادر طهمورث است و پس از مرگ هوشنگ به تخت شاهی مینشیند. اما در شاهنامه فردوسی، جمشید پس از طهمورث به پادشاهی میرسد. او به دلیل داشتن فره ایزدی، هم با پروردگار ارتباط مستقیم دارد و هم بر مردم حکومت میکند و این دو ویژگی باعث میشود بتواند به تمامی هنرها و فنون مهارت پیدا کند.
در داستان جمشید، فرّه ایزدی و مرگ دو موضوع اصلی است. در اسطورههای هندوایرانی مرگ با جمشید آغاز می شود. او اولین شاهی است که فرهّ ایزدی از او رو برمیگرداند و با این اتفاق پادشاهی و قدرت او از بین میرود. هزارۀ حضور جمشید در اوستا که در شاهنامه هفتصد سال است، در برابر هزارۀ ضحاک که بعد از او میآید قرار دارد و این دو تقابل خیر و شر است. دوران پادشاهی او در ایران، تصویری از جهانی مطلوب و آرمانی است.
بخش اول پادشاهی جمشید ۳۰۰ سال است (شش دوره پنجاه ساله):
جمشید ۵۰ سال آغازین پادشاهیاش دستور داد تا شمشیر و زره و سلاح و ابزارهای آهنی بسازند. همانطور که در داستان هوشنگ خواندیم، آتش توسط این شخصیت اسطورهای کشف شد. جمشید نیز با کمک آن آتش مقدس، توانست آهن را نرم و با آن ابزار بسازد:
نخست آلت جنگ را دست برد در نام جستن به گردان سپرد
به فرّ کیی نرم کرد آهنا چو خود و زره کرد و چون جوشنا
بدین اندرون سال پنجاه رنج ببرد و از این چند بنهاد گنج
او در ۵۰ سال دوم، به مردمان رشتن و بافتن آموخت تا لباسهای رنگارنگ بدوزند و بپوشند:
ز کتّان و ابریشم و موی قز قصب کرد و پرکایه دیبا و خز
بیاموختشان رشتن و تافتن به تااندرون پود را بافتن
جمشید از سال صدم پادشاهیاش به بعد، مردم را به چهار گروه طبقهبندی کرد، گروه اول موبدان و روحانیون بودند و آنان را کاتوزیان نامید، گروه دوم جنگجویان اهل رزم بودند و آنان را نیساریان خواند؛ گروه سوم کشاورزان بودند و آنها را بسودیان نام نهاد و گروه چهارم که پیشهور و صنعتگر بودند اهتوخشی نامید. او به تمام این طبقات دستور داد تا در جایگاه خود باشند و وظایفشان را به خوبی انجام دهند و از طبقۀ خود خارج نشوند.
در پنجاه سال بعدی با به کارگیری خشت و سنگ و گچ، به ساخت بناهای گوناگون پرداخت و این هنر و فن را به مردم نیز آموخت:
به سنگ و به گچ دیو دیوار کرد… به خشت از برش هندسی کار کرد
بعد از آن با دیوها جنگید و آنان را به فرمان خود درآورد و از آنها در ساخت بناهای عظیم و کارهای سخت استفاده کرد. سپس به سراغ عطرها و بوهای خوش رفت و کافور و مشک و عنبر و گلاب ساخت.
او در نهایت با کمک فره ایزدی، تختی ساخت. این تخت با دیوها به پرواز در میآمد. جمشید اولین بار این کار را در روز نخست فروردین انجام داد. و از همان هنگام، این روز را روزِ نو یا نوروز نام نهادند و هر ساله در این روز جشن بزرگی برپا میکنند که یادگار دوران جمشید است. جمشید با کمک دانش ستاره شناسی و پزشکی، بیماری و مرگ را در دورۀ اول پادشاهیاش از بین برد، تا جایی که نیاز شد زمین را برای مردمانش فراختر کند. مردم در خوشی بودند تا آنکه روزگار روی دیگرش را به آنان نشان داد...
به گزارش ایبنا؛ بخش دوم داستان جمشید، دوشنبه پنجم شهریورماه در ایبنا منتشر خواهد شد.
نظر شما