سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - خدیجه سلمانی سولا: در یکی از روزهای تابستانی ساعت هشت صبح در خنکترین وقت روز به فروشگاه کتاب یاوریان رفتم، هنوز مغازههای کناری باز نشده بودند و بوی آب و جارو با بوی کهنه و تازه کتابها در هم آمیخته بود، این کتابفروشی از جمله مکانهایی است که در قلب شهر اردبیل یعنی خیابان امام معروف به چهارراه قرار گرفته است، در میان ترافیک و بوق ماشینها و هیاهوی عابران و بوی غذاهای خیابانی و روغن تخمه داغ، اینجا کتاب و فرهنگ عرضه میشود.
مسئول این کتابفروشی باسابقه شهر، با یک تماس کوتاه پذیرای ما برای گفتوگو شده بود و به به خاطر علاقهای که به توسعه فرهنگ شهرش دارد، هر روز در این مکان حاضر میشود.
رحمان یاوریان در ابتدای گفتوگو از پدرش، زندهیاد «اسرافیل یاوریان»، موسس این کتابفروشی یاد کرد و گفت: پدرم این مغازه را سال ۱۳۳۹ از آقای دیبا خرید، همزمان با فروش کتاب، نمایندگی روزنامه اطلاعات را گرفت و در کنارش کار خبرنگاری نیز انجام و مسائل و مشکلات شهر را گزارش میداد و در روزنامه اطلاعات چاپ میشد.
وی ادامه داد: پدرم با عشق و علاقه کارش را شروع کرده بود و تا پایان عمر این کار را ادامه داد، انگار کاغذ و کتابها به او جان میدادند، دو برادر و خواهرم ایران نیستند، برادرم رحیم که کتابفروشی دیگری واقع در خیابان دانش دارد و من و فرزندانم به عنوان تنها بازماندگان پدرم در این شهر دوست داریم راهش را ادامه دهیم ولی فروش کتاب و محصولات فرهنگی مثل گذشته نیست، پدرم از درآمد همین مغازه یک خانواده را اداره و حتی پسانداز میکرد ولی اکنون کتابفروشی تنها هزینه جاری خودش را در میآورد.
یاوریان با قفسههایی از کتب قدیم و جدید
از یاوریان در خصوص تغییر دکور کتابفروشی پرسیدم که در پاسخ چنین بیان کرد: قفسهها و میزهای مغازه تقریباً پوسیده شده بودند ولی ما با هدف جذب مشتری، تمامی دکوراسیون را تغییر دادیم، قفسههای کتاب عنوان بندی و در سیستم ثبت شد، با این وجود باز تعداد مشتریها روز به روز کاهش مییابد.
کتابفروشی یاوریان کتابهایی در حوزه ادبیات، فرهنگ لغت، تاریخ، کودک و نوجوان، روانشناسی و دینی و فلسفه را در قفسههای خود جای داده و گاهی کتابهای نایاب در بین آنها دیده میشود که میتواند علاقمندان کتاب را به آنجا بکشاند، در قسمت کوچکی از آن نیز نوشت افزار و یک دستگاه کپی موجود است که با این کار به نیاز مشتریان پاسخ میدهد.
یاوریان با وجود علاقه بسیار نسبت به کار کتابفروشی، دو دل است زیرا معتقد است: مردم ما به مطالعه علاقه دارند ولی دوست دارند کتاب خوب به دستشان برسد، اما وقتی کتاب مدنظرشان را پیدا نمیکنند، به بازار سیاه مراجعه میکنند که در این زمینه لازم است اعتماد مخاطبان جذب و سلیقه آنها تامین شود. وقتی این سلیقه تامین نشود، مردم کتاب زده میشوند و این کتابزدگی مرا در ماندن در این شغل دو دل میکند.
ثبت نام در سامانه بازار کتاب مشکل است
این فعال فرهنگی و مسئول کتابفروشی یاوریان در مورد سامانه بازار کتاب نیز گفت: بارها برای ثبتنام به این سامانه مراجعه کردم ولی خطا زیاد دارد به همین دلیل در اغلب موارد سفارشها را از طریق تماس تلفنی دریافت و برای مخاطب پست میکنیم.
یاوریان در پاسخ به اینکه کتابفروشی در جای شلوغ و در دل شهر جای دارد، چرا میزان مشتریان شما کم است؟ گفت: همین شلوغی سبب میشود کتابفروشی از دیدها پنهان بماند، مردم همیشه با عجله از این پیادهرو عبور میکنند یا پشت چراغ قرمز نمانند و یا خود را به اداره و مطبهای پزشکان میدان سرچشمه برسانند، حتی دبیرستان دخترانه که چند مغازه از ما پایینتر قرار دارند، دیگر مثل سابق نیست و همه دانشآموزان با سرویس مدرسه و یا با ماشین شخصی خانوادههایشان جابهجا میشوند.
وی ادامه داد: در گذشته همین پیادهرو در ساعتهای تعطیلی مدارس پر از دانش آموز میشد و آنها در مسیر به کتابفروشی سر میزدند. همین دیروز یک دختر مدرسهای وارد کتابفروشی شد و از اینکه سالها در راه مدرسه متوجه این مکان نبود، اظهار تاسف میکرد.
کتابفروشی یاوریان یادآور چهره موسس آن یعنی مرحوم یاوریان برای کتاب دوستان این شهر است و خاطرات تلخ و شیرینی از این کتابفروشی نقل میکنند و به گفته مسئول فعلی این مکان فرهنگی، بسیاری از مراجعهکنندگان به یاد پدرم از اینجا کتاب میخرند و میگویند یاوریان ما را به خواندن کتاب تشویق کرد حتی زمانهایی که پول نداشتیم میگفت: ببر بخوان، بعداً حساب میکنی.
مسئول کتابفروشی یاوریان در بخش دیگری از سخنان خود خواستار کاهش هزینههای چاپ و نشر شد و گفت: وقتی کاغذ گران است و نویسنده و ناشر در چاپ کتاب پول کافی ندارد از کیفیت آن کاسته میشود در نتیجه مشتری کتاب روز به روز کاهش مییابد و از طرفی فضاهای مجازی نیز مشکل دیگر در توسعه فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.
وی توجه دستگاههای فرهنگی و حمایت از جامعه فرهنگی و کتابفروشی را عامل دیگر در افزایش میزان مطالعه عنوان و اضافه کرد: برای جذب مشتری به خرید کتاب طرحهایی در ذهن داشتم و برای تهیه منابع لازم و اخذ وام به استانداری مراجعه کردم اما اعلام کردند که بودجه فرهنگی ندارند و مرا به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ارجاع دادند، اما آنجا هم انتظار اشتغالزایی در این کتابفروشی را داشتند که برایم مقدور نبود زیرا درآمد این کتابفروشی به زور کفاف زندگی یک نفر را میدهد.
کتابفروشی یاوریان را با مسئول نجیب و آرامی که داشت ترک میکنیم، ولی با آرزوی امید برای بهبود بازار فروش کتاب تا این مکان که زمانی تنها کتابفروشی شهر بود سرپا بماند.
نظرات