سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -بهار افراسیابی: «استعمار»، یکی از کلیدواژگان مهم در ادوار تاریخ است که نگاه و رویکرد رفتار سیاسی برخی از کشورها را نسبت به یکدیگر شکل داده است. ۱۲ شهریور ماه در تقویم کشورمان، روز ملی «مبارزه با استعمار انگلستان» نامگذاری شده است. موضوعی که پیشتر از این نیز کتابهای زیادی دربارۀ آن تألیف، ترجمه و منتشر شده است. همین امر ما را بر آن داشت تا با همکاری اندیشکده امید حوزه هنری کودک و نوجوان به سراغ علیرضا عزیزگل کارشناس تاریخ معاصر ایران برویم تا با او درباره کتاب «کار، کار انگلیسیهاست» اثر جک استراو وزیر خارجۀ پیشین انگلستان، گفتوگو کنیم.
لطفاً درباره موضوع کتاب «کار، کار انگلیسیهاست» توضیح دهید.
کتابی که میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، با عنوان «کار، کار انگلیسیهاست» در سال ۲۰۱۵ نوشته شده است و نویسندۀ آن، جک استراو است. بهتر است که به این موضوع بپردازیم که ژانر کتاب چیست، موضوع کتاب چیست و این کتاب، چطور باید خوانده شود که به درد ما بخورد.
کتابی که میخواهیم از آن صحبت کنیم، یک روایت تاریخی از حضور انگلستان در ایران و نگاه ایرانیان نسبت به انگلستان ارائه میکند، یعنی جک استراو که به مدت ۵ سال هم وزیر امور خارجه انگلستان بوده است، از نگاه ایرانیها به انگلستان صحبت میکند و باید گفت روایتهایی که این کتاب مطرح میکند، این اثر را به یک اثر خوشخوان، سلیس، روان و جذاب مبدل میکند.
کتاب، برای مخاطب انگلیسی زبان با هدف فهم جامعۀ ایران نوشته شده است. با توجه به خوانشی که از این کتاب داشتهام، باید بگویم هدف از نگارش این کتاب این است که جریانهای داخل ایران را معرفی کند. نگاه ایرانیان، افکار عمومی ایرانیان و جریانهایی که در ایران هستند، نیروهای سیاسی در ایران، نحوۀ تصمیمگیری سیاسی در ایران، قدرت سیاسی در ایران و مسائلی از این دست تا حد زیادی برای جریان داخلی انگلستان ترسیم شود.
نکتۀ دیگر این است که ما باید ببینیم که سیاستمداران انگلیسی چقدر کتاب مینویسند. من حداقل در این ۲۰۰ سال اخیر میتوانم چند مورد مشابه را مثال بزنم که انگلیسیها برای افکار عمومی خویش، در مورد ایران کتابهایی را نوشتهاند که برخی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
آیا کتابهای دیگری نیز به این موضوعات پرداختهاند؟ چه آثار دیگری را در این حوزه در ذهن دارید؟
باید بگوئیم که دنیس رایت دو کتاب معروف دارد که ترجمه هم شده است که یکی از آنها، «انگلیسیها در میان ایرانیها» نام دارد و دومین کتاب نیز «ایرانیان در میان انگلیسیها» نامگذاری شده است، که ایشان در سالهای پایانی عمرشان، عنوانی سلطنتی «sir» را دریافت میکند. ادنیس رایت برای مدت دو دوره و چندین سال متوالی در ایران به عنوان سفیر انگلستان به فعالیت پرداخت و سابقۀ حضور مستقیم در ایران را داشت است.
کتاب دیگری که در میانۀ این گفتگو آن را به خاطر آوردم، کتابی با عنوان «غرور و سقوط» است که آن را آنتونی پارسونز به رشتۀ تحریر در آورده است که این کتاب هم، به این دلیل که او آخرین سفیر انگلستان در زمان پهلوی و پیش از وقوع انقلاب اسلامی فعالیت داشته، بیشتر خواسته که وقوع انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی و ارزیابی قرار بدهد.
«یک سال در میان ایرانیها» نیز از جملۀ کتابهای معروفی است که توسط ادوارد براون به رشتۀ تحریر درآمده و در ایران ترجمه شده است.
همچنین سر جاستین شیل، همسر سفیرمختار انگلستان در زمان امیرکبیر در ایران، کتابی را با عنوان «خاطرات» نوشته است که آن هم ترجمه شده است.
اگر بخواهیم بازهم به عقب برگردیم باید از کتاب «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» نام ببریم که نخستین کتابی است که توسط «جیمز موریه» در سال ۱۸۲۴ منتشر شده است که این کتاب نیز، برای شناخت ایرانیان به انگلیسیها نوشته شده و بعد از آن نیز ترجمه شده است. این کتاب، یک داستان سرگذشت رمانمانند است و توهین هم زیاد دارد.
اینهارا از این جهت عرض کردم که باید کتاب آقای «جک استراو» را باید آخرین اثر در این ژانر که به فارسی ترجمه شده، بدانیم.
جک استراو یک سیاستمدار وفادار به سلطنت بریتانیا، دارای سابقه طولانی در نمایندگی مجلس بریتانیا و دارای رتبه ارشد سیاسی در بریتانیا است. سال ۲۰۰۶ اتفاق مهم حمله به عراق و به افغانستان صورت میگیرد و او شریک این جنگ هست؛ زیرا انگلستان شریک آمریکا در این حملات بوده است.
این کتاب از بُعد یک آدم عادی نوشته نشده و او حقوق خوانده است و متولد ۱۹۴۷ میلادی است و با مفاهیم حقوقی و سیاسی آشنا است. کتاب در ۲۰۱۸ یا ۲۰۱۹ نوشته است. در این کتاب برجام نیز گفته شده است. او جزو بدنه دولت استعمارگر انگلیسی است و شخصیت وفاداری هست و سابقه حدود ۴۰ ساله در مجلس انگلیس را دارا است. نویسنده کتاب علمی و پژوهشگر نیست و سیاستمدار بوده است و سخنان او دارای بار سیاسی و نوشتههای او موضعگیری سیاسی محسوب میشود و اگر اذعان به اشتباه و اقدامی کند اعتراف محسوب میشود و لازم است تنها تحت تأثیر نگاه خوب او به ایران قرار نگیریم. بیشتر ارجاعات این کتاب انگلیسی است و ایشان به زبان فارسی آشنا هست و بخشی از کتاب به فارسی نوشته شده است.
نویسنده در این کتاب بر سفر خود به ایران اشاره میکند و اولین مسئله مهم در این کتاب، بحث مواجهه و برخورد مستقیم با ایران است. جهان فعلی بر اساس نظم حاکم، ساخته شده است. نقش انگستان به عنوان یکی از فاتحان جنگ جهانی دوم در این زمینه بسیار برجسته است و البته ما نافی نقش آمریکا نیستیم. باید در نظر داشته باشیم در این نظم جهانی، پنج کشور نسبت به کشورهای دیگر برتری دارند و این کشورها آمریکا، انگستان، فرانسه، روسیه و چین هستند و حقوق برتری نسبت به بقیه دارند. انگستان و فرانسه مهمترین استعمارگران بودند و در قرن ۱۸ و ۱۹ با استعمار هند، جنوب ایران، بخشی از آفریقا و شرق آمریکا فاصلهای در ثروت و اقتصاد، نظامی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در بین دیگر کشورها ایجاد کردند و این فاصله در ۱۰۰ سال اخیر هم تثبیت شده و آخرین تثبیت آن در سال ۱۹۴۵ بعد از جنگ جهانی دوم صورت گرفت.
یعنی وضعیت فعلی جهان حاصل ۲۰۰ نزاع و درگیری بوده است. من برای توضیح نوع قابلیت، این مبحث را توضیح میدهم. ما از انگستان تصویر نهضت ملی شدن نفت در سال ۱۳۳۱ را داریم و بعد از آن کودتای آمریکا رخ داد. قبل تر از آن با مبحث روی کار آمدن پهلوی سر و کار داریم، که بعد از شکستن قرارداد ۱۹۱۹ بود. قبل تر با کمک انگلیس به مشروطه و نفوذ آن، قرارداد رویترز، جدایی هرات از این ایران و قبل تر از اینها با جنگ ایران و روسیه و میانجیگری انگستان روبهرو بودیم.
نقش انگلستان را در این روند چگونه ارزیابی میکنید؟
نقش انگلستان در این ماجراها به دو نوع نگاه بر میگردد. نگاه اول کشتار و قحطی است که در کتاب به صورت اتفاق روایت شده است. متأسفانه برای این کتاب جلسه نقد برگزار نشده است. این کتاب با وجود ادبیات قوی و شناخت خوبی که از ایران دارد، اما نافی نگاه استعمار در ایران نیست. در کتاب گفته شده مردم ایران تشنه احترام هستند و علاقهمند هستند به جامعه جهانی بپیوندند.
این تدبیری به نام عادی سازی دارد و این یعنی تسلیم ایران به جامعه جهانی و جنایات در غزه، که در حال رخ دادن است. این قانون جنگل است. جهان اسلام با دو میلیارد جمعیت در سازمان ملل نقشی ندارد و پنج کشور، جهان را مدیریت میکنند. اگر این کتاب را بخوانیم وحرفها را بپذیریم در واقع ما پذیرفتهایم در ذیل کشورهای استعمارگر باشیم. این کتاب بر پایه منافع انگلیس، وابستگی و درجه دوم بودن منابع ایران نوشته شده است.
در واقع به عبارتی دیگر کشورهای پیشرفته، استعمارگر نام دارند و کشورهای عقب مانده را مستعمره خود میکنند. این کتاب منافع استعماری انگلیس را توجیه میکند و نکته دیگری که کتاب میگوید این هست که برای ۲۰ سال آینده باید چگونه برنامهریزی کنیم و در برخورد با ایران باید یک راهکار اتخاذ بکنیم که موثر باشد. نویسنده میخواهد بگوید که با ایران باید چگونه برخورد کنیم.
رویکرد چماق و هویج این را میگوید که ما با فشار مذاکره میکنیم. هویج امتیازات و چماق فشار است. آیا یک ایرانی که سابقه جنایات بریتانیا را میداند و انواع خلافها را میداند نگاه آنها را میپذیرد؟
این کتاب چقدر به واقعیت نزدیک است؟
کتاب درباره رژیم صهیونسیتی کاملاً سکوت کرده است و تأکید کرده ما باید مواظب ایران باشیم تا با رژیم صهیونسیتی وارد جنگ نشود. ما در مسائل اجتماعی و حکومتی سه لایه داریم. لایههای سیاسی، نظامی و امنیتی. نویسنده کتاب ادعا میکند در ایران دانشمندان هستهای شوری سابق دیده شدهاند. نویسنده کتاب، ایران را متهم به مسائلی میکند که دلایل آن را نمیگوید.
مخاطب کتاب کیست؟
مخاطب کتاب انگلیسیها هستند. کتاب برای توجیه سیاستهای حزب و نگاه خود در ایران نوشته شده است. در بخشی از کتاب که به صورت سفرنامه است که برای آیندهنگری هیئت حاکم و توصیف رفتارها، دین، فرهنگ و مردمشناسی نوشته شده است. نکته سوم توصیف سیاستمدار از جهان خود است که سیستم سیاسی تقویت شود. بسیاری از نمایندگان سیاسی انگلیس در ایران و عراق، کتاب نوشته اند. حضور انگلیسیها در ایران به دلیل استعمار هندوستان بوده است. انگستان معروف به تاج مستعمرات انگلستان است.
انگلیس با ارتباط با خانهای محلی، روابط تجاری جدیدی در خلیج فارس ایجاد کرد. در گام بعدی ایران را مستعمره کرپ که در زمان رضا شاه اتفاق افتاد.
از دیگرآثار منتشر شده در این حوزه مثال بزنید.
اثر بعدی در این زمینه، این کتاب در ۲۰۱۹ انتشار یافته و اسم آن «The English jap» است. کتابی که در دست من هست از نشر خوب است و در سال ۱۴۰۱ ترجمه شده است.
فصل اول که به نام «انگلیس و دشمنی»، یک روایت است که نویسنده با خانواده پنج نفره خود سفر دوازده روزهای را به صورت تفریحی به ایران در سال ۲۰۱۵ آغاز میکنند. کلیت کتاب این است که دو جریان در ایران هستند یکی جریان اصلاح طلب که به ما نزدیک است و یک جریان بسیجیان هستند. کتاب درباره قدرت رهبری صحبت میکند. در ابتدای کتاب تاریخ اسلام و در فصل پنج اصلاحطلبی و نفت جرقه زده میشود. نویسنده برخی از اشتباهاتی در تاریخ انجام شده را گفتهاند. فصل شش «چگونه نفت بر دموکراسی برتری یافت» را پوشش میدهد.
جالب است بدانید یکی از مباحثی که در کتاب توجه من را جلب میکند درباره قحطی است، که انگستان نقش خود را کم رنگ میکند. فصل هفتم «کودتا رضا خان» است که با جمله «همه فکر میکنند مهندسی کودتا بر عهده من بوده است، خب حقیقتاً همین طور است.» شروع میشود. فصل هشت «تسلط بریتانیا بر ایران» هست.
آیا کتاب برای مخاطب خاصی نوشته شده است؟
کتاب برای مخاطب عام، بیش از اینکه تحلیلی باشد، پذیرفتنی است. این کتاب برای فردی است که تحصیل کرده تاریخ است و بتواند تشخیص دهد و پژوهش کند، مناسب است. نکته مورد نظر من این هست که در مورد ساواک هم بحث میشود و نویسنده میگوید شوروری و ساواک مثل هم هستند.
نظر شما