سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -نازنین فاطمه سامنی: به بهانه روز ملی سینما، ورود موج تازهای از فیلمها و سریالهای اقتباسی به سینمای ایران و با نگاهی به اقتباس مجدد از مجموعه هریپاتر که خبر آن تحت عنوان اقتباس جدیدی از کتاب هریپاتر جی کی رولینگ منتشر شد؛ در این گزارش قصد داریم تا پرفروشترین اقتباسهای جهان را بررسی کنیم چرا که صنعت سینما همواره از ادبیات به عنوان یکی از منابع الهام اصلی خود بهره برده است. بسیاری از آثار ادبی برجسته، پس از اقتباس سینمایی، به موفقیتهای چشمگیری در گیشه دست یافتهاند و علاوه بر جلب نظر منتقدان، مخاطبان گستردهای را به سینماها کشاندهاند. از مجموعههای فانتزی مانند «هری پاتر» و «ارباب حلقهها» گرفته تا آثار هیجانانگیزی چون «پارک ژوراسیک» و «رمز داوینچی»، این فیلمها توانستهاند میلیاردها دلار فروش جهانی را رقم بزنند. در این گزارش به پرفروشترین اقتباسهای سینمایی از کتابها در تاریخ سینما میپردازیم.
- سری فیلمهای «ارباب حلقهها»
کتاب: مجموعه «ارباب حلقهها» نوشتهٔ جی. آر. آر. تالکین
فروش جهانی: حدود ۶ میلیارد دلار (هر دو مجموعه)
- این مجموعه فیلم که از کتابهای تالکین اقتباس شدهاند، تأثیر عمیقی بر ژانر فانتزی در سینما گذاشته و موفقیتهای بسیاری به دست آوردهاند.
ارباب حلقهها (The Lord of the Rings) یکی از بزرگترین و موفقترین اقتباسهای سینمایی از کتابها است که بر اساس رمانهای حماسی جی.آر.آر. تالکین ساخته شده است. این سری فیلمها به کارگردانی پیتر جکسون، در سه قسمت منتشر شد:
• «یاران حلقه» (The Fellowship of the Ring) - ۲۰۰۱
• «دو برج» (The Two Towers) - ۲۰۰۲
• «بازگشت پادشاه» (The Return of the King) - ۲۰۰۳
این فیلمها به داستان سفر حماسی یک گروه از شخصیتهای مختلف، از جمله فرودو باگینز، آرگنون، و گندالف، به منظور نابودی حلقهای شیطانی که میتواند دنیای میانه را به تاریکی بکشد، میپردازند.
ویژگیهای برجسته اقتباس «ارباب حلقهها» شامل موارد زیر است:
توجه به جزئیات و وفاداری به منبع
پیتر جکسون و تیم سازنده به دقت به جزئیات جهانسازی و داستانگویی تالکین توجه کردند. طراحی صحنه، لباسها، و حتی دیالوگها بهطور وفادارانهای از روی کتابها برداشته شده است.
استفاده از تکنولوژیهای نوین
فیلمهای ارباب حلقهها از فناوریهای پیشرفتهای مانند CGI و جلوههای ویژه برای خلق موجودات تخیلی و مناظر شگفتانگیز استفاده کردند. یکی از برجستهترین نمونهها، ایجاد شخصیت گالوم با استفاده از تکنیکهای Motion Capture بود.
موفقیتهای تجاری و هنری
این سری فیلمها نه تنها در گیشه موفقیتهای چشمگیری به دست آوردند، بلکه در زمینههای هنری نیز موفق بودند. «بازگشت پادشاه» در مراسم اسکار ۲۰۰۴، ۱۱ جایزه از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را بهدست آورد.
تأثیر فرهنگی
فیلمهای ارباب حلقهها تأثیر زیادی بر فرهنگ عمومی و صنعت سینما گذاشتند. آنها استانداردهای جدیدی برای تولید فیلمهای فانتزی و حماسی تعیین کردند و الهامبخش بسیاری از پروژههای مشابه در آینده بودند.
این اقتباسها بهدلیل موفقیتهای مالی، هنری، و فرهنگیشان، بهعنوان یکی از بهترین و برجستهترین نمونههای اقتباس سینمایی از ادبیات به شمار میروند.
- فیلم «پارک ژوراسیک»
کتاب: «پارک ژوراسیک» نوشتهٔ مایکل کرایتون
فروش جهانی: بیش از ۱ میلیارد دلار (اولین فیلم)
این فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بر اساس کتابی از مایکل کرایتون ساخته شده و انقلابی در استفاده از جلوههای ویژه در سینما بهوجود آورد.
«پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) یکی از معروفترین و موفقترین اقتباسهای ادبی در تاریخ سینما است که بر اساس رمانی به همین نام نوشته «مایکل کرایتون» ساخته شده است. این فیلم که در سال ۱۹۹۳ به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» اکران شد، به یک شاهکار سینمایی در ژانر علمی-تخیلی و ماجراجویی تبدیل شد و همچنان تأثیر قابل توجهی بر صنعت سینما و فرهنگ عمومی دارد. در ادامه به بررسی بیشتر این اقتباس پرداخته میشود:
رمان مایکل کرایتون
رمان «پارک ژوراسیک» در سال ۱۹۹۰ منتشر شد و به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای علمی-تخیلی تبدیل شد. داستان کتاب به ایدهی احیای دایناسورها از طریق علم ژنتیک و تأسیس یک پارک تفریحی برای نمایش آنها میپردازد. مایکل کرایتون در این کتاب به شکلی علمی و هیجانانگیز از مباحث ژنتیک و چالشهای اخلاقی ناشی از آن سخن میگوید و توانسته بود با تلفیق علمیتخیلی و واقعیتهای علمی، مخاطبان زیادی را جذب کند.
فرآیند اقتباس
حق اقتباس از رمان کرایتون بلافاصله پس از انتشار توسط استیون اسپیلبرگ و شرکت یونیورسال خریداری شد. کرایتون خود در نوشتن فیلمنامه اقتباس همکاری داشت و با کمک دیوید کوپ، فیلمنامهای جذاب و قابل فهم برای مخاطبان عام نوشته شد. در حالی که کتاب شامل جزئیات علمی پیچیدهای بود، فیلم بیشتر بر ماجراجویی، اکشن و جنبههای ترسناک داستان تمرکز کرد و توانست به یک فیلم سینمایی پرطرفدار تبدیل شود.
تغییرات و تفاوتها با رمان
هرچند فیلم به طور کلی به خط اصلی داستان وفادار بود، اما برای جذابتر شدن و متناسب بودن با مدیوم سینما، برخی از شخصیتها و وقایع تغییراتی داشتند:
شخصیتها: در فیلم، برخی از شخصیتها نسبت به کتاب تغییراتی داشتند. مثلاً شخصیت جان هاموند، بنیانگذار پارک، در رمان شخصیتی سرد و بیرحم دارد، اما در فیلم به شخصیتی مهربان و خوشبین تبدیل شده است.
خط داستانی: برخی از قسمتهای داستان در فیلم حذف یا تغییر داده شدند تا ریتم فیلم حفظ شود و تمرکز بیشتر بر صحنههای اکشن و هیجانانگیز باشد. برخی صحنههای کتاب که شامل مباحث علمی پیچیده بودند، در فیلم سادهتر شدند یا حذف شدند.
استفاده از جلوههای ویژه انقلابی
یکی از مهمترین دلایل موفقیت فیلم«پارک ژوراسیک» استفاده از جلوههای ویژهی پیشرفته و نوآورانه برای زمان خود بود. استیون اسپیلبرگ و تیم سازنده با ترکیب جلوههای ویژه رایانهای (CGI) و انیماترونیک(رباتهای مکانیکی)، دایناسورهایی کاملاً واقعگرا و زنده به تصویر کشیدند. این تکنولوژی انقلابی در آن زمان باعث شد که پارک ژوراسیک به عنوان یک نقطه عطف در تاریخ استفاده از جلوههای ویژه در سینما شناخته شود.
تأثیرات علمی و فلسفی
اقتباس سینمایی پارک ژوراسیک با بهرهگیری از داستان اصلی رمان، به بررسی موضوعات علمی و فلسفی پیچیدهای مانند اخلاق در علم، کنترل انسان بر طبیعت و خطرات دستکاری ژنتیکی پرداخت. فیلم این پرسشهای عمیق را به شکلی ملموس و هیجانانگیز به تصویر کشید که هم سرگرمکننده بود و هم باعث تفکر مخاطبان میشد. یکی از جملات معروف فیلم، توسط شخصیت دکتر ایان مالکم (با بازی جف گلدبلوم) بیان میشود: «دانشمندان چنان مشغول بودند که ببینند آیا میتوانند کاری را انجام دهند یا نه، که فراموش کردند بپرسند آیا باید این کار را انجام دهند.»
موفقیت تجاری و فرهنگی
پارک ژوراسیک با فروش جهانی بیش از یک میلیارد دلار، یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینما شد. این فیلم نه تنها از نظر تجاری موفق بود، بلکه تأثیر فرهنگی عمیقی نیز گذاشت. علاقهی عمومی به دایناسورها پس از اکران فیلم به شدت افزایش یافت و حتی منجر به افزایش بازدید از موزههای تاریخ طبیعی و پژوهشهای دایناسورشناسی شد.
جوایز و افتخارات
پارک ژوراسیک در زمینههای فنی مانند جلوههای ویژه، طراحی صدا و تدوین صدا برنده چندین جایزه از جمله سه جایزه اسکار شد. این فیلم همچنین به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای علمی-تخیلی شناخته میشود و به طور گسترده در فهرستهای مختلف بهترین فیلمها قرار گرفته است.
ادامهها و محصولات جنبی
موفقیت فیلم «پارک ژوراسیک» منجر به ساخت ادامههایی برای این فیلم شد. دنیای ژوراسیک که در سال ۲۰۱۵ به کارگردانی کالین ترورو اکران شد، دوباره این دنیای علمی-تخیلی را به سینماها بازگرداند و فروش بسیار بالایی داشت. تاکنون ۵ فیلم در این فرنچایز ساخته شده است که همگی بر اساس ایدهی اصلی احیای دایناسورها و چالشهای ناشی از آن شکل گرفتهاند.
تأثیرات فرهنگی و علمی ماندگار
پارک ژوراسیک همچنان یکی از محبوبترین و نمادینترین فیلمها در زمینه علمی-تخیلی است. این فیلم نه تنها نسل جدیدی از علاقهمندان به دایناسورها را به وجود آورد، بلکه باعث شد مردم نسبت به تواناییها و محدودیتهای علم و تکنولوژی تفکر عمیقتری داشته باشند.
به همین سبب اقتباس سینمایی «پارک ژوراسیک» نه تنها یک موفقیت عظیم تجاری و هنری بود، بلکه تأثیرات علمی زیادی بر جامعه گذاشت. این فیلم توانست با ترکیب داستان جذاب و پیچیدهی علمی مایکل کرایتون با جلوههای ویژهی پیشرفته و کارگردانی بینظیر اسپیلبرگ، به یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شود.
- «آلیس در سرزمین عجایب»
کتاب: «آلیس در سرزمین عجایب» نوشتهٔ لوئیس کارول
فروش جهانی: حدود ۱ میلیارد دلار
- این اقتباس جدید از کتاب معروف لوئیس کارول به کارگردانی تیم برتون، موفقیت تجاری چشمگیری داشت.
«آلیس در سرزمین عجایب» (Alice's Adventures in Wonderland)، رمان مشهور لوئیس کارول که برای نخستین بار در سال ۱۸۶۵ منتشر شد، یکی از برجستهترین و ماندگارترین آثار ادبیات جهان است. این داستان، با ماجراهای سورئال و فانتزی، الهامبخش بسیاری از اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی بوده است. اقتباسهای سینمایی متعددی از این کتاب ساخته شدهاند، اما یکی از معروفترین و موفقترین اقتباسها، فیلمی است که در سال ۲۰۱۰ به کارگردانی تیم برتون و بازیگری جانی دپ، میا واشیکوفسکا و هلنا بونهام کارتر ساخته شد. در ادامه به بررسی این اقتباسها پرداخته میشود.
رمان اصلی لوئیس کارول
آلیس در سرزمین عجایب داستان دخترکی به نام آلیس را روایت میکند که به دنبال یک خرگوش سفید وارد سرزمینی عجیب و جادویی میشود. در این سرزمین، او با شخصیتهای مختلف و عجیبوغریبی مانند گربه چشایر، کلاهدوز دیوانه، ملکه قلبها و غیره روبرو میشود. داستان کتاب سرشار از عناصری از فانتزی، خیالپردازی و طنز است و به دلیل ماهیت نمادین و تفسیری که دارد، مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفته است.
اقتباسهای سینمایی کلاسیک
از زمان انتشار کتاب، تلاشهای متعددی برای اقتباس سینمایی از «آلیس در سرزمین عجایب» صورت گرفته است. یکی از نخستین اقتباسهای مهم، فیلم صامت سال ۱۹۰۳ در بریتانیا بود که تنها ۱۰ دقیقه طول داشت و به عنوان اولین تلاش برای انتقال این داستان به دنیای سینما شناخته میشود.
در سال ۱۹۵۱، کمپانی دیزنی اقتباسی انیمیشنی از این داستان ارائه داد که به یکی از ماندگارترین و محبوبترین نسخههای «آلیس» تبدیل شد. این نسخه دیزنی در ابتدا به دلیل پیچیدگی و سورئال بودن داستان با استقبال سردی روبرو شد، اما به تدریج به عنوان یک اثر کلاسیک شناخته شد و همچنان یکی از محبوبترین نسخههای سینمایی «آلیس» به شمار میرود.
اقتباس ۲۰۱۰ به کارگردانی تیم برتون
یکی از برجستهترین و معروفترین اقتباسهای مدرن از «آلیس در سرزمین عجایب»، فیلم تیم برتون است که در سال ۲۰۱۰ ساخته شد. این فیلم برخلاف اقتباسهای قبلی، بیشتر به عنوان دنبالهای برای داستان اصلی کارول شناخته میشود تا یک اقتباس مستقیم. آلیس در این فیلم ۱۹ ساله است و دوباره به سرزمین عجایب بازمیگردد، جایی که باید با ملکه قرمز و موجودات عجیب آنجا روبرو شود.
ویژگیهای اقتباس تیم برتون
فیلم «آلیس در سرزمین عجایب» به کارگردانی تیم برتون به دلیل سبک بصری خاص و تم تاریکتر خود، تفاوتهای زیادی با اقتباسهای قبلی داشت:
سبک بصری منحصر به فرد: تیم برتون به خاطر سبک بصری تیره و خاص خود شناخته میشود و این فیلم نیز از همین ویژگی بهره برده است. دنیای عجایب در این نسخه پر از رنگهای زنده و غیرواقعی و شخصیتهایی با طراحیهای عجیب و گاهی ترسناک است که به خوبی با جهان سورئال داستان همخوانی دارد.
تغییر در داستان
برخلاف کتاب اصلی، این نسخه از «آلیس» بیشتر به عنوان یک دنباله و بازگشت آلیس به سرزمین عجایب است. آلیس این بار بزرگتر شده و به جای یک دختر کوچک، به عنوان یک قهرمان با چالشهای سرزمین عجایب روبرو میشود.
تمرکز بر شخصیتها
فیلم برتون بر روی شخصیتهای معروف کتاب مانند کلاهدوز دیوانه (با بازی جانی دپ)، ملکه قرمز (با بازی هلنا بونهام کارتر) و گربه چشایر تمرکز زیادی دارد. هر یک از این شخصیتها در نسخه تیم برتون بازتعریف شدهاند و به شکلی پیچیدهتر و انسانیتر به تصویر کشیده شدهاند.
استفاده از فناوریهای پیشرفته
این فیلم با استفاده از تکنولوژی سهبعدی و جلوههای ویژه پیشرفته، دنیای عجایب را به شکلی زنده و واقعی به تصویر کشید. فناوریهای مدرن باعث شدند تا فیلم جلوهای بینظیر و تجربهای چشمنواز برای مخاطبان خلق کند.
موفقیت تجاری
فیلم تیم برتون با بودجهای حدود ۲۰۰ میلیون دلار ساخته شد و بیش از یک میلیارد دلار در گیشههای جهانی فروش کرد. این موفقیت تجاری عظیم باعث شد که فیلم به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال ۲۰۱۰ تبدیل شود و به عنوان یک نمونه موفق از اقتباس ادبی در سینما شناخته شود.
منتقدان و واکنشها
اگرچه فیلم به دلیل جلوههای بصری و سبک خاص کارگردانی تیم برتون تحسین شد، اما از سوی برخی منتقدان به دلیل تغییرات زیادی که در داستان اصلی ایجاد کرده بود، نقدهایی دریافت کرد. برخی منتقدان بر این باور بودند که فیلم بیش از حد از منبع اصلی فاصله گرفته و روح اصلی داستان کارول را نادیده گرفته است. با این حال، فیلم توانست طرفداران بسیاری در سراسر جهان پیدا کند و به عنوان یک اثر مستقل و پرطرفدار شناخته شود.
ادامه فیلم
پس از موفقیت تجاری فیلم تیم برتون، دنبالهای با عنوان «آلیس در آنسوی آینه» (Alice Through the Looking Glass) در سال ۲۰۱۶ ساخته شد. این فیلم نیز با استفاده از شخصیتها و دنیای فیلم اول، ماجراهای جدیدی از آلیس را به تصویر کشید، اما نتوانست موفقیت فیلم اول را تکرار کند و واکنشهای متفاوتی از منتقدان و مخاطبان دریافت کرد.
نتیجهگیری
اقتباسهای سینمایی از «آلیس در سرزمین عجایب» به ویژه نسخهی ۲۰۱۰ تیم برتون، توانستهاند یک دنیای خیالی و سورئال را به زیبایی به تصویر بکشند و این اثر کلاسیک ادبی را به نسلهای جدیدی از مخاطبان معرفی کنند. با وجود تفاوتها و تغییرات در روایت و سبک، این اقتباسها همواره جایگاه ویژهای در فرهنگ عمومی داشتهاند و داستان جذاب و مرموز آلیس همچنان به عنوان یکی از مهمترین آثار ادبیات و سینما باقی مانده است.
- «شیر، جادوگر و کمد» (از مجموعه نارنیا)
کتاب: مجموعه «وقایعنگاری نارنیا» نوشتهٔ سی. اس. لوئیس
فروش جهانی: بیش از ۷۰۰ میلیون دلار (اولین فیلم)
- این فیلم که از اولین کتاب از مجموعه نارنیا اقتباس شده بود، توانست موفقیتهای تجاری و هنری زیادی کسب کند.
«شیر، جادوگر و کمد» (The Lion, the Witch and the Wardrobe)، نخستین و شناختهشدهترین کتاب از مجموعه «وقایعنگاری نارنیا» (The Chronicles of Narnia) نوشته سی. اس. لوئیس، یکی از برجستهترین آثار ادبیات کودک و نوجوان به شمار میآید که در سال ۱۹۵۰ منتشر شد. این کتاب با داستانی فانتزی و تخیلی، دنیای جادویی نارنیا را به تصویر میکشد و به سرعت توانست محبوبیت زیادی پیدا کند. اقتباسهای سینمایی مختلفی از این اثر ساخته شدهاند که موفقترین آنها، فیلمی به همین نام است که در سال ۲۰۰۵ به کارگردانی اندرو آدامسون تولید شد. در ادامه به بررسی بیشتر این اقتباس پرداخته میشود:
رمان «شیر، جادوگر و کمد»
داستان این رمان در زمان جنگ جهانی دوم و در انگلستان جریان دارد، جایی که چهار کودک به نامهای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی به دلیل حملات هوایی به خانهای قدیمی و دورافتاده فرستاده میشوند. در آنجا، لوسی از طریق یک کمد جادویی وارد دنیای نارنیا میشود، سرزمینی که تحت سلطه جادوگری به نام جادوگر سفیدقرار دارد و همیشه در زمستانی ابدی گرفتار است. در نارنیا، شیر بزرگی به نام اصلان به عنوان نماد نیکی و خیر، رهبری مبارزه علیه جادوگر را بر عهده دارد و در نهایت، چهار کودک به او کمک میکنند تا نارنیا را از سلطهی شر آزاد کند.
اقتباسهای پیشین
پیش از اقتباس سینمایی سال ۲۰۰۵، چندین نسخه تلویزیونی و انیمیشنی از «شیر، جادوگر و کمد» ساخته شده بود. در دهه ۱۹۶۰، BBC یک مجموعه تلویزیونی از داستانهای نارنیا تولید کرد که نسخههای متفاوتی از ماجراهای این کتاب را روایت میکرد. همچنین در دهه ۱۹۷۰، یک فیلم انیمیشنی از این اثر ساخته شد که بیشتر برای کودکان طراحی شده بود و نتوانست به محبوبیت فیلمهای بعدی برسد.
اقتباس سینمایی سال ۲۰۰۵
موفقترین و معروفترین اقتباس از این کتاب، فیلمی است که در سال ۲۰۰۵ توسط استودیو والت دیزنی و به کارگردانی اندرو آدامسون ساخته شد. این فیلم با ترکیب جلوههای ویژه پیشرفته، بازیگرانی برجسته و داستانی هیجانانگیز، توانست مخاطبان گستردهای را جذب کند و به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال تبدیل شود.
وفاداری به داستان اصلی
فیلم «شیر، جادوگر و کمد» به طور کلی به داستان اصلی کتاب وفادار است. فیلم ماجراهای چهار کودک را دنبال میکند که به نارنیا سفر میکنند و در نهایت در کنار اصلان، برای آزادی این سرزمین از سلطهی جادوگر مبارزه میکنند. اگرچه برخی جزئیات در فیلم به دلیل محدودیتهای زمانی حذف یا تغییر داده شده است، اما فیلم توانسته روح کلی کتاب و پیامهای اخلاقی و معنوی آن را به خوبی حفظ کند.
انتخاب بازیگران
انتخاب بازیگران جوان برای نقشهای چهار کودک (ویلیام مسلی در نقش پیتر، آنا پاپپلول در نقش سوزان، اسکندر کینز در نقش ادموند و جورجی هنلی در نقش لوسی) به خوبی انجام شد و این بازیگران توانستند به شکلی طبیعی و تأثیرگذار شخصیتهای داستان را به تصویر بکشند. همچنین بازیگرانی مانند تیلدا سوئینتن در نقش جادوگر سفید و لیام نیسون که صداپیشگی اصلان را بر عهده داشت، به شدت مورد تحسین قرار گرفتند.
استفاده از جلوههای ویژه
یکی از دلایل موفقیت فیلم «شیر، جادوگر و کمد، استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته و طراحی صحنههای زیبا و چشمنواز بود. از موجودات جادویی مانند سنتورها، فائنها و گرگها گرفته تا نبردهای حماسی در سرزمین نارنیا، همه با استفاده از جلوههای ویژه و تکنولوژیهای روز به شکلی باورپذیر و تاثیرگذار نمایش داده شدند. اصلان، شیر بزرگ و رهبر نیکی در نارنیا، با استفاده از جلوههای رایانهای و به صورت کاملاً واقعگرا به تصویر کشیده شد که یکی از موفقترین جلوههای ویژهی آن دوران بود.
موفقیت تجاری
فیلم «شیر، جادوگر و کمد» با بودجهای حدود ۱۸۰ میلیون دلار ساخته شد و بیش از ۷۴۵ میلیون دلار در گیشههای جهانی فروش کرد. این موفقیت تجاری بزرگ باعث شد که ادامههایی برای این فیلم ساخته شود. دو فیلم بعدی از مجموعه نارنیا، یعنی «شاهزاده کاسپین» و «سفر کشتی سپیدهپیما» نیز تولید و اکران شدند، اگرچه نتوانستند به موفقیت فیلم اول دست پیدا کنند.
نتیجهگیری
اقتباس سینمایی «شیر، جادوگر و کمد» توانست یکی از موفقترین آثار فانتزی را به پرده سینما بیاورد و با حفظ وفاداری به کتاب اصلی و استفاده از جلوههای ویژه پیشرفته، داستان نارنیا را به شکل جذاب و دیدنی برای مخاطبان بازآفرینی کند. این فیلم با پیامهای اخلاقی و معنوی قوی و داستانی پر از ماجراجویی و خیال، جایگاه ویژهای در دنیای سینما و ادبیات دارد و همچنان یکی از محبوبترین اقتباسهای ادبی فانتزی به شمار میرود.
نظر شما