سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه نعمتی: رمان نوجوان «بالاتر از بازیدراز» به قلم علیالله سلیمی در نمایشگاه کتاب تهران ۱۴۰۳ رونمایی شد. این اثر همراه چند رمان نوجوان دیگر از آثار نشر بُرنا (بخش نوجوان نشر معارف) بوده که چندماهی است کار خود را آغاز کرده است.
داستان «بالاتر از بازیدراز» از یک مدرسهای که نوجوانان در آن درس میخوانند آغاز میشود. به واسطه برگزیدهشدن وبلاگ یکی از دانشآموزان، تبِ وبلاگنویسی در بین دانشآموزان آن مدرسه بالا میگیرد. اغلب وبلاگها مطالبی با رویکرد ورزشی و سرگرمی دارند؛ اما راوی داستان، سلسله مطالبی با موضوع نوجوانی و جوانی قهرمان زندگی خود، داییکمال مینویسد که در دوران دفاع مقدس به جبههها رفته، وقایع متعددی را پشت سر گذاشته و سرانجام به شهادت رسیده است. راوی قصه برای رسیدن به جزئیات زندگی داییکمال، مسیری را طی میکند که در آن، بخشی از هویت خانوادگی خود را باز مییابد.
علیالله سلیمی را با فعالیت در حوزه روزنامهنگاری، نویسندگی و نقد کتاب میشناسیم. او هم سوالکننده خوبی است و هم پاسخدهنده ماهری. همچنین در انتخاب سوژه و سوژهپردازی هم تواناست. اینبار در کتاب «بالاتر از بازیدراز» به سراغ سوژه دفاع مقدسی رفته است و نوجوانان امروز را پای کتاب آورده است تا سفر کنند به دلِ سالیان نهچندان دور که وطنمان ایران، درگیر آن بوده است. سالهایی که حالوهوا و ویژگیهای زیست در آن دوران دارد کمکم رنگ میبازد و حتی دیگر بزرگسالان هم یادشان رفته روزگاری آنطور همدلانه و سختکوش زندگی میکردند چه رسد به نوجوانان امروز که لحظهای ارتباط مستقیم با فضای جنگ تحمیلی نداشتهاند.
به مناسبت اولین روز هفته دفاع مقدس، با علیالله سلیمی درباره رمان نوجوان «بالاتر از بازیدراز» گفتوگو کردهایم تا درباره این کتاب داستانی اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم و هفته دفاع مقدس ۱۴۰۳ را با فضای آنروزها و فرهنگی که بر آن حاکم بوده، آغاز کنیم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- در این کتاب به دنبال معرفی فرهنگ دفاع مقدس به مخاطبان خود بودهاید. درباره فرهنگ دفاع مقدس توضیح دهید؟ این فرهنگ چه ویژگیها و ماهیتی دارد؟
فرهنگ دفاع مقدس، مجموعهای از رفتارهای جمعی افراد یک جامعه با محوریت ایثار و مقاومت در برابر تجاوز بیگانه به آب و خاک و باورهای اصیل ملی و دینی است که ریشه در هویت ملی و دینی یک ملت دارد. ملت ما در زمان جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق به نظام نوپای جمهوری اسلامی، در مقابل هجوم ناجوانمردانه و ناخواستهای قرار گرفتند که چارهای جز مقاومت و ایستادگی در برابر این تهاجم وحشیانه نداشتند و سرانجام، همین ایثار و مقاومت ملت ایران نیز باعث شد ذره ای از خاک مقدس کشورمان در اشغال دشمن باقی نماند و ایران اسلامی در این برهه سربلند باشد.
- چرا کتابی برای نوجوانان در ارتباط با فرهنگ دفاع مقدس نوشتید؟ به نظر شما نوجوانِ امروز باید چه پیوندی با دوران دفاع مقدس برقرار کند؟ این پیوند باید از چه جنس و کارکردی باشد؟
نوجوانی مقطع سنی حساس و پیچیدهای است که نوجوان همواره در جستوجوی ریشههای هویتی خود است. برای یک نوجوان امروز هم بخشی از هویت و پیشینه خانوادگیاش با مقولهای به نام جنگ هشتساله عراق علیه ایران اسلامی گره خورده است. نوجوان امروزی دوست دارد بداند اعضای خانوادهاش در دوران سرنوشتساز دفاع مقدس چه نقشی در ایثار و مقاومت مردم سرزمینش داشته است. هر یک از رزمندگان، شهیدان، جانبازان، آزادگان و کلاً ایثارگران دوران دفاع مقدس، قبل از اینکه قهرمانان ملی باشند، قهرمان یک خانواده و تکتک اعضای آن خانواده هستند؛ بنابر این، برای نوجوان امروز، جذاب و هیجانانگیز است که قهرمان ملی و خانوادهاش را بهتر بشناسد. طبیعی است که در این مسیر با آرمانهای دفاع مقدس پیوند ایجاد میکند و جنس این پیوند هم طبیعتاً از نوع هویتی است و ریشه در فرهنگ و باورهای ملی و دینی نوجوان امروزی دارد.
- رزمندگان دهه ۶۰ در کتاب شما چطور بازنمایی شدهاند؟ برای نسل امروز چه تصویری از رزمندگان دفاع مقدس میتواند کارآمدتر از تصاویر دیگر باشد؟
خوشبختانه حکایتها و روایتهایی که از رزمندگان دهه ۶۰ در میان مردم ما و اغلب خانوادهها وجود و جریان دارد، بهشدت ساده، ملموس و باورپذیر است. والدین و خانوادههای ایرانی از رزمندگان دهه ۶۰ تصویری به فرزندان خود و نسل امروز ارائه میدهند که دقیقاً مطابق همان شیوههای فکری و عملی رزمندگان در آن دوران است. من هم سعی کردم در کتاب «بالاتر از بازیدراز» تصویری از رزمندگان دهه ۶۰ ارائه دهم که برای مخاطب نوجوان امروزی باورپذیر باشد. شخصیت مادرِ راوی در این داستان، از برادر شهید خود آنگونه یاد میکند که درواقع همانگونه بوده است. در این داستان، راوی از نوجوانان امروزی است که داییکمال را ندیده؛ اما به حرفهای مادرش درباره داییکمال ایمان دارد؛ چون احساس میکند مادرش اغراق یا مبالغه نمیکند. به نظرم این تصویر کارآمدتر است؛ چون نوجوان امروزی دوست دارد نادانستههایش را از زبان افرادی بشنود که به نوعی قهرمانان زندگی خودش هستند و والدین هم طبیعتاً جزو قهرمانان زندگی فرزندان در هر دورهای محسوب میشوند.
- آیا ارزیابیای درباره این مسئله داشتهاید که به طور کل، نوجوانان امروز با هر سلیقه و تجربه زیستهای، چه قرابتی با دفاع مقدس دارند؟ آیا کتاب شما میتواند برخی تصورات اشتباه در ذهن نسل امروز درباره جنگ و علل جنگ و نتایج جنگ و … را تصحیح کند؟
ارزیابی شخصی من این بود که در برخی روایتها از دوران دفاع مقدس که معمولاً در رسانههای مختلف، فیلمها و کتابهای مرتبط با این موضوع ارائه شده، نوعی اغراق و مبالغه ناخواسته صورت گرفته که همین مسئله میتواند پاشنه آشیل این ادبیات هم باشد. واکنش نوجوانان امروزی به این مسئله، اغلب منفی است. آنها دوست ندارند روایتهایی درباره یک موضوع بشنوند یا بخوانند که با منطق و تصوراتشان در تضاد باشد. دوست دارند وقایع گذشته را هم مانند رویدادهای امروزی ببینند و قضاوتشان بر مبنای مشاهدات و برداشتهایشان باشد؛ نه آنگونه که مغایر تصورات و برداشتهای آنها باشد. من در کتاب خود کوشیدم از هرگونه اغراق و مبالغه درباره دفاع مقدس و رزمندگان آن دوران دوری کنم. شخصیت داییکمال با آنکه در دهه ۶۰ شهید شده است؛ اما وقتی روایتهایی درباره او بازگو میشود گویی همین امروز آن رفتار و گفتار را داشته است. امیدوارم این روایت، سهمی هر چند کوچک در تصحیح برخی روایتهای مبالغهآمیز از آن دوران در ذهن نوجوانان امروزی داشته باشد.
- در کتاب خود به «نقش تکنولوژیهای امروزی در برقراری ارتباط بیننسلی میان نوجوانان امروزی و رزمندگان دوران دفاع مقدس» اشاره کردهاید. در اینباره توضیح دهید.
ابزار کار و نحوه مواجهه شخصیتهای داستان با موضوع دفاع مقدس در کتاب «بالاتر از بازیدراز» یکی از محصولات تکنولوژی، کامپیوتر است که فعالیت وبلاگنویسی هم بخشی از کارآیی آن را به رخ میکشد. شخصیت نوجوان این داستان، در وهله اول درگیر یک رقابت سرگرمکننده از طریق فضای وب است که قرار است مطالبی را بنویسند و منتشر کنند که مخاطبان زیادی در فضای مجازی داشته باشند؛ بنابر این، شخصیتهای داستان تابع شرایط روز هستند و ابزارهای کارشان محصولی از تکنولوژی روز است؛ اما محتوایی که قرار است آنها در این فضای مجازی قرار دهند و از طریق آن با مخاطب آشنا و ناشناس ارتباط برقرار کنند، از جنس همان جستوجوی هویت است که با مسئلهای به نام دفاع مقدس گره خورده است. در این داستان، تکنولوژی به کمک شخصیتهای نوجوان میآید که آنها مضامین هویتی خود را بازیابند و منتشر کنند. به نظرم تصوّرکردن یک نوجوان امروزی منهای ارتباطش با دستاوردهای تکنولوژیهای امروزی سخت است. در این داستان، به همان اندازه که والدین نوجوانان نقش دارند به عنوان افرادی که شاهد وقایع دهه ۶۰ بودند و حالا برای فرزندان خود از آن دوران تعریف میکنند و نقش حلقه واسط را دارند، تکنولوژی هم ابزاری برای بیان آن وقایع هستند که نوجوانان بهشدت وابسته به آن هستند.
نظر شما