به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، راوی کتاب «گردشگر رؤیا» کودکی است که برای پدرش از رویاها و آرزوهایش میگوید. کمتر انسانی هست که از همان دوران کودکی، رویاهای زیادی در سر نداشته و مدتها به رویاهایش و اینکه دنبال کدام رویا برود، کدام یکی را اول انتخاب کند و کدام برایش مهمتر است، فکر نکرده باشد. همه فکر و ذکر کودکان رویاهایی است که در سر دارند. پسرک کتاب «گردشگر رویا» هم همینطور است. پسرک این داستان هم مثل خیلیها در زندگی هدفی دارد. به این دلیل، همان ابتدای کتاب از پدرش سوال میکند: «خب هدف من چیه؟» و ادامه میدهد: «نکند برای اینکه کسی بشم، باید منتظر بزرگ شدن باشم؟». او هدفها و آرزوهای زیادی دارد؛ اما آیا میتواند همه آنها را به دست بیاورد؟ هنگامی که کودک به سراغ پدرش میرود، او چیزی میگوید که تمامکننده قصه است. پدر با آن حرف به کودک قصه و همه کودکان رویاپرداز کمک میکند.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
پدرم گفت: معلومه که راهی هست!
چشمهات رو ببند، آرزوهات رو هم همراهت بردار...
یه گردشگر رویا باش و شبها دنبال ماه، از ستارهای به ستارهی دیگه سفر کن.
یه گردشگر رویا باش.
بگذار آرزوهات همراه تو بزرگ بشن. اون روز که برسه، تو هم باورت نمیشه که کودکِ امروز توانایی انجام چه کارهایی رو داره….
اطلاعات بیشتر:
کتاب «گردشگر رؤیا» به قلم غمزه اوزدمیر با تصویرگری گوزده عیجه و ترجمه اسماعیل بندیداریان در ۳۶ صفحه مصور رنگی، شمارگان دو هزار نسخه و به بهای ۱۱۶ هزار تومان از سوی انتشارات میچکا برای کودکان بالای ۶ سال منتشر شده است.
نظر شما