سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: در بخش اول گفتوگو یی که با حمید عبدالهیان، نویسنده کتاب «ابوعلی سینا» داشتیم، به نگارش این کتاب و دیگر کتابهای مجموعه «مشاهیر خندان» اشاره کرد و درباره دلایل استقبال نوجوانان، خانوادهها و شخصیتهای فرهنگی کشور از کتاب «ابوعلی سینا» گفت.
در این بخش از گفتوگو که تکمیلکننده صحبتهای ما با این نویسنده توانمند کشور است، عبدالهیان درباره چالشهای طنزنویسی در قالب زندگینامه و دستاوردهای این اثر از نگاه یک نویسنده برای نوجوانان ایرانی صحبت کرد که این مطلب را در ادامه میخوانید:
- کدام وجه از شخصیت ابوعلی سینا برای خود شما بیشتر مورد توجه بود و دوست دارید نوجوانان امروز از این بُعد شخصیت او، الهام بگیرند؟
بزرگترین ویژگی ابوعلی سینا که به نظر من خیلی تأملبرانگیز است این است که آدم خودساختهای بود؛ یعنی آدمی بود که با دانشمندان و معلمهای خیلی سطحی کار کرده بود و با استادان خیلی قوی کار نکرده بود و فعالیتش را با دانشمندهای معمولی شروع کرد. کسی که ابوعلی سینا ریاضی را از او یاد گرفت، یک بقال بود یا پدرش، یکی دو مسافر را که به شهر بخارا آمده بودند، دعوت کرد و آورد به خانهشان تا به ابوعلی سینا درس بدهند. معلمهای ابوعلی سینا آدمهای خیلی تراز اولی نبودند؛ اما ظاهراً درسخواندن را به ابوعلی سینا یاد دادند و او از اینجا شروع کرد به پیشرفتکردن. او خودش را ساخت و ابوعلی سینا شد. این مسئله درباره دانشمندان دیگر صدق نمیکند؛ معمولاً دانشمندان بزرگ تاریخ در کنار دانشمندان خیلی بزرگ و با شاگردی برای آنها شکل گرفتند؛ اما ابوعلی سینا حتی خودش با خواندن کتابهای پزشکی توانسته این علم را یاد بگیرد. او با خوندن کتابهای فلسفی توانسته گلیم خودش را از آب بیرون بکشد؛ پس این بزرگترین ویژگی ابوعلی سینا است. مؤلفه دیگر این است که خود ابوعلی سینا گفته من تقریباً تا ۲۰ سالگی هر چیزی را که لازم بود بلد باشم، یاد گرفتم؛ بنابراین خودش آدم جویندهای بوده و با مطالعه کتابها توانسته همهچیز را یاد بگیرد و از ۲۰ سالگی به بعد دیگر راه خود را پیدا میکند و بدون هیچ معلمی با خواندن کتابها راه خودش را میرود و پیگیری میکند و میرسد به جایی که ابوعلی سینا میشود.
ویژگی بعدی ابوعلی سینا این است که شخصیت چندبعدی داشت؛ یعنی او در همه علمهای زمان خودش سرکی کشیده و کتابی نوشته و اتفاقاً کتابهایش هم یکی از بهترین کتابها شده است. ابوعلی سینا در زمینه پزشکی بهترین کتاب زمان خود را نوشت، در زمینه ریاضی بهترین کتاب زمان خود و در زمینه فلسفه و نجوم نیز همینطور. ابوعلی سینا تقریباً در همه علوم سرک کشید و وارد ادبیات شد، وارد لغتشناسی و فلسفه و منطق شد و به طور کل هر علمی را که در زمان خود رایج بود پیگیری کرد. ویژگی سوم این دانشمند که به نظرم برای بچهها خیلی خوب و جذاب است، این است که این شخصیت با وجود اینکه اهل کتاب و مطالعه بود از اجتماع هیچوقت غافل نشد و در مسائل اجتماعی فعال بود. او در دربار پادشاهان منشأ اثر بود؛ پیش پادشاهان میرفت، آنها را راهنمایی میکرد، کمک میکرد، در جنگها حتی شرکت میکرد و یکمدت هم وزیر بود. او به معنی واقعی کلمه کِرم کتاب نبود؛ بلکه آدمی بود که همیشه اجتماعی بود و در عینِ حال که در اوج کار وقتی که بهترین کتابهایش را داشت مینوشت، در شهر ری و همدان و اصفهان نیز هر روز به قصر پادشاه میرفت و رفتوآمد داشت و هر روز مردم را معالجه میکرد و برنامهای فشرده از کارهای مختلف داشت. همه اینها در کنار جایگاه علمیای بود که ابوعلی سینا داشت. ابوعلی سینا به ما نشان داد که میتوان بزرگترین دانشمند جهان اسلام شد؛ اما شاد بود، خندید، از زندگی لذت برد و برای همه کارها برنامهریزی درستی داشت. ما در این موارد میتوانیم از او الگو بگیریم. ویژگی بعدی ابوعلی سینا که به نظرم ارزشمند است، این است که سالم زندگی کرد؛ یعنی از اول تا آخر زندگیاش وقتی یک دانشآموز یا دانشجو بود، خیلی جدی علاقهمند یادگیری بود و وقتی پیرمرد شده و بسیار قدرتمند و معروف، دانا و آگاه بود، باز هم به دنبال یادگرفتن بود. او هیچوقت در زندگیاش احساس نکرد که کافی است و باید بنشیند و استراحت کند یا مثل بعضی از دانشمندان دیگر دلسرد شود و افسردگی بگیرد. همه زندگی او به سمت کمال و پیشرفت بود.
- شما این کتاب را در قالب طنز نوشتهاید. نوشتن درباره یک شخصیت تاریخی بزرگ به صورت طنز چه چالشهایی برای شما به همراه داشت؟ استفاده از زبان طنز در نگارش یک کتاب زندگینامه، چه اثرگذاری بر مخاطبان کودک و نوجوان دارد؟
نوشتن کتاب طنز خود یک چالش خیلی بزرگ است؛ اگر بخواهید طنز برای بچهها بنویسید کار سختتر میشود و اگر بخواهید برای بچهها درباره دانشمندان بزرگ ایران طنز بنویسید کار خیلی خیلی سختتر هم میشود. به این دلیل وقتی اکنون خیلیها میشنوند کتاب طنزی درباره ابوعلی سینا نوشته شده، موضع میگیرند و و فکر میکنند ما قصد داشتیم این شخصیت را مسخره کنیم؛ اما وقتی که کتاب را میخوانند نظرشان عوض میشود. بعضی از شخصیتهای بزرگ مانند ابوعلی سینا یا فردوسی جذابیت منحصربهفردی برای مردم دارند؛ یعنی طرفداران خیلی متعصبی دارند. همین حالا هم اگر کسی از آنها انتقاد کند یا با آنها شوخی کند، به آن طرفداران برمیخورد. این مسئله یکی دیگر از چالشهای ما بود؛ به این دلیل من خیلی بااحتیاط به سراغ مسئلهها رفتم؛ مثلاً اگر میخواستیم در جایی طنز به کار ببرم با خود ابوعلی سینا شوخی نکردم یا شوخیام خیلی ملایم و رقیق بود و با دشمنان و مخالفانش بیشتر شوخی کردم. این هم ویژگیای است که من از گلآقا یاد گرفتم. گلآقا هم وقتی با سیاسیون میخواست شوخی کند با شخصیتهای تراز اول شوخی نمیکرد؛ بلکه با شخصیت تراز دوم و سوم شوخی میکرد؛ در صورتی که منظورش همان تراز اولیها بود.
امروزه یکی از چیزهایی که دانشآموزان بهشدت احتیاج دارند، شوخی و خنده است. فضای آموزشی و کتابهای آن و حتی کتابهای کمکآموزشی خیلی خشک است و شوخی و خنده در آنها نیست؛ در حالی که بچههای ما شوخی و خنده را دوست دارند. یکی از دلایل اینکه به کتابهای ترجمه خیلی تمایل دارند، همین شوخی و خندهای است که در آن کتابها وجود دارد. چرا ما این مسئله را از بچهها دریغ میکنیم؟ شوخی و خنده برای آنها خیلی لازم است؛ اما صرفاً شوخی و خنده برای من هدف نبود؛ بلکه ابزاری بود که در قالب آن، حرفهایی را که میخواهم به بچهها بگویم و آنها را عاشق دانشمندان کشورشان کنم. این هدفی بود که من در پی آن بودم و طنز برایم همیشه وسیله است تا با آن، بچهها را با هویت ایرانیشان آشنا کنم. کارهای من در جهت هویت و هویتبخشی است. میخواهم با نگارش تاریخ ایران و فرهنگ گذشته کشور با روکش طنز، بچهها را علاقهمند کنم و آنها را به سمت مسائل مربوط به کشورشان بکشانم تا اینقدر به دنبال مهاجرت نباشند و در ایران حضور داشته باشند و برای آن کار کنند.
نظر شما