شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۱
بهترین شرح‌ها و تصحیحات مثنوی معنوی

چهارمحال و بختیاری - آن‌چه هنگامِ مراجعه به متون کهن یا ادبی، همواره باید مدّ نظر قرار گیرد، مطالعه متنی است که از سویِ مُصحّحانِ متخصّص، پس از مقابله و مطابقه با نسخه‌های متعدّد و یا بر اساسِ روش‌هایِ علمیِ تصحیحِ متون، منتشر شده‌ باشد.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): احمد رحیم‌خانیِ سامانی، دکتر در زبان و ادبیّات فارسی، نویسنده و پژوهشگرِ چهارمحال و بختیاری، در آخرین یادداشت از مجموعۀ «شنبه‌ها با شرح مثنوی»، به بررسی اجمالیِ مهم‌ترین شرح‌ها و بهترین تصحیحات مثنوی معنوی می‌پردازد. با ایشان در این گُل‌گشت هم‌راه می‌شویم.

در این‌سال‌ها که اندکی توفیقِ اُنس با مثنوی معنوی را یافته‌ام، بسیاری از دوستان، از من می‌پُرسند، کدام‌یک از شروحِ این کتاب را مطالعه کنیم؟ یادداشتِ این هفته، پاسخی در حدّ بضاعت، به این سؤال مهم است.

هیجده سال پس از مرگِ مولوی، بهاء‌الدّین محمّد، معروف به سُلطان‌وَلد، فرزندِ مولوی، نخستین و مهم‌ترین شرحِ زندگیِ پدرش را در کتابی به نام «ولدنامه» یا «ابتدانامه»، به رشتۀ نظم کشید. این کتاب به عنوان یکی از نخستین منابعِ آشنایی با زندگی و اندیشه‌هایِ مولوی، جایگاهِ ویژه‌ای دارد. «ارزش تاریخی و معنوی این کتاب به حدّی است که نظیرش را در آثار فارسیِ بعد از زمانِ مولوی پیدا نتوان کرد. زیرا مهم‌ترین موضوعاتِ دقیق، یعنی تصوّف و خاصه طریقت مولویّه که بیش‌ترِ آداب و رسوم قدیمش، مولودِ همین وَلد است و بزرگ‌ترین مردانِ رسیدۀ راهِ حقیقت، یعنی مولانا سازندۀ آن مثنوی که صیقل و زنگ‌زُدایِ ارواح است، در این کتاب، با سند قطعی مورد بحث قرار گرفته‌است»، (سلطان‌ولد، ۱۳۷۶: ۱۶).

پس از سلطان‌ولد که همۀ عمر خود را وقفِ شرحِ زندگی و افکار پدر نمود، عارفان و شارحانِ بسیاری ظهور کردند و هریک از دریچۀ نگاه یا فهمِ خود، مثنوی معنوی را شرح دادند. در ادامه از میانِ شروحِ مختلف، برخی از مهم‌ترینِ آن‌ها را که در دست‌رسِ خوانندگانِ ایرانی قرار دارد، به‌اجمال معرّفی می‌کنم.

۱. «شرح مثنوی شریف»

این اثر را باید یکی از مهم‌ترین شرح‌هایِ نوین مثنوی معنوی دانست که به قلمِ علّامه بدیع‌الزّمان فروزان‌فر، استاد فقید دانشگاه تهران نوشته‌شده‌است. شرحِ مثنوی شریف، حاصل چهل سال تتبّع شارح در متن مثنوی و شروح معروفِ آن است که نهایتاً بر اساس تصحیح رِینولد اَلین نیکلسون از بزرگ‌ترین مثنوی‌پژوهان اروپایی مدوّن شده‌است. افسوس که روزگار فرصت اتمام این شرح را از این بزرگ‌مرد گرفت و او تنها توانست تا بیت ۳۰۱۲ از دفترِ اوّل مثنوی را در سه جلد شرح نماید. بررسیِ مآخذِ قصّه‌ها، احادیث و اَقوال عربیِ مثنوی، در کنارِ تعداد زیادی ابیات عربی و فارسیِ هم‌سو و مرتبط با ابیاتِ این کتاب، از مهم‌ترین ویژگی‌هایِ این شرحِ ارزشمند است. مطالعۀ این کتاب، ازجمله منابعِ اصلیِ حوزۀ مثنوی‌پژوهی برایِ تمامِ کسانی است که می‌خواهند به شکلی عمیق این کتاب را بفهمند. این را نباید از قلم بیندازم که استاد فروزان‌فر، تصحیح دیوان اشعار مولوی، معروف به دیوان کبیر شمس و فیهِ مافیه، از آثار منثورِ مولوی را نیز در کارنامۀ خود دارد. شرحِ مثنویِ شریف، اگرچه شرحی گسترده و ژرف است، با این حال، برای کسانی که به دنبال شرحی به‌اصطلاح آسان و شُسته‌رُفته، می‌گردند، اندکی ثَقیل خواهدبود. متأسّفانه این شرح، فهارس و نمایه‌هایِ پایانی ندارد.

۲. «شرح مثنوی»

دکتر سیّد جعفر شهیدی از شاگردانِ علّامه فروزان‌فر که پیش از آغازِ تحصیلات دانشگاهی، به درجۀ اجتهاد در علوم حوزوی رسیده‌بود، به دلیلِ اهمیّتِ شرح مثنوی شریف، اقدام به تکمیلِ آن نمود و شرحِ خود را از بیت ۳۰۱۳ از دفترِ اوّل، یعنی دنبالۀ شرحِ علّامه فروزان‌فر، آغاز کرد و تا پایانِ هر شش دفتر، ادامه داد. شیوه‌ای که دکتر شهیدی در شرحِ خود پی‌گرفت، مُشابه همان روشِ علّامه فروزان‌فر بود. ایشان پس از معنی واژه‌ها و عبارت‌های هر بیت، شواهدی از متون نظم و نثر فارسی و گاه عربی ذکر می‌کند. شارح در پایان هر جلد، فهارس و نمایه‌های گوناگونی نظیر آیات، احادیث، لغات و تعبیرات و اعلام را آورده‌است. مطالعۀ این شرح نیز، با توجّه به دامنۀ بسیار گستردۀ دانشِ شارح در زبان و ادبیات فارسی و عربی و نیز آگاهی‌هایِ درازدامن در تاریخ اسلام و علوم دینی، به این شرح، اعتبارِ ویژه‌ای بخشیده‌است. مطالعۀ این اثر مناسبِ دانش‌جویانِ رشتۀ زبان و ادبیّات فارسی و کسانی است که تا حدودی با مثنوی معنوی، آشنایی دارند. انتشارات علمی و فرهنگی، جلد اوّل و دومِ این مجموعه را با عنوان «شرح مثنوی شریف» و به نام علّامه بدیع‌الزّمان فروزان‌فر و مجلّدات سوم تا هشتم را، با عنوان «شرح مثنوی» و به نام دکتر سیّد جعفر شهیدی منتشر کرده‌است.


۳. «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی»

علّامه محمّدتقی جعفری که باید او را یکی از اندیشه‌وزرانِ معاصرِ ایرانی دانست، افزون بر افکارِ فلسفی و نوشته‌هایِ عمیقی که از او باقی‌مانده، آگاهی‌های بسیاری از حوزۀ عرفان، ریاضی، نجوم، فیزیک، تفسیر، کلام و فقه نیز داشته‌است. این فیلسوفِ بزرگ، با نوشتنِ مجموعۀ ده‌جلدی «ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه» و مجموعۀ پانزده‌جلدی «تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی»، خدمتِ ارزنده‌ای به تعالیِ فرهنگ و معارفِ اسلامی - ایرانی نمود. مجموعۀ اخیر ایشان، از نگاهِ یک اندیشمندِ بزرگِ معاصر، درکشف و شرحِ افکارِ متعالیِ اندیشمندی از قرونِ گذشته، نوشته‌شده و برخلافِ بسیاری از شروح که در پیِ تفسیر و تحلیلِ دشواری‌هایِ متنیِ مثنوی معنوی هستند، می‌کوشد از میانِ توضیحاتِ عقلی، عرفانی، فقهی، حدیثی، تفسیری و نظایرِ آن، راهی برای زیستنِ مُتعالی، پیشِ پایِ مخاطبش قرار دهد. شارحِ این مجموعه در این کتاب، ابتدا ابیاتی از یک بخش را می‌آورد. پس از آن، اگر ابیات، مرتبط با آیه یا حدیثی باشند، آن‌ها را نیز ذکر می‌نماید. سپس کلیدی‌ترین نکته‌های آن ابیات را در قالب یک عنوان یا یک پرسش طرح و به آن پاسخ می‌دهد و متناسب با ابیات، شواهدی از نظرات دانشمندان، فلاسفه و یا شاعران را هم نقل می‌کند و در پایان ذیل عنوان «تفسیر ابیات»، به تفسیر ابیاتِ آن بخش می‌پردازد. جلد پانزدهم این مجموعه، «راه‌نمایِ موضوعی» تمام مجلّدات است و در یک جزوۀ پیوستی نیز، اصلاحیه‌ای برای اشتباهات چاپی و بعضی از جملات، چاپ شده‌است. مطالعۀ این شرح، به دلیلِ صِبغه‌های فلسفی، روایی و تفسیریِ غالب، بیش‌تر مناسبِ کسانی است که خیلی به دنبالِ آگاهی‌هایِ زبانی و ادبی نیستند. بنده مطالعۀ این اثر را برای کسانی که در آشفته‌بازارِ اظهارِ نظرهایِ مُتناقض پیرامونِ مثنویِ معنوی، بینِ خواندن و نخواندنِ آن مُردّد مانده‌اند، به همۀ دانش‌جویان و طُلّابِ علوم دینی توصیه می‌نمایم.

۴. «شرح جامع مثنوی»

استاد کریمِ زمانی در چند دهۀ اخیر، در کنار ترجمۀ متون عربی نظیر قرآن کریم، اکثرِ اوقاتِ خود را به مولوی‌پژوهی اختصاص داده‌است. حاصل این پژوهش‌ها، بیش از ده جلد کتاب در توضیح و تفسیرِ آثار گوناگونِ مولانا، خصوصاً شرح جامع مثنوی است. این شرح هفت‌جلدیِ حَجیم، آن‌گونه از عنوانش برمی‌آید، با نگاهی به بیشینۀ شرح‌هایِ مثنوی، نوشته‌شده‌است. این شرح، برخلافِ دو شرح پیشین که در بردارندۀ شواهدِ مستقیمِ بسیاری از متون نظم و نثر فارسی و عربی بودند، می‌کوشد از میانِ شروحِ پیشین و با توجّه به نیاز مخاطبان، معنی و توضیحاتِ تک‌تک ابیات را، زیرِ همان ابیات، ارائه دهد. شرح جامع مثنوی، نشان می‌دهد که شارح، افزون بر آگاهی‌هایِ وسیع از ادبیّاتِ عرفانی، دل‌بستگی‌هایِ عملیِ فراوانی نیز، به زندگیِ معرفتی دارد. مطالعۀ این شرح برای همۀ علاقه‌مندانِ مثنوی، در هر سطحی از آگاهی مفید و برای کسانی که در این حوزه مُبتدی هستند، از ضروریّات است. جلد هفتم این شرح، دربردارندۀ فهرست‌های بسیاری نظیر آیات، احادیث، لغات و تعبیرات، کشف‌الأبیات و … است که پژوهشگران را برای رسیدن به محتوایِ هر شش دفتر، کمک می‌کند. این شرح تا کنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده‌است.

۵. «تفسیرِ مثنویِ مولوی»
دکتر جواد سَلماسی‌زاده، استاد فقید گروه زبان و ادبیّات فارسی دانشگاه تبریز، شرحی چهارجلدی بر مثنوی معنوی منتشر کرد که درحقیقت، تلفیقی از نظریّات خود و ترجمۀ شرحِ تُرکی «فاتح‌الاَبیاتِ» رسوخ‌الدّین اسماعیل اَنقَرَوی، «روح المثنویِ» اسماعیل حَقّی بورسوی و نیز ترجمۀ شرح انگلیسی رِینولد اَلین نیکُلسون بر مثنوی بود. این چهار جلد، تنها دربردارندۀ دفترِ نخست مثنوی معنوی است.

۶. «[حاشیه‌های علّامه هُمایی بر مثنوی معنوی]»

پس از مرگِ علّامه جلال‌الدِّین همایی، از استادانِ مُبرّزِ زبان و ادبیّات فارسی، انجمن ترویج زبان و ادبیّات فارسی، یادداشت‌های سودمندی را که استاد به خطّ خود به عنوان حاشیه بر متن و بر هامِشِ اکثرِ صفحاتِ یکی از مثنوی‌هایِ چاپ سنگی، به خط «محمّدحسن جُرفادقانی» مُنطبع به سال ۱۳۰۶ قمری، نوشته‌بودند، در قالبِ کتابی عکسی از همان چاپ و با همان حاشیه‌ها، منتشر می‌کُند.
ارزشِ این یادداشت‌ها، بیش‌تر مربوط به نکته‌هایِ ظریفِ لُغوی، زبانی یا ارجاعاتی است که گاه، نمی‌توان نظیرِ آن‌ها را در کتاب‌هایِ دیگر یافت. این کتاب بیش‌تر مناسبِ علاقه‌مندان به نسخه‌هایِ چاپ سنگیِ مثنوی و نیز مثنوی‌پژوهان و کسانی است که حوصلۀ کافی برای خواندنِ دست‌نویس‌های ارزشمند استاد را دارند یا فقط دنبالِ نکته‌هایِ ظریفِ علّامه همایی هستند. لازم به یادآوری است که متنِ چاپ سنگی، علی‌رغمِ توضیحاتِ هامشِ تمامِ صفحات، البتّه مطابقِ اصول علمیِ تصحیح و تنقیحِ متون منتشر نشده‌است. از علّامه هُمایی، افزون بر این حاشیه‌نویسی‌، در حوزۀ مولوی و آثارش، کتابی با عنوان «مولوی‌نامه» و «تفسیر مثنوی مولوی» بر جای مانده که اوّلی شرحی بر اندیشه‌های مولوی و دومی، شرحی بر داستان «قلعۀ ذات الصُّوَر یا دزِ هوش‌رُبا» است که هر دو اثر، نوشتاری عالمانه دارند.

۷. «مثنوی معنوی»

دکتر محمّد استعلامی، از مُصحّحان، مولوی‌شناسان و عرفان‌پژوهانِ معاصر، با انتشار این کتاب، هم‌زمان به دو کار اقدام نمود. نخست تصحیحی به‌جُز تصحیحّ رِینولد اَلین نیکُلسون از مثنوی به دست داد و دیگر آن‌که در انتهایِ هر دفتر، تعلیقاتِ مشروحی افزود. ارجاعاتِ مفیدِ درون‌متنی و برون‌متنیِ زبانی، ادبی، تاریخی و … از مهم‌ترین ویژگی‌های تعلیقاتِ این تصحیح است. نویسنده، در بخشِ تعلیقات، هرجا احساس کرده، بیتی علاوه بر توضیحات، به معنی هم نیاز دارد، اقدام به معنیِ ابیات و مصراع‌ها نموده‌است. این چاپ از مثنوی را البتّه نباید با شرح‌هایِ رایج یکی دانست، با این حال، تعلیقاتِ انتهایِ هر دفتر و نمایه‌های مبسوطِ جلد هفتم، مناسبِ پژوهشگران و دانش‌جویانِ زبان و ادبیّات فارسی و نیز کسانی است که خواستارِ مطالعۀ تعلیقاتِ بیت‌ها هستند.

۸. «نثر و شرح مثنوی شریف»

دکتر عبدالباقی گولپینارلی، استاد فقید دانشگاه‌های آنکارا و استانبول، از مولوی‌پژوهانِ برجستۀ ترکیه‌ای است که اقدام به شرح مثنوی معنوی نموده‌است. این پژوهشگرِ فقید ضمنِ تصحیحِ مثنوی بر اساس نسخه‌هایی که در مقدّمۀ کتاب به آن‌ها اشاره می‌کند، ابتدا به تصحیح متنِ فارسیِ ابیات با مقابلۀ نسخه‌هایِ کهن اقدام می‌کند. سپس ابیاتِ آن بخش را، به‌ترتیب ابیات فارسی، به نثرِ تُرکی ترجمه و در انتهایِ آن بخش، ابیات را به زبان تُرکی شرح و تفسیر می‌نماید. آن‌گاه سراغِ ابیات بخشِ بعدی می‌رود و به همین ترتیب کار را تا انتها ادامه می‌دهد. مخاطبانِ اصلِ این تصحیح و شرح، در درجۀ نخست، علاقه‌مندانِ تُرک‌زبانِ کشورِ ترکیه هستند، امّا از آن‌جا که هم تصحیح متن فارسی و هم شرحِ ترکی ابیاتِ آن، ارزشِ بسیاری دارد، دکتر توفیق هاشم‌پور سُبحانی که از شاگردانِ مرحوم گولپینارلی هم بوده‌اند، به ترجمۀ این شرح از تُرکی به فارسی، اقدام می‌نمایند. مطالعۀ این اثر برای همۀ علاقه‌مندان به مثنوی، خصوصاً کسانی که تازه قصدِ ورود به دنیایِ مثنوی را دارند، کتابی مناسب است.

۹. «شرح کبیرِ اَنقَرَوی بر مثنوی معنوی مولوی»

رسوخ‌الدّین اسماعیل اَنقَروی [: آنکارایی] از مولوی‌پژوهان ترکیه‌ای است که در قرن یازدهم هجری، شرحی مبسوط و حجیم بر مثنوی به زبانِ تُرکی می‌نویسد. فرزانۀ فقید خانم دکتر عصمت ستّارزاده که افزون بر زبان و ادبیّات فارسی، مسلّط به زبان و ادبیّات ترکی نیز بودند، در مدّت بیست سال توانستند، تمامِ شرحِ کبیرِ اَنقَروی را به فارسی ترجمه نمایند. شارح ابتدا یک یا چند بیت را می‌آوَرَد. سپس مفهومِ کُلّی و پیام اصلی آن‌ها را یادآور می‌شود. آن‌گاه به شرح و توضیح مهم‌ترین عبارت‌ها یا کلمات می‌پردازد. اگر ابیات حاویِ نکته‌های زبانی و دستوریِ قابلِ ذکری داشته یا متضمّن و متأثّر از آیه، حدیث و یا مأثورات عرفانی باشند، آن‌ها را نیز شرح می‌کند. مطالعۀ این اثر، به دلیلِ حجمِ زیاد که متأثّر از فضایِ منبری و مجلسیِ حاکم بر آن است، برای علاقه‌مندانی که فرصتِ کافی در اختیار دارند و می‌خواهند با حوصله، دیدگاه‌هایِ مشروحِ یک غیرِفارسی‌دان دربارۀ مثنوی معنوی را مطالعه نمایند، اثری مناسب خواهدبود. متأسّفانه این شرح، فاقد فهرست موضوعی و نمایه است.


۱۰. «شرح مثنوی معنوی مولوی»

دکتر رِینولد اَلین نیکُلسون از مستشرقان، عرفان‌شناسان و مولوی‌پژوهانِ برجستۀ انگلیسی است که در قرن نوزده و بیست، آثار بسیاری را از عربی و فارسی به انگلیسی ترجمه کرد یا به تصحیح و شرحِ آثار ارزشمندی از این زبان‌ها، همّت گماشت. یکی از ارزشمندترین آثارِ این عالِمِ فرزانه، تصحیحِ مثنوی معنوی است که تا امروز، اعتبار و اهمیّتِ خود را هم‌چنان حفظ کرده‌است. این مولوی‌شناس، افزون بر تصحیح متن مثنوی، شرحی عالمانه نیز بر هر شش دفترِ آن می‌نگارند. این اثر گران‌سنگ به قلم آقای حسن لاهوتی به فارسی ترجمه و با مقدّمۀ استاد سیّد جلال‌الدّین آشتیانی، منتشر می‌شود. نیکُلسون در این شرح، آگاهی‌هایِ بسیاری در حوزه‌هایِ مختلف به خواننده ارائه می‌کند که شاید بسیاری از آن‌ها را نتوان در شرح‌هایِ پیش از او یافت. مترجم گرامی در خصوصِ ارجاعِ شارح به شروح مثنوی، تا توانسته چاپ‌هایِ جدیدِ آن شروح و برخی دیگر از منابع را جای‌گزینِ چاپ‌ها یا نسخه‌هایِ روزگارِ شارح نموده‌است. مترجمِ این شرح در پایان هر جلد، توضیحاتِ دقیقی دربارۀ برخی لغات و نکته‌ها نوشته و گاه سَهوها و لغزش‌هایِ شارح را نیز گوش‌زد کرده‌است. مطالعۀ این شرح، مناسبِ آن دسته از علاقه‌مندانِ مثنویِ معنوی است که با این منظومه آشناییِ نسبی دارند.

۱۱. شرح‌های دیگرِ مثنوی

خوش‌بختانه با گسترشِ صنعتِ چاپ و نشر، شرح‌هایِ بسیاری از مثنویِ معنوی، رُخ از نقابِ گم‌نامی و عُزلت‌نشینی در کتاب‌خانه‌های گوناگون برکشیده، تعدادی از آن‌ها پس از تصحیح یا ویرایش، منتشر گردیده‌اند. برخی از مهم‌ترینِ این شروح عبارتند از:

۱٫۱۱: «اسرارالغیوب»:
این شرح که به زبان فارسی است، به قلم یکی از صوفیان و عارفان قرن دوازدهم هجری به نام خواجه ایّوب پارسایِ لاهوری در پاکستان نوشته‌شده‌است. غلبۀ نگاهِ عرفانی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن است. این کتاب متضمّنِ شرح تمامِ ابیاتِ مثنوی نیست. حتّی شارح گاه به ذکر توضیحی برای یک مصراع اقدام نموده‌است، بنابراین بسیاری از ابیات در این اثر، شرح نشده‌اند. توضیحاتِ این شرح درمجموع مختصر و بعضاً منحصر به ذکر یک یا دو نکتۀ زبانی و لُغوی است. سیاقِ شرح به گونه‌ای است که گویی شارح، بیش‌تر با تکیه بر حافظۀ خود، اقدام به شرحِ ابیات نموده‌است. این اثر در دو مجلّد و با تصحیح استاد فقید، دکتر محمّدجواد شریعت، از پژوهشگران، دستورشناسان و مصحّحانِ برجستۀ معاصر منتشر شده‌است. مصحّح در پایان جلد دوم، تعلیقاتِ مبسوطی دربارۀ متن و ابیاتِ مثنوی آورده، سپس فهارسِ گوناگونی چون فهرستِ آیات، احادیث، اعلام، لغات و ترکیبات و کشف‌المصاریعی تنظیم کرده‌است. مطالعۀ این اثر مناسبِ پژوهشگران است، به همین دلیل آن را به کسانی که با مثنویِ معنوی، زیاد آشنا نیستند، توصیه نمی‌کنم.

۲٫۱۱: «شرح مثنوی معنوی»:
این شرح فارسی به قلمِ شاه داعی الی الله شیرازی، یکی از صوفیانِ قرنِ نهم ایرانی است که گرایشِ بسیاری به آرایِ مُحی‌الدّین بن عربی داشته‌است. این اثر که به «حاشیۀ شاه داعی بر مثنوی» نیز معروف است، آن‌گونه که محمّد نذیر رانجها، مصحّحِ آن، در مقدّمه نیز قید کرده، با نگاهی از دریچۀ مکتبِ ابنِ عربی به مثنوی نگریسته، به گونه‌ای که در پاره‌ای موارد، آرایِ این دو عارف با هم مخلوط گردیده‌است. بسیاری از بیت‌ها در این شرح، نیامده، توضیحی هم ندارند. هم‌چنین گاه شارح فقط یک مصراع را تفسیر کرده‌است. از آن‌جا که این شرح بیش‌تر برای فارسی‌دانانِ غیرِ فارسی‌زبانِ شبه‌قارّۀ هند و پاکستان نوشته‌شده، توضیح برخی کلماتِ آسان و سَهل، اندکی ملال‌آور می‌شود. مُصحّح در پایانِ هر دو جلد، فهرست‌ها و نمایه‌های گسترده‌ای تهیه کرده‌است که کار مطالعه و پژوهش را آسان می‌کند. مطالعۀ این اثر بیش‌تر مناسبِ پژوهشگران است، بنابراین آن را به مُبتدیان و کسانی که هنوز با اندیشه‌هایِ مولانا آشنا نیستند، توصیه نمی‌کنم.


۳٫۱۱: «شرحِ مثنوی»:
در قرن یازدهم، یکی از عارفان گم‌نام، به نام محمّد نعیم پَنجابی، شرحی به زبان فارسی بر مثنوی معنوی می‌نویسد. این شرحِ مُختصر، از دریچۀ نگاهی عرفانی، می‌کوشد تا ابیاتِ دشوار یا ابیاتی را که به توضیح نیاز دارند، شرح نماید. در این اثر، توضیحاتِ عرفانی و شرحِ نظامِ فکری مولوی، بر توضیحات ادبی و زبانی غلبه دارد. متنِ اساسِ محمّد نعیم پنجابی برای شرح مثنوی، چه به لحاظ تعداد ابیاتِ هر دفتر و چه از نظر تفاوت ضبط‌هایِ ابیات، با نسخه‌های معتبر، اختلافات زیادی دارد. در این کتاب تعداد ۲۴۷۸۸ بیت، شرح شده‌است. تفسیرِ یک‌جلدیِ محمّد نعیم برای کسانی که در جست‌وجویِ مفاهیم و لُبِّ کلامِ ابیاتِ مهم هستند، گزینۀ مناسبی است. با این حال، آن را به کسانی که آشنایی زیادی با مثنوی ندارند، توصیه نمی‌کنم. آقای علی اوجبی مصحّحِ محترم، در پایان آن، افزون بر تعلیقات، فهرست‌های گوناگونی چون نمایۀ آیات، احادیث، امثال و اَقوال، اشعار فارسی و عربی، نام‌ها، جای‌ها، واژگان و اصطلاحات را برای استفادۀ پژوهشگران ترتیب داده‌است.

۴٫۱۱: «جواهرالأسرار و زَواهر الأنوار»:
این شرح که باید آن را نخستین شرحِ مبسوطِ مثنوی معنوی دانست، در قرن نهم هجری به قلمِ کمال‌الدّین حسین خوارزمی، به زبان فارسی نوشته‌شده‌، به تصحیح استاد فقید، محمّدجواد شریعت، در چهار مجلّد منتشر گردیده‌است. جلد نخستِ این کتاب، با یک مقدّمه و ده مقاله، درحقیقت یک دوره آشنایی با مهم‌ترین عارفان و افکارِ آنان و نیز مهم‌ترین مباحثِ عرفانی است که شارح، مطالعۀ آن‌ها را برای درکِ بهترِ مثنوی و نیز فهمِ آسان‌ترِ شرحِ خود، لازم می‌دانسته‌است. جلدهای دوم، سوم و چهارمِ، هرکدام به شرح یکی از دفترهایِ اوّل تا سوم اختصاص دارد. متأسّفانه، این عارف موفّق به اتمامِ تمام دفترهایِ مثنوی نمی‌شود. شارحِ این اثر، ابتدا چند بیت از هر بخش را می‌آورد و سپس توضیحاتِ مرتبط را ارائه می‌کند. ابیات در این شرح، شماره ندارند. مُصحّحّ گران‌قدر در پایان هر جلد، تعلیقاتِ نسبتاً مبسوطی را نوشته‌است. و پس از آن، نمایه‌هایی چون فهرست آیات، احادیث، جملات و اشعار عربی، فهرست الفبایی آغاز ابیات و فهرست اعلام را قرار داده، در انتهایِ جلد چهارم، لغت‌نامه‌ای تمام لغات چهار جلد، گرد آورده‌است. نثرِ این شرح چنان‌که مصحّح نیز اشاره کرده‌اند، از یک‌سو می‌کوشد گویا و تفسیری باشد و از دیگرسو، نگاهی نیز به آرایه‌های ادبی دارد. مطالعۀ این اثر برایِ کسانی که می‌خواهند مثنوی را از دریچۀ اندیشه‌های عرفانی مطالعه کنند، اثری سودمند است، امّا برای کسانی که تازه وارد دنیایِ مثنوی‌پژوهی و ساحت‌های عرفانی شده‌اند، ثَقیل و دیریاب خواهدبود.

۵٫۱۱: «مُکاشفاتِ رضوی در شرحِ مثنوی معنوی»:
این شرح یک‌جلدی به قلم محمّدرضا لاهوری از عارفان و شیفتگانِ مثنوی، در قرن یازدهم هجری نوشته‌شده‌است. توضیح لُغوی کلمات و عبارات در کنارِ شرحِ عرفانی اشعار و بهره‌گیری از مأثورات عرفانی و آیات و احادیث، این شرح را مناسبِ مخاطبانی کرده که می‌خواهند از دریچۀ نگاهِ یک عارف، مثنوی را بفهمند. برخی از ابیات در این شرح، بدون توضیح و توضیحاتِ بسیاری از ابیات نیز، مختصر و کوتاه است. شیوۀ شارح به این ترتیب است که ابتدا یک بیت یا یک مصراع یا چند بیت از مثنوی را می‌آورد و سپس در کنارِ نظرِ خود، نیم‌نگاهی نیز به اقوال شارحانِ پیشین دارد و بارها از آنان نقلِ قول می‌کند. این شرح، شامل اکثر ابیات مثنوی می‌شود، ولی ابیاتِ زیادی نیز در آن شرح نشده‌اند. گاهی شارح، فقط یک مصراع را ضبط کرده، دربارۀ همان یک مصراع، توضیحی نوشته‌است. مصحّح گرامی در پایان کتاب، تعلیقاتِ مبسوطی نوشته‌اند. در بخش نمایه‌ها نیز، فهرست‌هایی چون آیات، احادیث، اقوال عربی، اشعار، اشخاص، کتاب‌ها و جای‌ها را مرتّب نموده‌اند. مخاطبِ مُکاشفاتِ رضوی، بیش‌تر مثنوی‌پژوهان و محقّقانِ حوزۀ عرفان است، به همین دلیل آن را مناسبِ ناآشنایان با مثنوی معنوی نمی‌دانم.


سخن پایانی: مهم‌ترین تصحیحاتِ مثنوی معنوی

آن‌چه هنگامِ مراجعه به متون کهن یا ادبی، همواره باید مدّ نظر قرار گیرد، مطالعۀ متنی است که از سویِ مُصحّحانِ متخصّص، پس از مقابله و مطابقه با نسخه‌های متعدّد و یا بر اساسِ روش‌هایِ علمیِ تصحیحِ متون، منتشر شده‌باشد. بنابراین کتاب‌هایِ بازاری، یعنی کتاب‌هایی که مُصحّحّ مُعتبری آن‌ها را تصحیح نکرده یا مستقیماً بر انتشارشان نظارت نداشته‌است، هرچند از نظر شکل و شمایل، نفیس و چشم‌نواز هم باشند، اعتبار و ارزشِ علمی ندارند. درخصوصِ مثنویِ معنوی نیز، اگر قرار است، متنِ پاکیزه‌ای را تهیه کنید، توصیۀ بنده، یکی از چاپ‌های زیر است:

الف). مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۷۰). مثنوی، مقدّمه و تحلیل، تصحیحِ متن بر اساس نسخه‌هایِ زمانِ مولانا و نزدیک به زمانِ او، مقایسه با چاپ‌های معروفِ مثنوی، توضیحات و تعلیقاتِ جامع و فهرست‌ها از محمّد استعلامی، تهران: انتشارات زَوّار، ۶ ج. [چاپ‌های جدیدتر: ۷ ج].

ب). مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۷۳). مثنوی معنوی، به تصحیح رِینولد. ا. نیکُلسون، به اهتمام نصرالله پورجوادی، تهران: مؤسّسۀ انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، ۴ ج. [جلد چهارم تماماً کشف‌الأبیات است].

ج). مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۷۳). مثنوی معنوی: از روی نسخۀ ۶۷۷ (ه. ق.) [قونیّه]، به کوشش توفیق [هاشم‌پور] سُبحانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، [نک: پی‌نوشت ۱].

د). مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۹۰). مثنوی معنوی: بر مبنای نسخۀ قونیّه، نسخۀ علاءالدّوله و نیکُلسُن، هم‌راه با کشف‌الآیات، واژه‌نامه و فهرست، تصحیح و تحشیۀ محمّد روشن، تهران: نشر دنیای نو.

ه). مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۹۳). مثنوی معنوی: آخرین تصحیح رِینولد اَلین نیکُلسون و مقابلۀ مجدّد با نسخۀ قونیّه، تصحیح مجدّد و ترجمه حسن لاهوتی، ترجمۀ گزیدۀ مقدّمه به انگلیسی محمود امیدسالار، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۴. ج.



[پی‌نوشت]:

۱. این کتاب از روی معتبرترین و کهن‌ترین نسخۀ مثنوی، «به خطّ یکی از مُریدانِ سلطان‌وَلد، به نام محمّد بن عبدالله قونْیَوی با مُراقبت و نظارتِ حُسام‌الدّین چَلبی و خودِ سلطان‌وَلد، از رویِ پیش‌نویس‌هایی به خطّ حُسام‌الدّین چلبی که در محضرِ مولانا جلال‌الدّین قرائت و تصحیح شده‌بود، استنساخ شده‌است»، (مولوی بلخی، ۱۳۷۳: [الف]). مُصحّح ارجمند در پانوشتِ هر صفحه، تذکّراتِ تصحیحیِ خود را افزوده‌است.


[مراجعه کنید]:

۱. اَنْقَروی، رسوخ‌الدّین اسماعیل. (۱۳۸۰). شرح کبیر اَنقَرَوی بر مثنوی معنوی مولوی، ترجمۀ عصمت ستّارزاده، تهران: انتشارات برگ زرّین، چاپ نخست، ۱۵ ج.

۲. پارسایِ لاهوری، خواجه ایّوب. (۱۳۷۷). اسرارالغیوب: شرح مثنوی معنوی، تصحیح و تحشیه [از] محمّدجواد شریعت، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ اوّل، ۲ ج.

۳. جعفری، محمّدتقی. (۱۳۸۷). تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی معنوی جلال‌الدّین محمّد مولوی، تهران: انتشارات اسلامی و مؤسّسۀ تدوین و نشرِ آثار علّامه جعفری، چاپ هجدهم، ۱۵ ج.

۴. خوارزمی، کمال‌الدّین حسین. (۱۳۸۴). جواهرالأسرار و زواهرالأنوار: شرح مثنوی معنوی، تصحیح و تحشیه محمّدجواد شریعت، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ نخست، ۴ ج.

۵. زمانی، کریم. (۱۳۸۸). شرح جامع مثنوی، تهران: انتشارات اطّلاعات، چاپ دهم، ۷ ج.

۶. سلطان‌ولد، محمّد بن محمّد. (۱۳۷۶). ولدنامه، به تصحیح جلال‌الدّین همایی، به اهتمام ماه‌دُخت‌بانو همایی، تهران: مؤسّسۀ نشر هما.

۷. سلطان‌ولد، محمّد بن محمّد. (۱۳۹۹). ابتدانامه، به تصحیح و تنقیح محمّدعلی موحّد و علی‌رضا حیدری، تهران: مؤسّسۀ انتشارات خوارزمی.

۸. سلماسی‌زاده، جواد. (۱۳۷۹). تفسیر مثنوی مولوی: بر اساس تفسیر رینولد اَلین نیکُلسون و فاتح الأبیات و روح‌المَثنوی، تألیف و ترجمۀ جواد سَلماسی‌زاده، تهران: چاپ و انتشارات اقبال، ۴ ج، چاپ سوم، [تاریخ نشر بر اساس جلد نخست است].

۹. شاه داعی شیرازی، نظام‌الدّین محمود. (۱۳۶۳). شرح مثنوی معنوی، تصحیح و پیش‌گفتار محمّد نذیر رانجها، اسلام‌آباد: مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان، ۲ ج.

۱۰. فروزان‌فر، بدیع‌الزّمان. (۱۳۷۱). شرح مثنوی شریف، تهران: انتشارات زوّار، چاپ پنجم، ۳ ج.

۱۱. فروزان‌فر، بدیع‌الزّمان و شهیدی، جعفر. (۱۳۸۰). شرح مثنوی شریف [و] شرح مثنوی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۸ ج.

۱۲. گولپینارلی، عبدالباقی. (۱۳۹۸). نثر و شرح مثنوی شریف، ترجمه و توضیحِ توفیق [هاشم‌پور] سُبحانی، تهران: شرکت چاپ و انتشارات سازمان اوقاف و امور خیریّه، چاپ هشتم، ۳ ج.

۱۳. لاهوری، محمّدرضا. (۱۳۸۱). مُکاشفاتِ رضوی در شرح مثنوی معنوی، مقدّمه، تصحیح و تعلیقات رضا روحانی، تهران: انتشارات سروش، چاپ اوّل.

۱۴. مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۸۶). مثنوی معنوی: با حواشی و تعلیقات و توضیحات جلال‌الدّین همایی و مقدّمۀ فارسی و انگلیسی مهدی محقّق، تهران: مؤسسّۀ مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، دانشگاه مک‌گیل، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و انتشارات انجمن ترویج زبان و ادبیّات فارسی ایران.

۱۵. مولوی بلخی، جلال‌الدّین محمّد. (۱۳۹۹). مثنوی معنوی، مقدّمه، تصحیح متن، تعلیقات و فهرست‌ها محمّد استعلامی، تهران: انتشارات سخن، چاپ یازدهم، ۷ ج.

۱۶. نعیم پنجابی، میر محّمد. (۱۳۸۷). شرح مثنوی، تصحیح و تحقیق علی اوجبی، تهران: کتاب‌خانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ترجمۀ مقدّمه به انگلیسی عبدالقادر هاشمی.

۱۷. نیکُلسون، رِینولد اَلین. (۱۳۷۴). شرح مثنوی معنوی مولوی، ترجمه و تعلیق حسن لاهوتی، با پیش‌گفتارِ سیّد جلال‌الدّین آشتیانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اوّل، ۶ ج.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • همشهری IR ۱۴:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۷/۱۱
    بسمه تعالی.یکی از نکات بسیار مهمی که اکثر شارحین اندیشه های مولانا کمتر بدان پرداخته اند،علت آمدن این عارف اندیشمند از بلخ به روم (قونیه)است که چرا این عارف نامی به این سرزمین مهاجرت کرده است.همه میدانند، سرزمین قونیه که در آن زمان معروف به روم بوده است،محلی برای تلاقی اندیشه های مختلف فلسفی از جمله فلسفه یونان و فلسفه اسلامی بوده است.و تا قبل از ورود مولانا به این منطقه،فیلسوفان یونانی و مخصوصا سوفسطائیان تسلط کم نظیری بر فرهنگ عالمان این سرزمین و غرب و شمال جهان‌ اسلام داشتند،و مولانا برای نشر اندیشه های عمیق و خالص و ناب اسلام عزیز به این سرزمین مهاجرت نموده و گامهای بسیار مهمی برای نشر و شناساندن اندیشه های عرفان اسلامی و فلسفه و حکمت اسلامی به جهان غرب در آن زمان تاکنون و درآینده برداشته است.این نکته ای بسیار مهم است که غالبا مغفول مانده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها