احمد رحیمخانی
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۴۰
بهترین شرحها و تصحیحات مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - آنچه هنگامِ مراجعه به متون کهن یا ادبی، همواره باید مدّ نظر قرار گیرد، مطالعه متنی است که از سویِ مُصحّحانِ متخصّص، پس از مقابله و مطابقه با نسخههای متعدّد و یا بر اساسِ روشهایِ علمیِ تصحیحِ متون، منتشر شده باشد.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۹
مثنوی معنوی و حکایت شغال و خُمرۀ رنگ
چهارمحال و بختیاری - مُدّعی، شخصی بُوَد، خود را به زیّ جوانمردان بیاراسته و به حِلْیَتِ فَتیان مُتحلّی گشته. نه سیرتِ ایشان گرفته و نه در طریقِ ایشان قَدمی رفته….
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۸
حکایت راهبِ چراغبهدست در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - راهبِ این حکایت، سرخورده از نیافتنِ انسانِ آرمانیاش، آوارۀ کوچه و بازار میشود، در حالی که مولوی مَغمومِ از دست دادنِ یکی از ایشان است و از این مَنظر، حسرتی که دامنگیرِ آن دو است، در یک نقطه با هم تلاقی میکُند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۷
مثنوی معنوی و حکایتِ مسجد مهمانکُش
چهارمحال و بختیاری - از آنجا که مردانِ حق میدانند، آنچه را در جُستوجویش هستند، حقیقیترین و سختیابترین مطلوبِ جهانِ هستی است، نه از سختیها میهراسند و نه از مرگ میترسند. از نظرِ ایشان، فهم و کشفِ حقیقت و سلوک در راهِ آن، مهمترین وظیفهای است که ایشان بر دوش دارند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۶
شیطنتِ کودکان مکتبی در مثنوی
چهارمحال و بختیاری - در جهانبینیِ عرفانی، این انبیا و اولیای الهی هستند که فریبِ اِغواگریهایِ نَفْس را نمیخورند و با مَدح یا قَدحِ دیگران، متوهّم نمیشوند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۵
سَحوری زدنِ آن درویش نیازوَرز در مثنوی
چهارمحال و بختیاری - سرتاسرِ گُستره ادبیاتِ فارسی و بهویژه ادب عرفانی، لبریز از شرحِ توکلِ عارفانی است که در مسیر هدایت، بندهوار درواز دلها را بدونِ هیچ چشمداشتی و به امید بیداری صاحبانشان میکوبند و سرانجام کارشان به گشایشهای زیبا منتهی میشود.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۴
خورندگانِ پیلبچه در مثنویِ معنوی
چهارمحال و بختیاری - شگفتا از مولوی و خیالِ دورپروازش که چگونه در مَطاویِ قصّۀ خورندگانِ پیلبچه، از شومیِ بیمقداردانستنِ زنهارِ ناصحان، گناهِ آزارِ مردانِ حق و سرنوشتِ شومِ خونیانِ اولیاءالله سُخن میگوید!
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۳
حکایت خَرگیران در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - اگر انسان متوجّه شود کیست و به کدام ساحتِ متعالی تعلّق دارد، هرگز نگرانِ بیتمییزیِ مُشتَبَهْکاران نخواهدبود.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۲
حکایتِ اعتماد به دوستی خِرس در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - آنچه مولانا در حکایت اعتماد به دوستی خِرس مدّ نظر دارد، پرهیزِ سالکان و مُریدان از مُجالست و مؤانست با کسانی است که با فضاهایِ معرفتی بیگانهاند و همنشینی با آنها، ممکن است به نابودیِ سلوکِ ایشان مُنجر شود.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۱
ماجرایِ شکارِ شیر، گُرگ و روباه در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - سرنوشتِ گُرگی که مولانا در این حکایت از او سخن میگوید و با سرپنچۀ شیر، دَمار از روزگارش درمیآید، سرانجامِ سرکشانی است که پیش از این، ادّعایِ خدایی و برابری با پروردگار داشتند و به عقوبتی دچار شدند که در نگاهِ نخست، شاید نابرابر و فاجعهآمیز به نظر آید، امّا...
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۳۰
حکایت فیل در خانۀ تاریک
چهارمحال و بختیاری - از نظر مولوی انسان تا از دریچۀ نگاهِ دنیابین در جستوجویِ حقیقت باشد؛ تا تعلّقات دنیایی را رها نکند و به پُختگی نرسد، نمیتواند صاحبِ چشمی حقیقتبین گردد و اغلبِ تعصّبات و سختگیریهای آدمیان، نتیجۀ همین خامْنگاهی و چسبیدن به دنیاست.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۹
مردِ تشنه و صدای آب در حکایتی از مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - مردِ تشنۀ حکایت، در مقامِ «طلب» گام نهاده و در آغازِ راهی ناپیداکرانه است. با این حال، اگر دشواریها را به جان بخرد؛ از مَهالکِ راه نهراسد؛ فریبِ اِغواگریهای نَفْس را نخورد و همواره شوقِ طلب را در وجودش مُشتعل بدارد، میتواند امیدوار باشد، روزی با تکیه بر دریافتهایِ دل، راهی به حقالیقین بیابد.
-
شنبهها با شرحِ مثنوی - ۲۸
ماجرایِ نَحوی و کشتیبان در یکی از حکایتهای مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - مولوی و بسیاری از روشنضمیران معتقدند، برای رستگاریِ حقیقی در سیرِ اِلَیالله، مانند کشتیبانِ این حکایت که رمزی از اهلِ معرفتِ حقیقی است، باید از هرچه دانش و آگاهیِ مَجازی، تهی شد و این امر، مُیسّر نیست، مگر با یکسو نهادنِ دانستههایی که بویِ نِخْوَت و عُجْب میدهند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۷
حکایتِ اشکهای اَعرابیِ خَسیس بر پیکرِ سگِ نِزارش در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - گاهی باید به جای گریه و تأسّف برای برخی چیزها، آستینِ همّت بالا زد و کاری کرد که وظیفۀ انسانیِ آدم در آن مواقع ایجاب میکُند. در مقابل، لحظاتی هم هست که گریستن در آنها، صیقلی است برای جلایِ روح و غُبارزُدایی است از آیینۀ درخشانِ دل. جایگاهِ این دو را نباید با هم اشتباه گرفت. تعلّل در یاریِ دیگران، تضییعِ حقِّ جِوار است و گریه در ناموضع، ضایع کردنِ ارزشهای این مِصقلۀ معرفتی.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۶
مثنویِ معنوی و حکایتِ نقّاشانِ چینی و صیقلْکارانِ رومی
چهارمحال و بختیاری - از نگاهِ مولانا، اگر دل، از آفاتِ گوناگونی چون حرص، بُخل، کینه و دهها و صدها، صفتِ ناپسند، زُدوده شود، آنگاه چون آینهای، برایِ انعکاس و تجلّیِ زیباییها و صفاتِ پسندیدۀ معنوی، آماده میشود.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۵
حکایتِ پاسبانِ خُفته در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - در دنیا کسانی هستند که برایِ کاری تربیت میشوند و دیرزمانی، هم خود و هم دیگران، برای آنان زحمت میکشند، امّا گاه دُرست زمانی که به تخصّص یا دانشِ آنها نیاز هست، کاری از پیش نمیبَرند و جُز فُرصتسوزی و خَرمنی افسوس، چیزی بر جای نمیمانَد.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۴
گریههایِ کودکِ حلوافروش در حکایتی از مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - نمیدانم آنان که اهلِ توکّل نیستند و تنها در زمانِ گِرهگشایی از خَفیّات، از اَسرارِ مَکتوم آگاه میشوند، آیا در آینده، از چُنین فتوحاتی عبرت میگیرند یا همچنان درگاهِ اندیشههاشان، بر پاشنۀ تردید و بیتوکّلی خواهدچرخید؟
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۳
مَردِ گِلخوار در حکایتی از مثنویِ معنوی
چهارمحال و بختیاری - اهلِ زمین که در مُراودههای خود به مُبایعۀ عُمر مشغولند، اگر مانند خریدار و فروشندۀ این حکایت، سودایِ دنیا در سَر داشتهباشند، رمزی از فراموشْکارانیاند که عالَمِ معنا را از یاد بُرده، مانند کودکان، به گِلْبازی با خاکِ دنیا سرگرم شدهاند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۲
نگاهی به حکایتِ طوطی و بَقّال در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - طوطی که در این حکایت، رمزی از عَقلْمَدارانِ سطحینگر است، در میانِ نظارهگریِ مردمِ کوچه و بازار، به مقایسۀ نابهجایِ کچلیِ خود با قَلَندری از جَولَقیان برمیآید و اینگونه موجباتِ خندۀ جماعت را فراهم میکُند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۲۱
مثنوی معنوی و حکایتِ آن مؤذّنِ زشتآواز
چهارمحال و بختیاری - در این قصّه، مؤذّنِ ناخوشآواز، رمزی از مؤمنانِ سُستایمانی است که وَهنِ باورهاشان را از گفتار و رفتارشان میتوان بازشناخت.
-
شنبه ها با شرح مثنوی - ۲۰
مثنوی معنوی و حکایت مردی که دُزد، قوچش را دُزدید و طمع، جامههایش را ...
چهارمحال و بختیاری - طمع، فقیر و غنی نمیشناسد. چه بسیار اَغنیایی که آز، از عَرش به فَرششان کشیده، به خاکِ سیاهشان نشاندهاست و چه فُقرایی را از فَرش به اَسفلِ دَرکاتِ سیهروزی انداخته، روزگارشان را تباهتر ساختهاست.
-
شنبه ها با شرح مثنوی - ۱۹
حکایتِ باطل شدنِ نماز آن چهار مُدّعیِ عیبجو در مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - اگرچه مطابقِ اشارۀ خداوند در بخشی از آیۀ ۴۵ سورۀ عنکبوت، نماز بازدارندۀ آدمی از فحشا و مُنکَر است، با این حال، شیطانِ نَفْس که مُدام در کمینِ اوست، گاه حتّی در زمانِ این فریضۀ الٰهی و یا دیگر مَناسکِ دینی، میتواند فرصت را مُغتنم شمرده، رَهزنِ کسی گردد که حضور قلب ندارد یا دچار هواجِسِ نَفسانی است. بنابراین آدمی باید همواره مُراقبِ اهریمنهایی چون خودپسندی و غرور باشد.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۱۸
مثنوی معنوی و حکایتِ پهلوانْپنبه، خالکوب و نقشِ شیر
چهارمحال و بختیاری - آدمها معمولاً در ژرفایِ خیالشان، آرزوهایی میپرورانند که به واسطۀ آنها گاه یک عُمر در هالهای از توهّمات سیر میکنند. بشر وقتی پایِ عمل به میان میآید، آنجاست که معلوم میشود چندمَرده حلّاج است. در میدانِ زندگی، این مِحَکِ تجربه است که سکّۀ قَلب را رُسوا و سکّۀ اصل را هُویدا میکند.
-
شنبهها با شرحِ مثنوی - ۱۷
مثنوی معنوی و حکایتِ درویشِ بغدادی که گنجِ رؤیایش را در مصر میجُست، اما...
چهارمحال و بختیاری - ماجرای بسیاری از آدمها، حکایتِ آن درویش بغدادی است که همهچیزش را از دست میدهد و در پیِ گنجی که در رؤیا دیده، راهی مِصر میگردد. مردِ بیچاره، از بَدِ حادثه، آنجا اشتباهاً و به جُرم دزدی، بازداشت میشود. او در میانۀ تحقیر و ملامت، از زبانِ مُستَنطِقش، نشانی گنجی را میشنود که در خانۀ خودش و در بغداد پنهان است.
-
شنبهها با شرحِ مثنوی - ۱۶
مثنوی معنوی و حکایت طاووسی که پَرهایش را میکَنْد
چهارمحال و بختیاری - مولوی در یک حکایت، زیباییِ طاووس را بهانه میکُند و پَر و بالش را رَمزی از دلبستگیها و گرانباریهایی میداند که بسیاری از مردم را میفریبند؛ چون سایهای دنبال میکُنند و آرام و قرار از آنان بازمیستانَند….
-
شنبهها با شرحِ مثنوی - ۱۵
مُناقشۀ شُتر، گاو و قوچ در حکایتی از مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - مثنویِ معنوی، نمایشگاهی از حکایتها و قصّههایی است که مولوی بعضیشان را میسازد و برخی را از منابعِ عرفانی، کتابهایِ داستانی و یا از فرهنگِ عامّه، وام میگیرد و آنگونه که خود میخواهد، به کار میبَرد….
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۱۴
ملامتِ مجنون در حکایتی از مثنوی معنوی
چهارمحال و بختیاری - بسیاری از برداشتها و نظرهایِ ما نسبت به پدیدهها، نسبی است و این نسبیبودن، بستگیِ تام و تمام دارد به آنچه در دلِ ما میگذرد.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۱۳
مثنوی و حکایت بازِ شاهی و خانۀ آن کَمْپیرزَن
چهارمحال و بختیاری - ساختارِ این حکایت که شبیه تمثیلِ «قصّۀ محبوس شدنِ آن آهوبچه در آخُرِ خَران» در دفتر پنجم مثنوی است، سخن از روحِ آدمی است که در موضعیِ به نامِ تَن اسیر شده و همچنین رَمزی از آدمیانی است که سپهرِ بیکرانۀ قُدسی را رها کرده، به زمینِ تیرۀ جسم و دنیایِ تنگِ تَن، رو نمودهاند.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۱۲
نگاهی به حکایت اژدهایِ افسرده
چهارمحال و بختیاری - میگویند بزرگترین دشمنِ آدمی، درونِ او خُفته و عاملِ بسیاری از بدبختیها، همین دشمنِ درونی است. حکایتِ مارگیر که اژدهایِ فسرده را مُرده پنداشت ما را به این نکته میرساند که مواظبِ رَذیلتهایِ ناچیز باشیم؛اندکی لغزش، کمی خودخواهی، نگاهیِ نابهجا، طمعی هرچند کوچک و دهها رذیلتِ بهظاهر ناچیز، کافی است تا این مار، اژدهایی گردد و طومارِ صاحبش را در هم بپیچد.
-
شنبهها با شرح مثنوی - ۱۱
حکایت ناشنوایی که به عیادت همسایۀ بیمارش رفت
چهارمحال و بختیاری - در حکایت مثنوی که ناشنوایی که به عیادت همسایۀ بیمارش رفت، ناشنوایِ این قصّه، رَمزی از مردمانی است که در دنیایِ خودشان غرق هستند و گوشی برای شنیدنِ صداهایِ دیگران و واقعیّتهای زندگی ندارند. اینان، دنیا و مردم را با ذهنهایِ کوچکِ خود مقایسه میکنند. در جهانبینیِ این گروه از آدمها، دو چیز گم شدهاست: «واقعیّت» و «حقیقت».