چاپ اول كتاب «فروغ حكمت» (جلد اول) ترجمه و شرح كتاب «نهايةالحكمه» علامه سيد محمدحسين طباطبائي نوشته محسن دهقاني از سوي موسسه بوستان كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد._
فلسفه از آن جهت كه رابطه وثيقي با اعتقادات بشر دارد و سرنوشت ديني انسان و جوامع بشري به دست آن رقم ميخورد و ميتواند به بيان استدلالي و برهاني انسان را به وجود خدا و يگانگي و ساير صفات او و رسالت انبيا و هدفمندي خلقت و عدالت و حكمت الهي و قيامت و حساب و كتاب و بالاخره به جهان ماوراءالطبيعه دلالت كند، همانطور كه ميتواند بشر و جوامع انساني را به كفر و زندقه و بيهدفي و پوچي و دروغ بودن رسالت انبيا، نادرست بودن باورهاي ديني و اعتقاد به روح و برزخ و قيامت و بهشت و جهنم راهنمايي كند. از اينرو، اهتمام و پرداختن به آن و سرمايهگذاري براي رشد آن از مهمترين وظايف مجامع ديني به شمار ميرود.
بر اساس مطالب كتاب، هر روز كه ميگذرد، دهها بلكه صدها ايراد و انتقاد بر پيكره اعتقادات الهيون از سوي دانشمندان الحادي و فلاسفه مادي وارد ميشود كه پاسخگويي به اين همه ايراد و شبهه بدون دستيابي به فلسفهاي متقن و در مرتبهاي عالي كه در بستر حوزههاي ديني و الهي رشد كرده باشد، امكانپذير نيست. اكنون سوال اين است كه آيا ما بهاي لازم را به فلسفه دادهايم و براي رشد آن در حوزهها و زمينههاي تعليم و تربيت در اين علم را فراهم كردهايم و به اين علم به عنوان يكي از برترين علوم حوزوي كه حراست از اعتقادات بشر به دست اوست، نگاه و براي آينده در اين زمينه سرمايهگذاري كردهايم؟
به عقيده نويسنده، پاسخ آن است كه خير. حقيقت آن است كه فلسفه از ديرباز، علمي مهجور و مغلوب بوده است، تا آن جا كه امام راحل(ره) فرمود: «در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم (مرحوم سيدمصطفي) از كوزهاي آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه ميگفتم.» (صحيفه نور، ج 21، ص 91). اين خاطره كوتاه بيان مصيبتي بزرگ است كه از ديرباز تاكنون بر اين علم رفته، اما امروز كه افقهاي جديدي در حوزهها باز شده و بار ديگر اسلام به عنوان دين برتر در جهان ظهور كرده، بر خردمندان و عالمان و مديران متعهد حوزه فرض و لازم است كه براي دفع ايرادات فلاسفه مادي و دانشمندان الحادي بيش از پيش در زمينه تعليم و تربيت در اين علم استدلالي برنامهريزي كنند و خلأهاي موجود را شناسايي و براي دفع آن اقدام كنند.
در بخشي از كتاب آمده است: «در خلال قرون متمادي كه كتابهاي فلسفي مختلفي به عنوان كتاب درسي به حوزههاي علميه ارايه شده، بدون ترديد كتاب نهايةالحكمه از بهترين كتابهايي است كه به سبك نوين و كلاسيك نگارش يافته و به جهان فلسفه و حوزههاي علميه تقديم شده است. سه ويژگي ممتاز در اين كتاب به چشم ميخورد:
اول) نظم و پيوستگي: شيوه طرح مباحث به گونهاي است كه نتايج يكي پس از ديگري از اصل مطلب، استنتاج ميشود؛ به طوري كه مسايلي كه در ساير كتب فلسفي حتي «بدايةالحكمه» تحت عنوان فصل مستقلي بيان شده است در اين كتاب به عنوان فروع از اصل مورد بحث استنتاج گرديده است. اين نوع طرح بحث، ايجاب ميكند كه مسايل فلسفي همچون مسايل رياضي به يكديگر پيوند خورده و از قرابت و خويشي نزديكي برخوردار شوند.
مولف در پايان هر فصل، مجموع بحث را در چند سطر خلاصه كرده نتايج بحث را به آساني در اختيار خواننده قرار ميدهد. نظم زيباي مباحث و نحوه ورود و خروج از آنها مجموعهاي را پديد آورده است كه آن را شايسته كتاب درسي نموده است.
دوم) عمق: علامه حكيم(ره)، كتاب نهايةالحكمه را در اواخر عمر شريف خود نوشتهاند؛ يعني زماني كه قريب به 50 سال، تحقيق و تدريس فلسفه را پشتسر گذاشته با اندوختههاي عظيم فلسفي دست به سوي قلم بردهاند. همانگونه كه سيره علامه حكيم چنين بوده است كه به هنگام ورود در يك بحث موضوع آن را همه جانبه و عميق مورد توجه قرار ميداده آنگاه به موشكافي عالمانه اطراف آن ميپرداختند و در مورد اين كتاب نيز همان دقت و موشكافي و عمقنگري را اعمال فرمودهاند.
مولف عظيمالشأن در عين اشراف و عنايت جامع نسبت به مشرب فلسفي مشاء و اشراق و بصيرت تمام نسبت به نقاط قوت يا ضعف آنان با تكيه بر مباني حكمت متعاليه اقدام به نگارش اين كتاب نمودهاند. حتي در پارهاي از موارد كه خود با صدرالمتالهين اختلافنظر دارند تقرير مباحث را به شكلي كه حكمت متعاليه ايجاب كند انجام ميدهند. البته شيوه استدلال مولف بسان شيوه مشاء، سخت برهاني است به طوري كه عبارات اين كتاب از اين جهت با اشارات بوعلي مشابهت فراوان دارد، اما مباني پذيرفته شده وي همان حكمت متعاليه صدرايي است.
مولف حكيم(ره) در هيچ جاي اين كتاب از وجوه استحساني يا قياسات شعري و خطابي براي اثبات مطلب استفاده نميكند. همه استدلالها بر اساس براهين عقلي و ضوابط مسلم منطقي است. مولف(ره) نام كتاب را نهايةالحكمه گذاردهاند، اما اين نه بدان جهت است كه محصل فلسفه در تحصيل فلسفه به پايان راه رسيده است؛ بلكه به اين معناست كه اين كتاب حاوي آخرين حرفي است كه در دنياي حكمت گفته شده است. علاوه بر مباني بديع و متين، پختگي و اتقان دلايل، جلوه خاصي به اين كتاب بخشيده است، به گونهاي كه ميتوان اين كتاب را به عنوان عصاره تلاش حكماي اسلام از ابتدا تاكنون به جهان دانش و خرد عرضه داشت.
سوم) خالي بودن كتاب از حشو و زوايد: مولف(ره) در اين كتاب از طرح مسايلي كه در دنياي امروز مطرح كردن آن ضرورت ندارد، خصوصا مسايلي كه به علم فيزيك پيوند خورده يا تكيه بر ديگر علوم طبيعي دارد -مانند بخش عمدهاي از مباحث فلكيات كه با پيشرفت علوم طبيعي اركان آن متحول شده- اجتناب نمودهاند. همچنين از طرح مناقشاتي كه متكلمين آن را مطرح نمودهاند و به تدريج، آنها جاي خود را در ميان مباحث فلسفي باز نموده است، خودداري كردهاند.
ايشان پس از طرح بحث به شكل كلي به بيان ادله مورد بحث اكتفا كرده به طور اجمال به اقوال مخالف اشاره مينمايند، بدون آن كه ادله آنها را مورد بحث قرار دهند كه در حقيقت، بسط سخن و تحقيق از صحت و سقم ساير اقوال به كتب مبسوطتر چون اسفار و شفاء احاله شده است. همه سعي و تلاش مولف در اين كتاب ترسيم اركان پولادين حكمت اسلامي بر اساس استدلال و برهان ميباشد.
مولف ارجمند در خلال بررسي برخي مسايل مطروحه ـمانند بحث جوهر و عرض و ترديد در عرضيت پارهاي از اعراض و تحقيق درباره اتصال واقعي جسم يا حصر عدد مقولات در عدد دهـ فراوردههاي نو علمي را كه گاهي با برخي مسايل ناخالص فلسفي بيارتباط نيستند مدنظر قرار داده در تحقيق مسايل فلسفي، خاطر علاقهمندان به فلسفه را به آنها متوجه ميسازد.
علامه طباطبايي(ره) در سال 1281 شمسي (1321 قمري) در شهر تبريز متولد شد، تحصيلات خود را از سن 9 سالگي شروع كرد و تا پايان عمر خود كه حدود 70 سال طول كشيد، لحظهاي از تلاش علمي و مجاهدتهاي معنوي باز نايستاد. وي ابتدا علوم متعارف زمان خود را به مدت هفت سال فرا گرفت و سپس 18 سال به تحصيل علوم حوزوي پرداخت. فقه را نزد استادان بزرگي نظير آيات عظام ميرزاي نائيني و سيدابوالحسن اصفهاني و محمدحسين كمپاني و فلسفه را به مدت شش سال نزد استاد وحيد خود در فلسفه مرحوم سيدحسين بادكوبهاي و معارف الهيه و اسرار عرفاني را نزد مرحوم ميرزا علي قاضيطباطبائي آموخت.
وي در سال 1314 شمسي به عللي كه خود در زندگينامه خود آورده است، پس از 11 سال اقامت در نجف اشرف به تبريز بازگشت و در آنجا حدود 10 سال سكونت كرده از تدريس و تفكر علمي همچون گنجي در كنج ويرانه بازماند. پس از اين براي مسافرت به قم و ادامه تلاش علمي به قرآن تفال زد و اين آيه كريمه آمد: «هنالكالولاية للهالحق هو خير ثوابا و خير عقبا؛ آنجا ولايت و حكمفرمايي خاص خداست كه به حق فرمان دهد و بهترين اجر و ثواب و عاقبت نيكو را هم او عطا كند» (سوره كهف، آيه 44). لذا در فروردين 1325 شمسي عازم قم شد و اشتغالات علمي خود را دوباره از سر گرفت و تا پايان زندگي خود بيوقفه به جهان دانش و معنويت نور افشاني كرد. از اين عالم عظيمالشان 40 اثر علمي ارزشمند به جاي مانده است كه از آن جمله است؛ تفسير بيبديل «الميزان» در 20 جلد، «روش رئاليسم»، «بدايةالحكمه» و «نهايةالحكمه».
كوتاه سخن اين كه علامه(ره) عالمي بود متعهد با وجداني بيدار و در برابر نيازهاي جهان اسلام حساس. وي مردي بود متواضع، با وقار و متين، وارسته، مهذب، عفيف، بيهوا و هوس، صبور، كم سخن، پرفكر، سختكوش، خليق و با حيا، بيآلايش و ساده، مودب و در بذل دانش حريص و در نهايت او در سير استكمالي خود به حد تجرد برزخي رسيده بود و ميتوانست صور غيبي را كه ديد افراد عادي از مشاهده آنها ناتوان است، مشاهده كنند.
در بخشي از سخن ناشر درباره اين كتاب آمده است: «مبناي اين شرح، آسان نمودن مطالب سنگين كتاب "نهايةالحكمه" تاليف علامه طباطبائي و ياري رساندن براي فهم صحيح متن است. در اين شرح ـكه در سه جلد فراهم آمدهـ سعي شده است كه فراز و نشيب عبارتهاي متن، همچون جادهاي هموار صاف شود تا خواننده بتواند به سهولت به عمق مفاهيم آن واقف گردد بدون آن كه به كتابهاي ديگر ارجاع داده شود. در پي تحقق اين هدف از رساترين عبارت و كوتاهترين مسافت جهت وصول به مقصد استفاده شده است... .»
اين عالم بزرگ اسلام، سرانجام در سال 1360 شمسي (1402 قمري) در سن 80 سالگي و در شهر قم، دار فاني را وداع گفت.
اثر حاضر در شش مرحله و 44 فصل سامان يافته است. عناوين مراحل ششگانه كتاب از اين قرارند: احكام كلي وجود، وجود مستقل و رابط، انقسام وجود به ذهني و خارجي، مواد قضايا، ماهيت و احكام آن، و مقولات عشر.
چاپ اول كتاب «فروغ حكمت» (جلد اول) در شمارگان 1500 نسخه، 804 صفحه و بهاي 150000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما