سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه خاتونی: نودوهفتمین سخنرانی ماهانهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی با عنوان «دربارۀ از غریب من؛ دفتر سوم از اشعار منتشرنشدۀ نیما یوشیج» با سخنرانی مهدی علیایی مقدم پژوهشگر ارشد فرهنگستان زبان و ادب فارسی و حضور اهالی ادب و علم دوشنبه ۲۸ آبان ماه در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محمد دبیریمقدم معاون علمی و پژوهشی فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به معرفی جلسه و سوابق پژوهشی مهدی علیاییمقدم، سخنران جلسه اشاره کرد و گفت: نود و هفتمین سخنرانی ماهانه زبان و ادب فارسی با عنوان «از غریب من» برگرفته از شعری از نیما یوشیج است، کتاب «از غریب من» هم اکنون در مراحل نهایی انتشار در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است، این کتاب شامل اشعار منتشر نشده و عکسهایی از نیما یوشیج است.
وی درباره سوابق علمی سخنران این جلسه افزود: علیای مقدم از نیماپژوهان عصر حاضر و دانشآموخته زبان فارسی در مقطع دکتری است. او دوره کارشناسی زبان فرهنگ را در دانشگاه مطالعات فرهنگی گذرانده و هماکنون عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است. علیایی مقدم در کتاب از غریب من در مقدمه ۱۰۰ صفحهای، بافت اشعار نیما را بر اساس سبک توضیح داده است، «معراج نامه» «شعر و شاعری»، «عصر جدید در بخارا»، «مسئله کهنهنویسی فارسی» و … همه از جمله پژوهشهای است که از سوی او در مجله فرهنگ و ادب فارسی منتشر شده است و همچنین نگارش کتابهایی که دارای جوایز مختلف در کرسیهای مختلف و متنوع ادبی بوده است. علیایی بیگمان یک نیما یوشیج پژوه است که در آینده از او آثار جامعتری را شاهد خواهیم بود.
چرا نشر آثار منتشر نشده نیما یوشیج مهم است؟
مهدی علیاییمقدم، ضمن عرض خوشامدگویی مطرح کرد: در ابتدا باید پرسید چرا نشر آثار منتشر نشده نیما یوشیج مهم است؟ نیما یوشیج از آن دسته شاعرانی است که توفیق نداشت اشعارش در زمانه خودش چاپ شود و عمده اشعار او به صورت پراکنده در مجلات مختلف ادبی منتشر شدهاند و به نوعی میتوان گفت نیما متولی نداشت.
در این میان برخی معتقد بودند این شعرها نباید منتشر شوند، در پاسخ باید گفت که ما نمیدانیم که خود نیما چه رویکردی درباره آثار خود داشته است و اگر بخواهیم صادق باشیم او تنها پنج شعر خود را قبول دارد. او عمری را در مشق کردن و آزمایش گذراند تا به قالب منسجمی برسد که بعد از مشروطه بیگمان از مهمترین تحولات ادبی است.
برخی آثار نیما توسط محمد و برخی دیگر توسط جلال آل احمد منتشر شدهاند و به طور کلی اشعار تجدد خواه نیما به گونهای نبود که هر چه که مینوشته قابل انتشار باشد. آل احمد مخالف انتشار رباعیهای او بود و آنها را سست میخواند و همین طور معین دستهای دیگر را نمیپسندید، شهریار هم معتقد بود که در اشعار او قصد و ثمین وجود دارد و برای آنکه در معرض باد تند نقدها قرار نگیرد بهتر است که همه آنها منتشر نشوند.
تحریر آشفته و پر از قلمخوردگی نیما
وی در ادامه با توضیح اینکه رسم الخط دستنوشتههای نیما محدودیت دیگر این مسیر بود، عنوان کرد: این دست نوشتهها اصولاً مملو از تحریری آشفته و پر از قلمخوردگی است که قابل خواندن نبود. در این باره خود نیما نیز معتقد بود «انبوهی دستنوشته دارم که تنها خودم قادرم آنها را بخوانم.»
اما درباره اینکه آیا این آثار از نظر خود نیما باید میماندند یا خیر اضافه کنم، چیزی که به ما رسیده شامل دست نوشتههایی است که نیما آنها را از بین نبرده است چرا که او آثاری از خود از جمله یک رمان را که بهدردنخور دانسته به آتش کشیده است.
کتاب «ازغریبمن» شامل ۲۰۹ شعر کوتاه و بلند و ۲۳ حکایت به تقلید از سعدی است که در حد تقلید باقی مانده و پیشتر نرفته است و یک نوع قلمورزی محسوب میشود، درباره نامگذاری این سه مجموعه که با نامهای مختلف منتشر شدهاند باید گفت در تمام دنیا ناشران خودشان با استنباط از مجموعه و پیکره اثر، نامی را انتخاب میکنند و این امر در دنیا روال است.
در انتخاب نام برای این آثار بهتر است کاملاً برگرفته از روح و اتمسفر اثر باشد، عنوان «از غریب من» مصرعی از شعر اندوهناک نیما برای برادرش است که در فضای سرد سیاستهای خصمانه استالین جانش را از دست داد.
علیایی مقدم در ادامه تصریح کرد: فقط امثال نیما و بزرگان ادبی هستند که دست نوشتههایشان ارزش انتشار دارند. دفتری دیگر نیز شامل پنجاه نامه از نیما است که با عنوان «دنیا خانه من است» منتشر شده است.
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه اهمیت انتشار این اشعار، در نشان دادن مسیر نیما از مبدا به مقصد بوده است، مطرح کرد: تنها با درک و بررسی این مسیر است که میتوان فهمید چگونه نیما به یکباره دست به قلم برده و ققنوسی را به رشته تحریر در میآورد که شگفتی همگان را به همراه دارد.
علیایی مقدم همچنین در موضوع شکلگیری سبک شعر نیمایی و آزاد، گفت: در تاریخ تحلیلی شعر آزاد و معاصر، برخی چون دکتر طائب احمد به سراغ ابوالقاسم لاهوتی میروند که دستی در باب کوتاه و بلند کردن مصارع داشته است که البته هیچکدام ابداً راهی به قالب نیمایی نمیبرد، اشعار لاهوتی با اینکه در قسمتهایی کوتاه و بلند است اما الگوی معینی دارد که یادآور همان قالب مقفی است، بنابراین با توجه به پژوهشها و تجاربی که شعر در دورهها و کشورهای مختلف از سرگذرانده ما وضوحی در شکلگیری قالب نیمایی جز خود سبک نیمایی در دست نداریم.
وی افزود: به گمان من پایان بندیهای مختلف الارکانی اوزانی که در آثار نیما است تا حدودی در قالب مستزاد قابل پیگیری است، که در سیر منطقی نیما از نقطه شروع با تنوع بخشیدن به اوزان پی گرفته شد و تا ققنوس کامل شد. برخی گفتهاند نیما تحت تاثیر اشعار فرانسوی بوده که این مسئله بعنوان منبع الهام موثق است، اما قابل تعمیم به لحاظ کمی و اوزانی نیست.
مستزاد؛ قالبی از مصراعهایی کوچک و تکرار شونده
علیایی مقدم گفت: ما بعد از انتشار این آثار با وجه مستزاد سرایی نیما مواجه شدیم و متوجه شدیم که نیما بیش از حد انتظار در قالب مستزاد شعر مینوشته است. قالبی که در شاعران دیگر خیلی به آن اقبال نبود و نیما بیش از ۳۰ مستزاد دارد و در قالب مستزاد سنتی تحول ایجاد کرده است، او شمار مصراعهایی را کوتاه و زیاد میکند و بر طبق الگوی پیش بینی پذیر تکرار شونده قالب مستزاد پیش میرود. این قالب از مصراعهایی کوچک و تکرار شونده تشکیل شده است که نمونه آشکار آن اشعار مستزاد میرزاده عشقی است.
وی در ادامه با اشاره به اینکه قالب مستزاد، قالب سرنوشتسازی در ادبیات فارسی است، گفت: دکتر تندرکیا از نوآوران دیگری در این حوزه است که نامش را نثم گذاشته بود (نظم و نثر) او گفته است «مرا متهم میکنند که در ادبیات بدعت کردهام در حالی که ما قالب مستزاد را پیش از این داریم»
یک پا در مستزاد دارد و یک پا در شعر آزاد دارند
علیایی گفت: نیما به الگوهای مستزاد تنوع بخشیده است و مستزادهای او گاهی آنقدر نوآورانه است که دیگر قابل تمیز نیست و شواهد گویایی این است که مستزادها پایه تحول نیما بودهاند. خوشبختانه ما در این دفتر به شعری رسیدم به نام روشنایی مجهول که کاملاً در اثبات این ادعاست این شعر حلقه پیوند مستزاد با قالب نیمایی است، شاعر در این شعر الگوی قابل پیش بینی بودن مستزاد را میشکند و رویه آن را از ساختار کلاسیکاش جدا میکند.
وی افزود: بهراستی اشعار نیما تا قبل از ققنوس یک پا در مستزاد دارد و یک پا در شعر آزاد دارند و حلقه پیوند نیما در گذر و رسیدن به قالب بعد است با این تفسیر که نیما در مستزادهای خود با اغلاط وزنی گاهی پنج رکنی و گاهی چهاررکنی و.... عمل کرده است.
وی در پایان در خصوص مخاطبان این کتاب گفت: کسانی که انتظار دارند اشعاری بخوانند در ردیف بزرگی شعر نیمایی، از این کتاب بهرهای نخواهند داشت، چرا که همه میدانیم اشعار کوتاه همواره پر اقبال بوده است، که در این مجموعه شعر کوتاه کم است ما در این مجموعه هجو سرایی نیما را شاهد هستیم و حکایتهای که در آن نیما عربی را بلغور کرده و یک شعر کودک بلند «بچه عقاب» سوسیالیستی که در آن اثری از نیمای کمونیستی نیست این شعر به تصریح احمد شاملو است که در دوران جوانی به شاگردی نیما افتخار داشته است.
نظرات