محمدرضا میری در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: وقتی راجع به گرافیک صحبت میکنیم همزمان باید به دو ساحت توجه داشته باشیم. از طرفی گرافیک یک علم است و ممکن است مخاطب این علم دانشگاهیان، دانشجویان، اساتید و یا هنرمندان باشند. از طرف دیگر، گرافیک در ارتباط مستقیم با مردم است و پیامی را به مردم میرساند. اگر از این منظر نگاه کنیم، موضوعات و سوژههای زیادی وجود دارند که میتوان برای آن کتاب تعریف کنیم و به مخاطب برسانیم.
او گفت: به عنوان مثال، الان در دورهای هستیم که به علت تعدد موضوعات اجتماعی و بینالمللی، تعداد محصولات گرافیکی بسیار بالا رفته است. بخش زیادی از محصولات گرافیکی وجود دارای پیامهای همیشگی، دائمی و بدون تاریخ مصرف برای مردم هستند. من فکر میکنم در این بخش غفلت شده است. چه ایرادی دارد، همانطور که مردم کتابهای داستان و کتاب شعر را ورق میزنند و استفاده میکنند، کتاب پوستر هم داشته باشند.
میری تصریح کرد: ممکن است تخصصیتر وارد این مسئله شویم و برای این مسئله باید، مجموعه پوسترهای هر کتاب، یک مفهوم خاص را آموزش دهند. مثلاً پوسترهایی که یک موضوع، مانند اخلاق اجتماعی را آموزش میدهد؛ میتواند یک کتاب کاربردی و عمومی برای مخاطب نوجوان باشد. اگر قبول کنیم که مخاطب ما در نهایت مردم هستند، راه برای نشر کتاب برای مخاطب عمومی باز میشود.
وی افزود: باید چرخهای تعریف کنیم که در آن مدیران، مردم، ناشر و مولف نقش داشته باشند تا در گام بعدی مسئله تولید کتاب حل شود.نکته مهم این است که در هنر گرافیک، تولید آثار به میزان کافی وجود دارد. پس ناشران برای تولید کتاب، دست بسته نیستند و ما دستمایههای زیادی برای نشر داریم.
میری درباره محتوای آموزشی دانشگاهها گفت: من محتوا را به عصر قبل از دیجیتال و بعد از دیجیتال تقسیمبندی نمیکنم. ما در عصر دیجیتال از دانش و تجربیات هنرمندان قبل از دیجیتال استفاده میکنیم اما سرفصلهای کم و کتابهای نامناسبی در دانشگاه تدریس میشود. مثلاً در نمادشناسی، روشهای ایدهپردازی و ایدهیابی تصویر، اگر اساتید چیزی بدانند به دانشجو منتقل میکنند؛ در غیر این صورت، دانشجو مجبور است خودش کسب علم کند.
میری گفت: مباحث دانشگاهی با فضای واقعی بازار کار، فاصله معنا داری دارد. به عنوان مثال بحث مدیریت پروژه یک کار گرافیک، بسیار مغفول است. اگر یک نفر زیرنظر اساتید خوبی آموزش دیده باشد، هنرمندی است که میتواند به تنهایی یک کار را انجام دهد اما اصول کار جمعی، ارتباط با مشتری سفارشدهنده، شیوه نشر آثار، مدیریت مالی و قوانین حقوقی نیز مسائلی را نمیداند و این به دلیل نبود آموزش لازم است.
او ادامه داد: باور بسیاری از فارغالتحصیلان، تحت تاثیر باور اساتیدشان، بسیار کهنه است. مثلاً میگویند برای یک اثر گرافیکی باید از سفارشدهنده زیاد وقت بگیریم تا قدر کار ما دانسته شود. درحالیکه در دنیای امروز با یک ساعت تاخیر، ارزش کار از بین میرود. گرافیک وارد عرصههای جدیدی شده است و با تعدد رویدادها، تعاریف آن فرق کرده است و این موضوع میتواند تاثیر خود را بر فضای آموزش بگذارد.
این هنرمند گرافیست مطرح کرد: هنرجوها، هنوز آرمان شهر خود را در مکاتب هنری غرب میبینند و بسیاری از تجربیاتی که در دنیای ایرانی اسلامی خودمان کسب شده است، مورد توجهشان نیست. حتی هنرجوها هنوز با نمادهای ایرانی آشنا نیستند و هیچ تفاوتی بین آنها با نمادهای چینی قائل نیستند. مسئله شناسی ما مشکل دارد. اساتید و افرادی که در فضای آکادمیک فعالیت دارند، میتوانند با طراحان گرافیک و هنرمندان فعال سر یک میز بنشینند و تعامل داشته باشند.
گفتنی است؛ امروزه در بحث نشر تخصصی هنر، چاپ کتاب در موضوع کدهای دیویی ۷۶۰ تا ۷۶۹ با سرشاخه گرافیک شامل هنرهای گرافیک مورد توجه چندانی قرار نمیگیرند. در پروندهای با نام چالشهای نشر کتاب گرافیک به بررسی این موضوع و پاسخ به «آیا قفسههای خالی کتابهای گرافیک ناشی از اقبال کم مخاطبان است یا پژوهشگران علاقهای به مطالعه در این حوزه از هنرهای ایران ندارند؟» میپردازیم و شما میتوانید سایر مطالب را در این پرونده مطالعه کنید.
نظر شما