دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
داستان پادشاهی منوچهر

خراسان‌رضوی - مینوچهر هفتمین پادشاه پیشدادی است، دورانِ شهریاری مینوچهر ۱۲۰ سال است. او پسر پشنگ است و مادرش، دختر ایرج، یعنی ماه‌آفرید است. منوچهر به کین پدربزرگش ایرج، سلم و تور را در جنگ به قتل رساند و از پادشاهان درستکار در شاهنامه فردوسی است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیدجعفر علمداران، پژوهشگر، دکترای زبان و ادبیات فارسی و استاد دانشگاه: مینوچهر، هفتمین شهریار و هفتمین پادشاه پیشدادی است، دورانِ شهریاری مینوچهر صد و بیست‌سال است.او پسر پشنگ است و مادرش، دختر ایرج یعنی ماه‌آفرید است. منوچهر به کین پدربزرگش ایرج، سلم و تور را در جنگ به قتل رساند و از پادشاهان درستکار در شاهنامه فردوسی است.

مهم‌ترین رویدادهای زمان پادشاهی منوچهر عبارتند از:

زادن زال

داستان زال و سیمرغ

عشق زال به رودابه و تولد رستم

ایرج ناجوانمردانه به دست برادران خود کشته می‌شود، فریدون به فرزند ایرج برای کین خواهی دل می‌بندد، فرزند ایرج دختر است و از ازدواج همین دختر با پشنگ، مینوچهر به دنیا می آید:

چو بر جست و آمدش هنگام شوی

چو پروین شدش روی و چون مشک موی

نیا نامزد کرد شویش پشنگ

بدو داد و چندی برآمد درنگ

یکی پور زاد آن هنرمند ماه

چگونه سزاوار تخت و کلاه

منوچهر به کین ایرج نیای خویش، به همراه پهلوانانی چون قارن پسر کاوه آهنگر، سام نریمان و گرشاسپ بر سپاه سلم و تور می‌تازد و نخست تور را از پای درمی‌آورد، سپس سلم را. فریدون سالخورده هنگام مرگ منوچهر را به سام وامی‌گذارد و خود جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند. منوچهر ۱۲۰ سال پادشاهی نموده و هنگام مرگ سلطنت را به پسر خود نوذر می‌سپارد.

داستان منوچهر به روایت شاهنامه:

منوچهر یک هفته با درد بود

دو چشمش پر آب و رخش زرد بود

منوچهر هفت روز در سوگ فریدون می‌نشیند، عدد هفت و تقدس عدد هفت در اسطوره که بعدها همین تقدس در وادی‌های هفت گانه عرفان عطار را مشاهده می نماییم.

همچنین عدد هفت در ادیان و اقوام گوناگون عددی مقدس برای بشر به شمار می‌رفته و بسیاری از آیین‌ها با هفت ارتباط پیدا می‌کند. این عدد نزد ایرانیان از ارزش بالایی برخوردار بوده است. اگر به منابع کهن ایرانی رجوع کنیم با هفت امشاسپند روبرو می‌شویم که این هفت امشاسپند عبارتند از:

اورمزد (سرور دانا)

بهمن (اندیشه نیک)

اردیبهشت (بهترین راستی)

شهریور (بهترین پادشاهی)

سپندارمذ (تقدس و فروتنی)

خرداد (کمال و رسایی)

امرداد (بی مرگ و جاودانگی).

و همچنین در هفت خان رستم و هفت خان اسفندیار و هفت وادی عرفان و حتی در بازی‌های بومی و محلی مانند هفت سنگ، این نشان توجه به عدد هفت قابل مشاهده است.

به هشتم بیامد منوچهر شاه

به سر بر نهاد آن کیانی کلاه

همه پهلوانان روی زمین

بر او یکسره خواندند آفرین

چو دیهیم شاهی به سر بر نهاد

جهان را سراسر همه مژده داد

به داد و به آیین و مردانگی

به نیکی و پاکی و فرزانگی

در هشتمین روز مردم را به داد و به آیین مژده می‌دهد، در شیوه شهریاری درست پایش را جای پای فریدون می‌گذارد؛ داد و دهش دو استوانه حکومتی ایران باستان که فردوسی بزرگ خردمندانه درباره فردوسی به این دو استوانه اشاره می‌نماید:

فریدونِ فرّخ، فرشته نبود

ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود

ز «داد» و «دَهِش» یافت او نیکویی

تو داد و دهش کن، فریدون تویی

به ساده‌ترین و شیواترین زبان می‌گوید: «فریدون، آدم فرازمینی نبود. به سبب داد و دهش (عدالت و بخشش) از او به نیکی یاد می‌شود. تو هم داد و دهش داشته باش تا همچون فریدون شوی.»

اما منوچهر:

منم گفت بر تخت گردان سپهر

همم خشم و جنگ است و هم داد و مهر

زمین بنده و چرخ یار من است

سر تاجداران شکار من است

همم دین و هم فرهٔ ایزدیست

همم بخت نیکی و هم بخردیست

شب تار جویندهٔ کین منم

همان آتش تیز برزین منم

خداوند شمشیر و زرّینه کفش

فرازندهٔ کاویانی درفش

فروزندهٔ میغ و برّنده تیغ

به جنگ اندرون جان ندارم دریغ

گه بزم دریا دو دست من است

دم آتش از بر نشست من است

بدان را ز بد دست کوته کنم

زمین را به کین رنگ دیبه کنم

گراینده گرز و نماینده تاج

فروزندهٔ ملک بر تخت عاج

منوچهر از خود ستایش می‌نماید، ستایشی واقعی تا قدرت خود را به اهریمنان نشان دهد و شهریاری با اقتدار جلوه نماید، ایرانیان در زمان او دوران جنگ خونریزی ضحاک تازی را دیده و نخستین برادر کشی اسطوره ایرانی رخ داده و دورانی است که برادر به خون برادر تشنه گشته است.

منوچهر گرچه با قدرت نظامی کین ایرج را از سلم تور می‌گیرد اما خود را بنده خدا معرفی می‌نماید:

ابا این هنرها یکی بنده‌ام

جهان آفرین را پرستنده‌ام

همه دست بر روی گریان زنیم

همه داستان‌ها ز یزدان زنیم

کز او تاج و تخت است ز اویم سپاه

از اویم سپاس و بدویم پناه

به راه فریدون فرّخ رویم

نیامان کهن بود گر ما نویم

تا اینجا می‌بینیم که مینوچهر روش حکومتی بر پایه حکومت پیشین را سرلوحه شهریاری خود قرار داده و راه فریدون فرخ را پیش می‌گیرد و با اقتدار کامل به اهریمنان هشدار می‌دهد که

هر آن کس که در هفت کشور زمین

بگردد ز راه و بتابد ز دین

نمایندهٔ رنج درویش را

زبون داشتن مردم خویش را

برافراختن سر به بیشی و گنج

به رنجور مردم نماینده رنج

همه نزد من سر به سر کافرند

و ز آهرمن بدکنش بدترند

هر آن کس که او جز بر این دین بود

ز یزدان و از منش نفرین بود

و زان پس به شمشیر یازیم دست

کنم سر به سر کشور و مرز پست

نکته مهم دوران شهریاری منوچهر ظهور و حضور پهلوانان در اسطوره است:

همه پهلوانان روی زمین

منوچهر را خواندند آفرین

که فرّخ نیای تو ای نیک‌خواه

تو را داد شاهی و تخت و کلاه

تو را باد جاوید تخت ردان

همان تاج و هم فرهٔ موبدان

دل ما یکایک به فرمان تو است

همان جان ما زیر پیمان تو است

و نکته مهم تر حضور خاندان سام و زال (خاندان رستم) در این دوران است:

جهان پهلوان سام بر پای خاست

چنین گفت کای خسرو داد راست

ز شاهان مرا دیده بر دیدن است

ز تو داد و از ما پسندیدن است

پدر بر پدر شاه ایران تویی

گزین سواران و شیران تویی

تو را پاک یزدان نگه‌دار باد

دلت شادمان بخت بیدار باد

تو از باستان یادگار منی

به تخت کئی بر بهار منی

به رزم اندرون شیر پاینده‌ای

به بزم اندرون شید تابنده‌ای

زمین و زمان خاک پای تو باد

همان تخت پیروزه جای تو باد

تو شستی به شمشیر هندی زمین

به آرام بنشین و رامش گزین

از این پس همه نوبت ماست رزم

تو را جای تخت است و شادی و بزم

شوم گرد گیتی برآیم یکی

ز دشمن به بند آورم اندکی

مرا پهلوانی نیای تو داد

دلم را خرد مهر و رای تو داد

بر او آفرین کرد بس شهریار

بسی دادش از گوهر شاهوار

چو از پیش تختش گرازید سام

پسش پهلوانان نهادند گام

خرامید و شد سوی آرامگاه

همی کرد گیتی به آیین و راه

شهریاری منوچهر در شاهنامه همزمان با عبور از دوران اساطیری و ورود به دوران پهلوانی است.

به این ترتیب دوران پهلوانی شاهنامه فردوسی که یکی از بهترین حماسه‌های ایران و جهان بوده در همین دوران اتفاق می‌افتد، حماسه‌هایی که پس از هزاران سال هنوز چشم خرد دنیا به رمز و راز آن روایت‌های کهن خیره مانده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط