پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۴
چه نسبتی با غزه داریم؟

«پایی در غزه» نوعی جست‌وجو است، جستجو از طریق روایت، که از مسیرهای مختلفی می‌گذرد. یکی ماجرا را عاطفی می‌بیند، دیگری به فلسفه پناه می‌برد و راوی سوم خودش را به دامن الهیات می‌اندازد. جای جامعه‌شناسی و علوم سیاسی نیز خالی نمی‌ماند و البته تاریخ، که پای ثابت اندیشیدن به مسائل ما و جغرافیای ماست.

سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) غزه آن سوی دنیا نیست. اصلاً آن سرزمین کوچک، با همه گفته‌ها و ناگفته‌هایش، با همه قصه‌هایش از ما دور نیست. روایت‌های کتاب «پایی در غزه» را که بخوانیم، می‌بینیم غزه و فلسطین و ماجراهایش چقدر به ما نزدیک هستند. اساساً مسأله‌اش، مسأله خود ماست. «قاضی در میان بیانِ جزئیات به نکته‌ای اشاره کرد که قدری عجیب بود برایم، گفت: در خوابِ آخر تو را در جایِ بسیار غریب دیدم وقتی پرسیدم پایت کجا مانده، تو گفتی از مرزِ مصر عبور کردی و پایت مانده در غزّه. من فکر کردم اسرائیلی‌ها پایت را بریده‌اند، کم کم دارم متوجه می‌شوم علت اصلی گریه‌ام چه بوده است. بعد اشاره زد به آذرِ ۱۴۰۰ که من نزدیکِ یک ماه سوریه رفته بودم برای نوشتنِ رمانی درباره حاج قاسم. گفت من فکر کردم تو دوباره رفتی آنجا گیرِ صهیونیست‌ها افتاده‌ای یا با موشکی چیزی زده‌اند. بعد اضافه کرد من هنوز نمی‌دانم ما چرا باید گیرِ آن‌ها بیفتیم، الان چهل سال است که این مصیبت را داریم.»

روی جلد این کتاب دویست‌وشصت‌وچند صفحه‌ای، نام ابراهیم اکبری به چشم می‌خورد. اما شانزده روایتی که در این کتاب جمع‌آوری شده و کنار هم قرار گرفته‌اند، از شانزده نویسنده متفاوت هستند و هرکدام‌شان کوشیده‌اند از نسبت خودشان با غزه بگویند و جوابی برای پرسش «ما چه نسبتی با غزه داریم؟» بنویسند. البته کوشش اکبری چیزی بیش از کنار هم گذاشتن تعدادی روایت و نوشتن یکی از این روایت‌ها است و خواننده کتاب - از همان صفحات آغازین - به خوبی دغدغه‌های اصیل او را لمس و حتی درک می‌کند. کتاب، نوعی جستجو نیز محسوب می‌شود و تلاش برای پاسخ دادن به پرسشی که بالاتر به آن اشاره شد، محور این جستجوست.

اما این جستجو از طریق روایت، از مسیرهای مختلفی می‌گذرد. یکی ماجرا را عاطفی می‌بیند، دیگری به فلسفه پناه می‌برد و راوی سوم خودش را به دامن الهیات می‌اندازد. جای جامعه‌شناسی و علوم سیاسی نیز خالی نمی‌ماند و البته تاریخ، که پای ثابت اندیشیدن به مسائل ما و جغرافیای ماست. «در بین بسیاری از فیلسوفانی که استعمار را توجیه می‌کنند تا مرد سفید اروپایی شاد و خوشبخت زندگی کند ژیل دلوز سمت کشورهای استعمار شده می‌ایستد و از حق مسلم فلسطین می‌گوید. از اینکه آنچه فلسطینی‌ها پرتاب می‌کنند سنگ‌های خودشان است، سنگ‌های زنده سرزمین‌شان. امروز به خوبی می‌دانم که چطور ابتدا ذهن به استعمار در می‌آید و بعد زمین و خاک تقدیم استعمارگر می‌شود. نه اینکه نباید فلسفه غرب خواند، اما سطل آبی باید ریخت بر باور اینکه مسیر اندیشه ما از مسیر اندیشه غربی می‌گذرد. فلسفه در غرب نسبتی با روح زمانه غربی دارد؛ روحی که جان‌مایه آن سلطه بر دیگری است و باید در این روح زمانه رخنه کرد تا عالمی جدید داشت و فلسفه و اندیشه‌ای جدید.»

اکبری تلاش کرده در «پایی در غزه» طیف گسترده‌ای از نگاه‌ها و نگرش‌ها به مسأله غزه را گرد هم بیاورد و حتی صدای راویانی مخالف را هم در این کار بگنجاند. روایت‌ها انصافاً قوی و جذاب هستند و قطعاً ارزش وقتی را که برای خواندشان خالی می‌کنیم دارند. البته نمی‌شود انکار کرد که برخی روایت‌ها، عمق و کشش بیشتری دارند و خواننده را بیشتر با ماجرا و مسأله غزه درگیر می‌کنند. نیز ناگفته نماند که این کتاب از سوی انتشارات سوره مهر و با حمایت بهزاد دانشگر مدیر دفتر ادبیات داستانی حوزه هنری مدون و منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها