رسول صفری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) اظهار کرد: در طول تاریخ ایران از عهد ساسانی به قبل، زندگینامه و سرگذشت خاندانها تحت عنوان خداینامهها جمعآوری میشدند و در همین راستا اگر به تاریخچه شاهنامه توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که در ابتدا خداینامهها توسط شخصی به نام ابومنصوری حاکم طوس جمعآوری شدند و این سرگذشتها مبنای شاهنامه قرار گرفتند.
وی افزود: این خداینامهها به خط پهلوی نگارش شده بودند که به فارسی ترجمه شد و در کتابی به نام شاهنامه ابومنصوری گردآوری شد و پس از آن ابن میراث یعنی شاهنامه پس از یک دوره در اختیار فردوسی بزرگ قرار گرفت که آن را طی ۳۰ سال به نظم درآورد.
این کارشناس حوزه شاهنامه کردی تصریح کرد: اما باید به این موضوع توجه داشت که آیا این خداینامهها تنها در شرق ایران وجود داشته و در غرب ایران چنین موضوعی وجود نداشته که باید اذعان داشت این مسئله از اهمیت شاهنامه فردوسی نمیکاهد زیرا تمام این مطالب نقل کننده تاریخ ایران بودهاند.
صفری بیان کرد: اما در برخی کتب از رزم نامههایی صحبت میشود که به زبان کردی، کردی هورامی است که تاریخ آنها به پیش از اسلام بازمیگردد که امروزه متأسفانه آثاری از این رزمنامهها وجود ندارد.
وی ادامه داد: اما سرودن شاهنامههای کردی در زمان نادرشاه توسط الماس خان کندولهای بوده است که به زبان گورامی سروده شده که زبان مرجع تمام کردها بوده است که میتوان آن را مانند زبان فارسی در آن دوره دانست.
کارشناس حوزه شاهنامه کردی گفت: تا ۷۰ یا ۸۰ سال گذشته زبان گورامی، زبان مرجع، علمی و ادبی مردم کرد بوده است که شاعران و هنرمندان تلاش کردهاند اشعاری را با زبان گورامی سروده است.
صفری خاطرنشان کرد: الماس خوان اولین شاهنامههای کردی را سرود که بر دو نوع هستند، یکی شاهنامههایی که نقل کننده داستانهای شاهنامه فردوسی هستند و نوع دیگر که تنها وجه شباهت آن با شاهنامه فارسی دربرگیرنده نام پهلوانان و امکان ایران است اما داستانهای متمایزی از شاهنامه فردوسی دارد.
وی اضافه کرد: کردها جزو معدود و یا تنها اقوامی هستند که به جز شاهنامه فردوسی دارای شاهنامه مختص به خود هستند که دارای داستانهای مخصوص و ویژه خود است.
صفری اضافه کرد: وزن ابیات در شاهنامه فارسی ۱۱ هجایی است اما در زبان کردی این اوزان ۱۰ هجایی است که در طول سالیان داستانهایی را به نسلهای آینده منتقل کرده است.
نظر شما