سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - پارسا فتحی: نشستِ معرفی، نقد و بررسی کتاب «اختراع بازار؛ اسمیت، هگل و فلسفهٔ سیاسی» به همت انجمن علمی دانشجویان فلسفه دانشگاه تهران و انتشارات ترجمان، روز سهشنبه ۱۱ دی ماه در سالن اقبال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست مصطفی زالی، عضو هیئت علمی گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران و مترجم کتاب، سیدمسعود حسینی، متخصص هگل و ایدئالیسم آلمانی و حسین درودیان، پژوهشگر حوزهٔ اقتصاد به سخنرانی و شرح محتوای کتاب پرداختند.
دغدغه نابرابری
در ابتدای این نشست مصطفی زالی، مترجم کتاب با اشاره به دغدغههای شخصی خود درباره عدالت اجتماعی گفت: از نوجوانی، مسئلهٔ نابرابری در زندگی اجتماعی برایم برجسته بود. مثلاً وقتی میدیدم یکی از آشنایان به بیماری دچار شده و هزینههای درمان به عزتنفس او ضربه زده، این تجربه برایم بسیار سنگین و ماندگار بود. در گام بعد، نابرابریهای آموزشی برایم مسئله شد. توسعهٔ آموزش در ۱۵۰ سال اخیر تأثیر شگرفی در رشد انسان داشته اما نابرابری آموزشی، این رشد را با مانع مواجه کرده است.
او دربارهٔ مسیر تحصیلی و پژوهشی خود توضیح داد: من ابتدا در رشتهٔ مهندسی کامپیوتر تحصیل کردم، اما بهمرور، ادبیات فلسفی عدالت اجتماعی در ذهنم برجسته شد. وقتی فلسفه را شروع کردم، متوجه شدم که گفتوگوها عمدتاً حول مسائل انتزاعی است و چیزی از فلسفهٔ سیاسی مطرح نمیشود. بحثهایی مانند نابرابری و عدالت اجتماعی بهندرت مطرح بودند. پس از اتمام دکتری، تصمیم گرفتم مطالعات مستقلی دربارهٔ فلسفهٔ سیاسی و منازعات مربوط به عدالت اجتماعی آغاز کنم. این کار ساده نبود، چراکه در ایران، سنت رایجی برای پژوهش در این زمینهها وجود ندارد و مطالعهٔ مطالب جدید نیازمند آزمون و خطا است.
زالی ادامه داد: از بین ۱۰۰ عنوان کتابی که بررسی کردم، این اثر توجه من را جلب کرد، چراکه نویسنده، ناشر و استاد راهنمای نویسنده، همگی در این حوزه معتبر بودند و کتاب در جهان نیز مورد توجه قرار گرفته بود. انتشارات ترجمان هم به پروژهٔ من روی خوش نشان داد و این کتاب یکی از نتایج همان پروژه است.
عضو هیئت علمی گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران دربارهٔ محتوای کتاب نیز گفت: این کتاب ۷ فصل دارد. در دو فصل اول، نگرش اسمیت و هگل به بازار بررسی شده و در فصول بعدی استلزامات نگرشهای اسمیت و هگل دربارهٔ بازار آزاد ذیل مفاهیمی چون هویت، آزادی، بازار و عدالت مورد تحلیل قرار گرفته است. این اثر تقریباً اولین کتابی است که من در حوزهٔ عمومی منتشر کردهام. ترجمهٔ کتاب بهدلیل همزمانی با تدریس و سایر فعالیتها، پیوسته ادامه یافت و با وجود دشواری متن، تلاش زیادی بر روان کردن ترجمه صورت گرفت به طوری که من تقریباً پنج یا شش بار کتاب را ویرایش و بازخوانی کردم.
مصطفی زالی در پایان تأکید کرد: در بحث عدالت اجتماعی، معمولاً به چهارچوبهایی ناظر بر ساختار جامعه و رفتار حاکمیت توجه میشود و کمتر به بازار پرداخته میشود. نویسندهٔ کتاب در مقدمه بیان میکند که قصد دارد از دیدگاه فلسفی به بازار نگاه کند. این رویکرد، یکی از نکات برجستهٔ این اثر است.
تاکید بر ترجمه در ادبیات پژوهش
حسین درودیان، پژوهشگر حوزهٔ اقتصاد، ضمن اشاره به تاکیدات مترجم کتاب سخنان خود را با توضیح اهمیت ترجمه آغاز کرد و گفت: ترجمه در کنار سایر مسائل پژوهشی و فکری اهمیت زیادی دارد. ترجمه یعنی اینکه پیش از ما کسی در جای دیگری از دنیا به این موضوع اندیشیده و ما باید آثار او را بررسی کنیم. به عنوان کسی که در این حوزه فعالیت میکنم هنگام مطالعه این ترجمه بارها ناخواسته به این فکر میکردم که آیا میشد بخشهایی را بهتر ترجمه کرد؟ اما حقیقت این است که بهسختی توانستم ایرادی به این ترجمه وارد کنم و این نشان میدهد که مترجم تلاش بسیاری برای ارائهٔ متن کرده است.
توسعه و عدالت اجتماعی
این پژوهشگر اقتصادی ادامه داد: خط فکری و پژوهشی من، مسئلهٔ توسعه است و به دلایلی این موضوع را برای ایران، مسئلهٔ شمارهٔ یک میدانم. نسبت و ارتباط میان عدالت و توسعه نیز بیشک از مهمترین مسائل قابلبررسی در حوزهٔ سیاستگذاری و اقتصاد هستند. اینکه آیا عدالت و توسعه قابلجمع هستند یا خیر و چگونه میتوان رابطهای میان آنها برقرار کرد، پرسشی اساسی است که در سطح جهانی هم مورد توجه قرار دارد. کتاب «اختراع بازار» از این منظر برای من بسیار جذاب بود، چراکه میان مفاهیم مختلف، از جمله عدالت اجتماعی و توسعه، تلفیقی ایجاد کرده است.
او سپس به محورهای اصلی ایدههای آدام اسمیت و نسبت آنها با عدالت اجتماعی پرداخت و گفت: چنانکه میدانیم، اسمیت و پیروان او معمولاً نماد افرادی هستند که به مسئلهٔ عدالت اجتماعی بهطور مستقیم نمیپردازند. اما در این کتاب، تلفیقی میان دیدگاههای مختلف صورت گرفته است. تاکید مهم اسمیت بر خودانگیختگی انسان و تقابل با ایدههای برسازی و برساختن است. در واقع، این دیدگاه بر انسان همانگونه که هست (نه آنگونه که باید باشد) و به جامعه همانطور که هست (نه آنگونه که باید بازسازی شود) تأکید دارد.
اسمیت و گزاره بنیادین علم اقتصاد
این پژوهشگر اقتصادی گفت: اقتصاد مدرن، تا حد زیادی با این پرسش آغاز شد که نظم اجتماعی مطلوب چگونه ساخته میشود؟ اخلاقیات سنتی معمولاً بر این باور است که انسان باید تغییر کند؛ مثلاً با ازخودگذشتگی، خیرخواهی و دیگرخواهی، جامعهٔ مطلوب را بسازد. متفکران پیش از اسمیت مانند ماکیاولی و مونتسکیو، دیدگاه دیگری داشتند. آنها معتقد بودند که رذایل اخلاقی لزوماً بد نیستند و میان هواهای نفسانی ملایم و خشن تفاوت قائل میشدند. آنها معتقد بودند که کارویژه هواهای نفسانی ملایم این است که انسان را از درگیر شدن با هواهای نفسانی خشن بازدارند. در ادامه این سنت، اسمیت بر این باور بود که هواهای نفسانی ملایم و مشخصاً پولدوستی، خودخواهی و منفعتطلبی به شکلی کاملاً غیرارادی و بدون قصد و نیت قبلی، موجب تولید ثروت خواهد شد. به بیان دیگر، افراد بهدنبال منافع شخصی خود هستند، اما همین تلاش بهصورت خودانگیخته، منجر به تحقق منافع عمومی میشود. این همان مفهوم «دست نامرئی» است که اساس لیبرالیسم اقتصادی محسوب میشود.
درودیان ادامه داد: دانش اقتصاد مدرن حول همین گزاره شکل گرفته است که منفعتطلبی خصوصی، در نهایت منافع عمومی را بیشینه میکند. میزان پذیرش این ایده، تعیینکنندهٔ گرایشهای اقتصادی افراد است. هرچه افراد به این گزاره خوشبینتر باشند، به دیدگاههای راستگرایانه و هرچه بدبینتر باشند، به دیدگاههای چپگرایانه نزدیکتر میشوند. البته لازم است تاکید کنم که اسمیت از بازار تجلیل میکند و نه از بخش خصوصی یا سرمایهداران. اتفاقاً نگاه او به سرمایهداران، نگاهی انتقادی است و معتقد است که سرمایهداران ممکن است بهصورت گروهی، کارهای مخربی انجام دهند. اسمیت از بازار بهعنوان یک کل دفاع میکند، نه از افراد خاصی که در آن فعالیت میکنند.
هگل بدبین، اسمیت خوشبین
درودیان با اشاره به محتوای کتاب توضیح داد: آنچه ما در این کتاب میبینیم، تقابل بین دیدگاه آدام اسمیت و هگل است. این دو فیلسوف بهعنوان پیشگامان دو ایده متفاوت شناخته میشوند. اسمیت را میتوان نماد خوشبینی به بازار آزاد دانست در حالی که هگل، هرچند بازار آزاد را انکار نمیکند اما نگاه بدبینانهتری به آن دارد. هگل معتقد است که بازار آزاد با وجود کارکردهای مثبتش ممکن است در برخی موارد به تخریب جامعه یا تضعیف آنچه ما امر اجتماعی مینامیم منجر شود. بهعبارت دیگر او دیدگاه انتقادیتری نسبت به تأثیرات بازار آزاد بر جامعه دارد و این تأثیرات را بدون خوشبینی اسمیت ارزیابی میکند.
او در پایان سخنان خود تاکید کرد: این تقابل، صورتبندی مسألهای است که هنگام مطالعه کتابهایی از این دست، به دنبال فهم آن هستم. هدف من این است که مسائل را در این چهارچوب مفهومی تحلیل کنم و به درک دقیقتری از روابط بین بازار آزاد، عدالت اجتماعی و جامعه دست یابم.
گفتوگوی سنت آلمانی و بریتانیایی فلسفه
سید مسعود حسینی متخصص هگل و ایدئالیسم آلمانی نیز صحبت خود را با تأکید بر اهمیت کتاب و تأثیر آن بر دیدگاهش آغاز کرد و گفت: تمرکز من در کارهایم معمولاً بر ایدهآلیسم آلمانی بوده و کمتر به سنت بریتانیایی، چه در فلسفه و چه در اقتصاد، توجه کرده بودم. مطالعه این کتاب باعث شد متوجه اهمیت آدام اسمیت و تأثیرات او بر مباحثی شوم که ما در ایدئالیسم آلمانی پیگیری میکنیم. بسیاری از ایدههای اسمیت میتوانند کمک کنند تا بفهمیم چرا برخی از مباحث در ایدئالیسم به شکلی که امروز میبینیم مطرح شدهاند. در واقع، نوعی گفتوگوی فلسفی بین این دو سنت فکری وجود دارد.
او در ادامه افزود: اسمیت ایدههای خاصی دارد که چارچوب فکری ما را به چالش میکشد و برای فضای فکری ما الهامبخش است. به عنوان مثال، ایده «دست نامرئی» یا آنچه در کتاب به آن «مکر طبیعت» گفته شده، یکی از تزشهای کلیدی اسمیت است. او تلاش میکند نظم اجتماعی را نه از طریق مداخله مستقیم، بلکه به صورت غیرمستقیم و از طریق مکانیسمهای درونی بازار و جامعه حفظ کند. این نگاه او همسو با ایده کلیاش است که میخواهد آزادی فردی را حفظ کند و افراد را در پیگیری فعالیتهای خود آزاد بگذارد.
حسینی با توضیح دربارهٔ تمرکز بحث خود گفت: برای این جلسه تصمیم گرفتم بحثم را بر فصل دوم و سوم کتاب متمرکز کنم. البته فصل مربوط به آزادی و هویت نیز برای من بسیار جذاب بود و به نظرم درک عمیقی از مسائل انسانی ارائه میدهد. با این حال، فصل دوم از آن جهت اهمیت دارد که نظام فکری اسمیت را توضیح میدهد و بر اساس آن، تلقی او از بازار و جامعه را تحلیل میکند. فصل سوم نیز به هگل و تفاوتها و شباهتهای کلی او با اسمیت دربارهٔ موضوع بازار میپردازد.
بررسی نظام فکری اسمیت در فصل دوم
این مترجم فلسفه گفت: در این فصل، نویسنده به کلیشهای رایج دربارهٔ آدام اسمیت اشاره میکند؛ اینکه گویی تمام کارهای او بر ایدهای ساده تحت عنوان «منفعت شخصی» استوار است. این تصور به اسمیت چهرهای از یک فیلسوف منفعتگرا داده است که به کسی میماند که فقط به دنبال تضمین منافع شخصی است و اعتنایی به منافع جمعی ندارد. اما نویسنده نشان میدهد که این برداشت، سادهسازی شده است و آثار کمتر شناختهشدهٔ اسمیت، تصویر جامعتری از او به ما ارائه میدهند.
او توضیح داد: اسمیت برخلاف برخی تفاسیر، این ایده را که اگر انسان به حال خود رها شود، بازار بهصورت خودکار خیر شخصی و خیر جمعی را تضمین میکند، مطرح نمیکند. او بین طبیعت صرف و طبیعت پرورشیافته تفاوت قائل است. از دید اسمیت، طبیعت انسانی عواطف بنیادینی دارد که برخی مثبت و برخی منفیاند. این نگاه، سویهای الهیاتی به تفکر او میبخشد. با این حال، او معتقد است که انسان نمیتواند صرفاً با طبیعت خام خود زندگی کند و لازم است این طبیعت پرورش یابد. به همین دلیل، اسمیت برای آموزش ارزش بالایی قائل است و آن را ابزاری برای تنظیم روابط اجتماعی میداند.
سه گام اسمیت برای تعریف بازار
سید مسعود حسینی سپس به سه گامی اشاره کرد که نویسنده برای تعریف بازار در نظام فکری اسمیت توضیح داده است و گفت: گام اول به رسمیتشناختن حق مالکیت است. اسمیت مالکیت و حق مالکیت را اساسیترین اصول هر نظام اقتصادی میداند. با این حال، او بر لزوم نظارت بر این حق تأکید دارد. اگر قدرت اقتصادی افراد به قدرت سیاسی تبدیل شود، این تعادل به هم میریزد و فرصتهای برابر برای مالکیت از بین میرود. بنابراین، لازم است از تمرکز قدرت جلوگیری شود تا مالکیت برابر حفظ شود.
حسینی ادامه داد: گام دوم، عدالت در بازار آزاد را صورتبندی میکند. اسمیت، بازار آزاد را بر اساس عدالت تعریف میکند. از نظر او، عدالت یعنی هر فردی آزاد باشد منافع شخصی خود را دنبال کند، مشروط بر اینکه حقوق دیگران را نقض نکند. این تعریف به معنای رقابت آزادانه در جامعه است. اسمیت معتقد است تنظیم قیمتها در درون سازوکار بازار انجام میشود، نه از طریق مداخلات خارجی. برای مثال، عرضه و تقاضا در بازار قیمتها را تنظیم میکنند، بدون اینکه نیازی به دخالت مستقیم دولت باشد.در اینجا، مفهوم دست نامرئی وارد میشود.
او ادامه داد: در گام سوم، همراهی نفع شخصی با خیر عمومی است. اسمیت توضیح میدهد که چگونه در یک نظام بازار آزاد، ثروت بهصورت غیرمستقیم از اغنیا به فقرا منتقل میشود. ثروتمندان برای تأمین نیازهای خود به دیگران پول پرداخت میکنند. از سوی دیگر، هیچکس بهتنهایی نمیتواند تمام نیازهای خود را تأمین کند، بنابراین این تعامل به توزیع ثروت در جامعه کمک میکند. هرچند این نگاه گاهی حس سرریز ثروت به فقرا را ایجاد میکند، که ممکن است با کرامت انسانی ناسازگار به نظر برسد، اما در عین حال، هر فردی آزاد است در این رقابت شرکت کند.
این مدرس فلسفه در ادامه دربارهٔ نقش دولت در نظام فکری اسمیت گفت: حتی در نظام بازار آزاد هم نمیتوان افسار جامعه را کاملاً رها کرد. اسمیت نقش دولت را محدود اما مؤثر تعریف میکند. به عقیدهٔ او، دولت باید دو وظیفهٔ اصلی را بر عهده بگیرد: اول تسهیل تجارت از طریق ساخت زیرساختهایی مانند جادهها، کانالها و شبکههای ارتباطی و دوم ارائهٔ آموزش برای پرورش طبیعت انسانی و ایجاد نظم اجتماعی.
هگل و بازار
سید مسعود حسینی در مورد فصل سوم کتاب گفت: در این فصل، نویسنده به تحلیل دیدگاه هگل درباره بازار میپردازد. هگل بازار را تحت عنوان «نظام نیازها» بررسی میکند و آن را در فصل دوم از بخش سوم «فلسفه حق»، در چارچوب جامعه مدنی، مطرح میسازد. نویسنده برای سادهتر کردن موضوع، به جای ورود مستقیم به مباحث پیچیده نظامپردازانه هگل، مفاهیم کلیدی را انتخاب میکند تا از این طریق جایگاه و سازوکار بازار را توضیح دهد.
او ادامه داد: هگل بازار را عرصهای میداند که افراد باید بدون مانع به دنبال امیال، خواستهها و نیازهای خود بروند. این نگاه، شباهتهایی با دیدگاه اسمیت دارد، اما تفاوتهای اساسی نیز وجود دارد. اسمیت خوشبینانه معتقد است که با کمک مفاهیمی مثل دست نامرئی یا مکر طبیعت و تمهیداتی مثل آموزش، میتوان نظم جامعه را تضمین کرد. اما هگل چنین باوری ندارد. او معتقد است که فقر، یک مشکل بنیادی و همیشگی در جامعه مدرن خواهد بود. در دیدگاه او، شغل و حرفه بخشی از هویت افراد است و از دست دادن کار یا تغییر حرفه بهسادگی ممکن نیست. برخلاف تصور اسمیت که افراد را شناور و قادر به تغییر شغل میبیند، هگل بر این باور است که چنین تغییراتی دشوار و بحرانزا هستند.
این پژوهشگر فلسفه اضافه کرد: هگل معتقد است که همین مساله هویتی بودن شغل باعث میشود که فقرا نتوانند جایگاه خود را در سیستم اقتصادی تغییر دهند و این دشواری «اوباش» را پدید میآورد. برای جلوگیری از این وضعیت، او نقش پلیس و اتحادیهها را مطرح میکند که اینها اولین تمهیدات او برای حل مسائلی از این دست هستند. از نظر هگل، نمیتوان نظم جامعه مدرن را به دست مفاهیمی مانند مکر طبیعت یا دست نامرئی سپرد.
عدالت اسمیت و آزادی هگل
سید مسعود حسینی در ادامه توضیح داد: برای اسمیت، عدالت در این است که هر فرد بتواند آزادانه امیال خود را دنبال کند. آزادی در دیدگاه اسمیت یک وسیله است، نه یک غایت. اما در مقابل، برای هگل آزادی، بنیادیترین مفهوم است و عدالت و توسعه در مرتبه بعدی قرار میگیرند. در واقع، هگل فلسفه خود را بر پایه آزادی بنا کرده و نظام فکری او بر تعادلی میان آزادی فردی و آزادی جمعی تأکید دارد. با این حال، آنطور که تاریخ و برداشت سایر فیلسوفان از هگل نشان داده، نظام هگلی در عمل ممکن است آزادی فردی را تا حدی سرکوب کند، برخلاف اسمیت که امروزه نماینده آزادی فردی خوانده میشود.
این متخصص هگل و ایدئالیسم آلمانی در پایان اشاره کرد: اگر بخواهم قضاوت کنم، نظام هگلی را برتر میدانم؛ اول به این دلیل که آزادی را بهعنوان مبنا و اصل مورد توجه قرار میدهد و دوم به این دلیل که عمق تحلیل هگل از مصائب و مشکلات جامعه مدرن بسیار فراتر از اسمیت است. او گامهای بلندتری برای حل این مسائل برداشته، هرچند حتی به گفته نویسنده، هگل نیز نهایتاً از پس حل مسئله فقر برنمیآید. البته هدف اصلی هگل نیز ریشهکن کردن فقر نبوده است.
نظر شما